بالاخره کشمکشهای انتخابات افغانستان از چهاردیواری کمیسیون و فضای مجازی بیرون شد و سر از خیابانها در آورد. جنجالهایی که بازار اتهام بستنها، همآهنگیها و ناهمآهنگیها را گرمتر از دیروز کرد. کمیسیون انتخابات که تا پیش از امروز نشان داده است، بر روند انتخابات احاطهی کامل ندارد و آن را از مشاجرهی کنفرانسهای خبری و اختلافهای زیاد بین کمیشنران آن کاملا میشود فهمید؛ اعلام کرده است که آرای مورد اعتراض تیمهای انتخاباتی را نمیتوان پیش از بررسی باطل کرد؛ در حالی که پیشتر اعلام کرده بود که آرای بیش از هزار محل رأیدهی، در نتیجهی بازشماری دوباره، باطل شده است. وقتی کمیسیون میخواهد، آرای مشکوک را باطل کند و تیمهای معترض نیز همین خواست را دارند، چرا در ولایتهای بازشماری نشده، بررسی و بازشماری انجام نمیشود؟ چرا کمیسیون نمیتواند بدون آن که کار به جای باریک و به بیرون از روند قانونی انتخابات برسد، تیمهای معترض را قناعت دهد تا این روند خستهکننده به فرجام رسد؟ در این جا دو سؤال همیشه وجود دارد؛ یا کمیسیون واقعا درخور اتهامهایی است که تیمهای معترض به آدرس آن گسیل میدارند یا تیمهای ناراضی، در بخشهایی از انتخابات تقلب کرده اند!
تیمهایی که انتخابات را به چالش کشیده اند، همیشه کمیسیون انتخابات را فاقد صلاحیت اجرایی و گوش به فرمان تیم دیگر دانسته و تمام این سازوبرگها و جنجال بازشماری را، در راستای به قدرت رساندن تیم خاص تفسیر میکنند؛ کمیسیون نیز با اعلام استقلال میگوید، اگر بازشماری تکمیل نشود، نتیجه اعلام نخواهد شد. اعضای تیم دولتساز هم بارها تیم ثبات و همگرایی را به ترس از افشا شدن تقلب و پایین آمدن آرای شان متهم کرده و گفته اند، آنها میترسند تا دست شان رو شود و بازی را به دولتساز ببازند. ثبات و همگرایی هم حریف را به مهندسی و دستکاری در انتخابات متهم کرده و تمام ماجرا را زمینهسازی برای وارد کردن آرای باطل به جریان انتخابات عنوان میکند. انتخاباتی که همه چیز را زیر سؤال برده و به همه چیز صدمه زده است.
در چنین فضایی که نقش قانون و مقررات محو شده و همه چیز، از دریچهی اتهام و زورگویی قابل سنجش است، سخن زدن از قانون و اعتراض قانونی مبتنی بر شواهد و مدارک، بیشتر از آن که قانونگرایی باشد، شبیه به یک جوک است. جالب است که کمیسیون انتخابات با پیش کشیدن مادهی ۸۶ قانون انتخابات، خود را مؤظف و مکلف به رعایت قانون و بررسی آرا دانسته است. کمیسیون انتخابات باید پیش از آن که کار به اینجا برسد، با مدیریت درست، زمینهی برگزاری و مدیریت انتخابات را فراهم میکرد. اگر کشورهای خارجی و دستگاههای دیجیتالی مشکل داشت، یا باید اصلاح و یا واضح و شفاف با مردم در میان گذاشته میشد؛ تا این اندازه موجب از بین رفتن وجه و مشروعیت انتخابات نمیشد. حتا امروز کار به جایی رسیده است که مسؤولان سازمان ملل و ناظران بینالمللی نیز خارج از تیررس انتقادها نیستند. کمیسیون انتخابات نباید به این دل خوش کند و همواره بگوید، به کسی اجازهی دخالت در انتخابات را نمیدهد؛ چون خودش تا حالا در بسیار چیزها شکست خورده است.
کمیسیون نتوانست، شفافیت انتخابات را مدیریت کند، از اعلام به موقع انتخابات در چند مرحله ناکام ماند، در درون ساختمان کمیسیون قفل شکست و کمیشنران آن پیش روی کمرههای تلویزیونی اختلاف شان را آشکار کردند. وضعیتی که همه چیز را زیر سؤال برده و حالا هر کسی اگر برندهی انتخابات شود، مشروعیت حکومتش زیر سؤال خواهد بود؛ چه عبدالله باشد یا اشرف غنی. اگر منبع این همه جنجال و مشروعیتزدایی انتخابات، در جای دیگری است، نیز کمیسیون باید آن را اعلام کند تا مردم بدانند. مردم حق دارند بفهمند که چرا انتخابات افغانستان باید به چالش کشیده شود، چرا باید همواره حکومت و نظامی به وجود بیاید که مشروعیت و قدرتش زیر سؤال باشد؟ در واقع از همان روز اول توپ در میدان کمیسیون بود تا از زمینههای زورآزمایی خیابانی جلوگیری کرده و ثابت میکرد که بیطرف است و به کسی اجازهی تقلب را نمیدهد؛ در حالی که مردم چنین حسی ندارند.