نویسنده: فداحسین حسینی دانشجوی روابط بینالملل
در چند روز اخیر، انتخابات امریکا سرخط و تیتر رسانههای نوشتاری، شنیداری و دیداری جهان به ویژه افغانستان را پر کرد. پس از رقابت انتخاباتی میان دو نامزد از احزاب دموکرات و جمهوریخواه -که به نظر میرسد روز ۱۳ نوامبر به آن نقطهی پایان گذاشته شد-، بایدن پیروز انتخابات شد و ترامپ از دور رقابت خارج شده است. بیشتر رسانههای امریکایی گزارش پیروزی قاطعانهی بایدن را اعلام کردند. بایدن با گرفتن ۳۰۷ رای الکترال پیروز انتخابات و چهلوششمین رییسجمهور امریکا شد.
ترامپ اما برد بایدن و اعلام پیروزی اش را پیش از وقت دانسته و پیروزی بایدن را صرفا گزارش رسانهای (رسانه های جعلی) میداند و انتظار اعلام نتایج از طریق مجرای رسمی؛ باز شماری و بازنگری آرا را دارد.
به نظر میرسد که عدم پذیرش نتایج انتخابات از سوی ترامپ، ناشی از شخصیت لجوج، یکدنده و منحصربهفرد او است.
بایدن در نخستین بیانیهی خود پس از پیروزی، نتیجهی انتخابات را پیروزی بزرگ -با بیش از ۷۴ میلیون رای- دانست. پس از او، ترامپ نتیجهی انتخابات را در یک تویتی پذیرفت؛ اما گفت: بایدن در انتخابات با تقلب پیروز شده است.
علیرغم این که بایدن درگیر مسایل و بحرانهای داخلی؛ چون مبارزه با همهگیری کرونا، شکافهای اجتماعی داخلی، مساله بیکاری و مسایل از این دست خواهد بود؛ اما این به هیچ وجه به معنای نقشآفرینی منفعلانهی سیاست خارجی امریکا نخواهد بود.
با پایان دورهی ترامپ شاید، ما شاهد پایان یکجانبهگرایی، تکروی و بر خورد هژمونیک این کشور در مسایل جهانی خواهیم بود. به نظر میرسد با رویکارآمدن بایدن، چندجانبهگرایی، حل مسایل و بحرانهای جهانی از طریق مشارکت و همکاری انجام خواهد شد. حال پرسش اینجا است که تاثیر پیروزی بایدن روی مسالهی صلح و جنگ در افغانستان چگونه خواهد بود. پس از گذشت نزدیک به دو ماه از گفتوگوهای صلح میان هیئتهای جمهوری اسلامی افغانستان و گروه طالبان در دوحه، دو طرف هنوز روی دستورکار، تعیین مبنای اساسی گفتوگو و نیز مبانی فقهی برای حل اختلافها در جریان گفتوگو با هم کنار نیامده اند. ما هر روز شاهد قربانیشدن نیروه های ملکی و نظامی افغانستان استیم. خشونتها همچنان افزایش یافته و جنگ، انتحار، انفجار و درگیری نیز دوام دارد.
موضع و نگرش مبهم بایدن نسبت به مسالهی صلح افغانستان، چالش دیگری است که متوجه افغانستان میشود. به نظر میرسد با رویکارآمدن بایدن، شاهد تغییراتی نسبت به راهبرد و سیاست آن کشور در قبال افغانستان باشیم. احتمال آن میرود که با رویکارآمدن بایدن گفتوگوهای صلح رنگوبوی تازهای به خود بگیرد. هرچند احتمال به سپریشدن روند گفتوگوها نیز وجود دارد؛ چون در دورهی ترامپ به دلیل عجالت و شتابزدگیای که او داشت و میخواست حل هرچه زودتر بحران صلح افغانستان برایش برگ برندهای را در انتخابات کشورش به همراه داشته باشد؛ اما در دروهی بایدن این تعجیل وجود ندارد.
از طرفی بایدن طرفدار تدبیر امور جهانی، با استفاده از همکاری و مشارکت، کاهش تنش با رقبایی؛ نظیر چین بسط اتحاد با متحدین امریکا مثل اتحادیهی اروپا است.حد اقل سیاست چندجانبهگرایی میتواند جلو قطبیشدن مسالهی صلح نزد قدرتهای منطقهای را بگیرد و تسریع و تسهیل روند گفتوگوها و حل معمای صلح افغانستان را به همراه داشته باشد.
این نکته را نباید از نظر دور داشت که هر گونه توافق احتمالی صلح میان دولت افغانستان و گروه طالبان با حمایت امریکا، بدون رضایت و نقشآفرینی قدرتهای منطقهای دخیل در افغانستان، پروسهی صلح فرجام خوب و خوشی به همراه نخواهد داشت. این مهم تنها و تنها از طریق نقش موثر، سازنده و فعالانهی امریکا با همکاری و همیاری قدرتهای تاثیرگذار در افغانستان ممکن و میسر است.
احتمالا در دور پساترامپ افغانستان همچنین در استراتیژی کلان امریکا حضور خواهد داشت و شراکت استراتیژيک دو کشور ادامه خواهد یافت. از طرفی حکومت افغانستان باید فرصت را غنیمت شمرده و تلاش بکند تا افسار سیاست خارجی و دیپلماسی را ربوده و از حضور بایدن برای حل بحران افغانستان بیشترین استفاده را بکند.