در تاریخ افغانستان کسانی بوده اند که یک عمر برای عدالت، برابری، مساوات، انسانیت، رفع ظلم و تبعیض مبارزه کرده اند. آنها پیشگامان نهضتهای تجدد خواهی و پیشرفت بودند که برای دموکراسی و آزادی تلاش کردند. افرادی که طبق عرف قدیمی، پذیرفته شده و نا نوشتهی این سرزمین، پس از مرگ بیشتر عزیز شدند. در این اواخر، یکی از پیشقراولان نهضت دموکراتیک زنان افغانستان، بانو «ثریا پرلیکا» از دنیا رفت. در سرزمینی که نگاه ابزاری به انسان و به خصوص زنان فرصت نفس کشیدن را از همه گرفته است، او شجاعانه تمام زندگی اش را وقف برابری و عدالت انسانی کرد. بانو پرلیکا که مدرک کارشناسی ارشدش را از اوکراین بدست آورد، سالها برای حقوق زنان در افغانستان تلاش کرد. روزگاری که رییس سازمان دموکراتیک زنان بود، نزدیک به دو سال شکنجههای زندان پلچرخی را تحمل کرد.
بانو پرلیکا، هدایت سازمان هلال احمر، تأسیس اتحادیهی سراسری زنان افغان، عضویت لویه جرگهی تدوین قانون اساسی و نامزد شدن برای پارلمان افغانستان را تجربه کرد.
مرگ بانو پرلیکا که تلاشهای زیادی برای روشنگری و در راستای کسب حقوق مساوی برای زنان در قانون اساسی داشت، برای زنان افغانستان ضایعهی بزرگی است. در کشوری که مکتبها آتش زده میشود، زنان از حق تعلیم، تربیه، رشد، کار و حقوق انسانی شان محروم اند، حضور کسانی مثل او، سمبل و الگوی خوبی برای دختران و زنان این سرزمین است که در میان شرایط نابرابر برای جامعهی انسانی تلاش میکنند.
روشنگری و تربیهی نیروی انسانی، چیزهایی اند که میتوانند راه را برای نجات افغانستان از چنگال دیو جهل و نادانی هموار کند. هر جامعهی برای رشد و تعالی نیاز به الگوواره و انسانهای فداکاری دارد تا با تمام وجود برای آوردن روشنی و از بین بردن تاریکیها تلاش کنند. در تاریخ این سرزمین زنان زیادی بوده اند که برای برابری و حقوق انسانی تلاش کرده اند؛ اما به دلیل عدم مبارزهی فراگیر و گستردهی زنان مبارز که آنهم ناشی از فراگیر بودن سنتهای دست و پا گیر و بیسوادی عمومی، به خصوص در بین زنان بوده است، زنان به اندازهی که حق شان است نتوانستند از چمبرهی ظلم و جامعهی مرد سالار بیرون بیایند. سنتهایی که باسواد شدن زنان را مساوی با جادوگری بداند نیاز به دگرگونی بنیادین و تعالی زنان دارد. زنانی که میتوانند، چند نسل را تغییر داده و با تکیه بر توانایی و دانش خود، بدون آن که نیازمند کمک باشند، در برابر ظلم و نا برابری بیاستند. در سالهای پسین شعارهای زیادی برای برابری و حضور زنان در بدنهی نظام داده شد؛ اما حضور آنها در بسیار موارد سمبلیک ماند. هیچ جامعهی بدون آن که نیروی انسانی تحصیلکرده و آگاه (اعم از زن و مرد) نداشته باشد و عدالت در تمام زمینهها رعایت نشود، نمیتواند راهش را به شکوفایی و سعادت باز کند. برای رسیدن به این مقصود، نقش افرادی مثل بانو ثریا پرلیکا، مثل نوری است که در تاریکی میتابد. برای آن که افغانستان صدها ثریا پرلیکا داشته باشد، نیاز به تغییر و بازبینی اساسی در ساختار نظام، سیاست گذاریها، توجه اساسی به تعلیم و تربیهی نسل آینده، به خصوص دختران و کودکان این سرزمین است. نیاز است تا نظامهای غیر کاربردی و فرسودهی آموزشی، از وضعیت کنونی خارج و کاربردی شود تا نسل آینده بیشتر از آن که درگیر قوانین نظامهای آموزشی و کسب مدرک باشند، به تفکر، مطالعهی بیشتر، انسان و وطن دوستی بیاندیشند. اگر حکومت افغانستان که مرگ بانو پرلیکا را ضایعهی بزرگ میداند، میخواهد راه و اندیشهی او در این سرزمین جاری باشد، باید از تبعیض مثبت برای زنان و دخترانی که تشنهی پیشرفت و کسب علم و دانش اند، استفاده و راه را برای آنان به صورت واقعی هموار کند، نه آن که زنان نقش سمبلیک و نمایشی برای زدودن چهرهی کاملا مردانهی سیستم و نظام داشته باشند. دختران و زنان افغان نیز که از نابرابری رنج میبرند، باید در مسیر کسانی مثل بانو پرلیکا قدم بگذارند و اجازه ندهند تا داعیهی حق طلبانهی او خاموش شود.