وزارت معارف از کودکان استفاده‌ی سیاسی می‌کند

صبح کابل
وزارت معارف از کودکان استفاده‌ی سیاسی می‌کند

به دنبال بحث‌برانگیزشدن تغییرهایی که وزارت معارف کشور برای رسیدگی بیش‌تر به امور درسی دانش‌آموزان، مطرح کرده بود، دیروز خبر انتقال بخشی از دوره‌ی آموزشی مکتب‌ها به مسجد از سوی این وزارت منتشر شد.
بر اساس تصمیمی که اعلام شده، قرار است وزارت معارف ساختارش را تغییر بدهد؛ تا اسلام جایگاه محوری را در سیستم آموزش‌‌و‌پرورش داشته باشد. این حرف‌ها درست زمانی مطرح می‌شود که فقط چند روز از تفاهم هیئت‌های طالبان و حکومت بر سر چگونگی گفت‌وگوهای صلح گذشته است.
در توضیح تصمیم وزارت معارف می‎‌خوانیم که؛ «قبلن تعلیمات عمومی مسوولیت تمام تعلیمات ابتدایی و ثانوی را به عهده داشت؛ ولی تعلیمات اسلامی تنها در قبال مدیریت دارالحفاظ و مدارس مسوولیت داشت. این تفکیک، جایگاه اسلام را در حاشیه قرار داده بود.»
همه‌ی قوانین و اصول درسی افغانستان، اسلامی و مطابق با احکام دین اسلام است. بنا بر این، تغییری که اکنون وزارت معارف خواهان آن شده، بیش از آن که ربطی به کیفیت درس و تعلیم داشته باشد، امری سیاسی و سودجویانه است.
تصمیم این وزارت، در شرایطی مطرح شده که وجود مدرسه‌های دینی در اکثر ولایت‌ها، به خصوص نقاط دوردست، پایگاه اصلی رشد افراطیت و مرکز سربازگیری‌های طالبان و گروه‌های دیگر تروریستی بوده است.
کودکان در سن‌های هفت تا ده سال، بیش‌تر از همه‌ی دوران زندگی شان، دنبال یادگیری و نهادینه‌سازی رفتارها، گفتارها و محتوایی است که در قالب اصول درسی به آن‌ها آموزش داده می‌شود.
اگر قرار باشد کودکی که می‌خواهد وارد مکتب شود، ابتدا به مسجد برود، از لحاظ روانی تحت تاثیر موارد منفی زیادی قرار خواهد گرفت؛ نخستین مورد، نداشتن کادر تربیتی مسلکی برای کودکان در مسجد است. ملای مسجدی که می‌خواهد کودکان را درس بدهد با رفتارهای یک معلم که از نیازهای عاطفی، موقعیت سنی کودک و… آگاهی دارد، چیزی نمی‌داند.
درس و تعلیم، فقط گفتاری نیست که در متون دینی مردم ما وجود دارد؛ ارزش‌های اخلاقی و آموزش‌های دینی، باید در برنامه‌های منظم و سنجیده‌شده به عنوان محتوا جا بگیرد. ملای مسجد، شاید بتواند اخلاق اسلامی را توضیح بدهد؛ اما نمی‌تواند آن را به کودکان که بیش‌تر از توضیح به فهم عملی نیاز دارند، آموزش بدهد.
سال‌ها است که افغانستان با برنامه‌ی آموزشی کنونی به پیش رفته است و برای تاثیر بهتر همین برنامه، دانشگاه‌های کشور نیز، معلم فارغ داده است. آن‌چه در دانشکده‌های تعلیم‌و‌تربیه به دانش‌جویان یاد داده می‌شود-هرچند کاستی‌های فراوان دارد- مطابق به ضرورت‌های دانش‌آموزان کشور است.
مسجد، اکنون نیز از مرکزهای آموزشی به حساب می‌آید که خارج از نصاب تعلیمی مکتب فعالیت دارد؛ اما خانواده‌های زیادی، بارها از رفتار ملاها با کودکان شان، شکایت کرده اند. اصول سخت‌گیرانه و خشونت‌آمیز مدرسان مسجدها، هم باعث ادامه‌ندادن کودکان به درس و هم دل‌سردشدن خانواده‌ها شده است.
تصمیم آخر از سوی وزارت معارف کشور مبنا بر انتقال دوره‌ای از دوره‌های آموزشی کودکان به مسجد، نگران‌کننده و سیاسی‌سازی مفهوم تعلیم‌وتربیه در کشور است.
تنها گروهی که از تصمیم وزارت معارف خشنود شده، روحیه‌ی بیش‌تری پیدا می‌کند، طالبان و دوستان آن‌ها در رده‌هایی از اجتماع و حاکمیت است. پس از آن که آزادی طالبان از سوی حکومت برای ترغیب طالبان به گفت‌وگو مطرح و عملی شد، اکنون هر تلاشی که افکار طالبانی را در خود داشته باشد، نوعی باج‌دهی و خوش‌خدمتی به این گروه به حساب می‌آید.
ترس مردم افغانستان از استحکام افکار سخت‌گیرانه‌ی طالبان، پس از ادغام آن‌ها در حکومت است؛ ترسی که صلح با طالبان را مبدل به یک نگرانی کرده است؛ اما رفتاری که چندی پیش پارلمان افغانستان در اعتراض به تصمیم وزارت معارف به خاطر در آمدن معینیت‌های تعلیمات اسلامی و تعلیمات عمومی، زیر چتر معینیت تعلیم‌وتربیه‌ی وزارت از خود نشان داد و آن‌چه اکنون، تصمیم غیرمسلکی و نگران‌کننده‌ی خود این وزارت به ما نشان می‌دهد، همه به نفع طالبان و ورود افکار آن‌ها قبل از صلح و حضور شان در حکومت است.
هرچند، این وزارت پس از انتشار خبرنامه و واکنش مردم به آن، دوباره اضافه کرد که تصمیم اش بر این مبنا، صرف در ولایت‌هایی اجرا می‌شود که در آن مکتب وجود ندارد؛ اما نداشتن مکتب و پوشش آموزشی در مناطق دوردست، نشان‌دهنده‌ی این است که در چنین مسجدهایی نیز نمی‌توان، نظر به برنامه‌ی دولت و وزارت معارف به کودکان آموزش داد. پس دفاعیه‌ی این وزارت، کاملا غیرمنطقی بوده و باید در این رابطه توضیح عاقلانه‌‌ای به مردم بدهد.