پاکستان یا انصاری؛ کدام یک حامی طالبان اند؟

صبح کابل
پاکستان یا انصاری؛ کدام یک حامی طالبان اند؟

 آن چه دولت را به وضعیت شکننده‌ی فعلی رسانده، نه تنها طالبان که مهره‌هایی در داخل نظام است. طالبان، به همان اندازه که توسط کشورهای بیرونی کمک نظامی می‌شوند، به همان میزان، مبلغانی دارند که با دریافت پول از مجراهای دولتی، تلاش برای قباحت‌زدایی از این گروه و رد کردن نظام دارند. ده‌ها ملا در مساجد مختلف در افغانستان، در خطبه‌های شان همواره دولت را دست‌نشانده‌ی یهود و نصارا خوانده و براندازی آن را وظیفه‌ی مردم می‌دانند که چهره‌ی برخی از آنان، برای همه روشن است.

به تازگی  گروه طالبان در هرات پیش‌روی داشتند و تا حومه‌های شهر هرات رسیدند، مولوی انصاری، خطیب مسجد گازرگاه هرات که پیش از این نیز بارها به نفع طالبان تبلیغ کرده و دولت را تحفه‌ی مردود بیرونی‌ها خوانده، بر دولت و نظام دموکراسی تاخت و با تأکید بر این که در مناطق زیر کنترل طالبان، عدالت و مساوات به اجرا گذاشته می‌شود، دست به دعا بلند کرد و از خدا خواست که این گروه را پیروز بگرداند.

وزیر حج و اوقاف که از مجرای وزارت او، ده‌ها ملای این‌چنینی سال‌ها می‌شود کمک دریافت می‌کنند، سرانجام دیروز خشمش را آشکار کرد و خطاب به ملاهای داخلی و خارجی که جنگ جاری در افغانستان را با استناد به احکام دینی توجیه می‌کنند، «دیوث، منافق» و علیه منافع ملی توصیف کرد؛ کسانی که از مجرای حکومت معاش دریافت می‌کنند و اما برای طالبان پارس می‌زنند.

خاموشی دولت در مقابل چنین چهره‌هایی که به لحاظ عقیدتی بر مردم تأثیرگذار اند، بخشی از پشتوانه‌ی فکری و تبلیغاتی طالبان است که در ساختار دینی و بومی افغانستان، می‌توانند نقشی بیش‌تر از سرباز جنگی برای گروه‌های تروریستی داشته باشند. زمانی که مولوی انصاری از خدا می‌خواهد؛ طالبان را پیروز بگرداند، ده‌ها نفر با صدای بلند آمین می‌گویند. این، نشان‌دهنده‌ی تأثیر سوی چنین چهره‌هایی بر مردم است و دولت خودش این زمینه را برای چنین چهره‌هایی فراهم کرده تا بتوانند با نان نظام، علیه آن فعالیت کنند.

در روزهای اخیر که دولت زیر فشار تبلیغاتی دشمن قرار گرفته بود و دست به یخن رسانه‌ها شد تا آنان را زیر نام راه‌پاک‌کن و مبلغ طالبان هشدار بدهد، باید به جای تهدید رسانه‌ها، سراغ این افراد می‌رفت که به صورت علنی علیه نظام و ارزش‌های آن تبلیغ و عملا نظام را کفری معرفی می‌کنند که جهاد علیه آن فرض است و باید نابود شود. چنین رویکردی، عملا جنگ علیه نظام است. شاید، مولوی انصاری خودش سلاح برندارد که در صف طالبان بجنگد؛ اما تبلیغ‌های او و افرادی مثل او، توانسته است صدها سرباز را به شکل افراطی تربیت کرده و به صف طالبان بفرستد.

دولت اگر اراده‌ای برای سرکوب طالب و راه‌پاک‌کن‌های این گروه و گروه‌های دیگر تروریستی دارد، دشمن دور نیست؛ همین جا و در تمام شهرها و زیر امنیتی که دولت برای شان تأمین کرده است، نان می‌خورند و علیه دولت فعالیت می‌کنند. مولوی انصاری، به پرونده‌های زیادی افراط‌گرایی محکوم است که آرشیف خطبه‌ها و گفت‌وگوهای او، دلایلی است مستند بر تروریست بودند او. درست است که مولوی انصاری در تبلیغش می‌گوید؛ طالب نیست؛ اما عملا با قباحت‌زدایی از طالب، می‌گوید که امنیت و عدالت زیر کنترل این گروه برقرار است و اطلاعاتی که از استفاده‌ی این گروه از جان و مال و ناموس مردم نشر شده است را، توطیه‌ی دولت خوانده و بی‌اساس جلوه می‌دهد.

طالب شاخ دارد یا دم که دولت نمی‌تواند تشخیص دهد افرادی چون انصاری، مانند بمب منفجره عمل می‌کنند و هر روز، مجراهای بالفعلی استند که به صف گروه‌های تروریستی نیرو می‌فرستند. اگر ریگی در کفش دولت نیست، باید بداند که پیش‌روی طالبان در هراتی که همه مردم مخالف این گروه است، بدون تأثیر از تبلیغ‌ها و راه‌پاک‌کردن‌هایی نیست که مولوی انصاری و ملاهایی مانند او در آن نقش برجسته و اساسی دارند.

دشمن، شاید بیرون از خانه تمویل مالی و نظامی می‌شود؛ اما نیروی بشری دشمن را، افرادی در خانه تربیت می‌کنند و به صف جنگ می‌فرستند. طی یک دهه‌ی اخیر، صدها مدرسه در نقاط مختلف افغانستان و زیر کنترل دولت ساخته شد که همه‌ی این مدارس، نقش فعالی در تربیه‌ی نیروی نظامی و باانگیزه‌ی طالب و دیگر گروه‌های تروریستی داشتند. اگر اراده‌ای برای مبارزه با طالب هست، اولین اقدام، بستن مجراهایی است که برای این گروه، نیروی بالفعل نظامی و باانگیزه می‌فرستد.