سراسیمگی و ترس از گفت‌وگوهای صلح

صبح کابل
سراسیمگی و ترس از گفت‌وگوهای صلح

به غیر از نگرانی برای توافق روی دیدگاه‌های«کاهش خشونت‌» و یا «آتش‌بس»، حفظ نظام، عدم بازگشت به گذشته، حقوق اقلیت‌ها، و پاس‌داری از ارزش‌ها، حضور و حقوق زنان در آینده‌ی سیاسی و اجتماعی افغانستان، یکی از نگرانی‌های اساسی در گفت‌وگوهای صلح است.
باوجودی که بین حکومت و گفت‌وگوکنندگان صلح در قطر، اختلاف‌ها و شکاف‌های جدی‌ای وجود دارد، وزارت حکومت در امور صلح، تلاش‌هایش را افزایش داده است؛ طوری که «عبدالسلام رحیمی»، گفته است که حکومت بدون حضور زنان وارد گفت‌وگوهای صلح نخواهد شد. این بر همه واضح است که مردم افغانستان از جنگ خسته شده و خواهان صلح استند، طوری که انستیتوت مطالعات جنگ و صلح می‌گوید، هشتاد درصد مردم خواهان پایان جنگ از مسیر توافق سیاسی استند که بیشتر زنان خواهان صلح و بازگشت آرامش به کشور اند.
نظرسنجی نشان داده است، نیم مردم افغانستان که زنان هم در بین شان هستند، به صداقت گفت‌وگوکنندگان امریکایی (زلمی خلیل‌زاد) با طالبان برای تسهیل مذاکره‌های صلح، باور ندارند. بی‌اعتمادی‌ای که مختص مردم عام نیست و «امرالله صالح» معاون تیم انتخاباتی دولت‌ساز نیز در این دسته قرار می‌گیرد؛ چون او گفته است، خارجی‌ها در مذاکره با طالبان از منافع افغانستان نمایندگی نمی‌کنند.
حرف‌هایی که ضمن آشکار کردن اختلاف‌ها، نشان از سراسیمگی و ترسی دارد که سیاست‌مداران افغانستان از گفت‌وگوهای صلح دارند. نگرانی آن است که در صورت توافق امریکا با طالبان، توازن قوا در افغانستان از بین برود و مسیر گفت‌وگوهای صلح از آن چه مردم و حکومت دوست دارند به طرف خواست‌های قطعی طالبان تغییر مسیر بدهد.
بسیاری معتقدند، از آن جا که جنگ افغانستان یک جنگ صد در صد داخلی نبوده و چرخ آن با دخالت‌های آشکار و پنهان خارجی و بین‌المللی چرخیده است، صلح آن نیز باید دارای توافق بین‌المللی و ضمانت جهانی باشد. هرچند آقای صالح مدعی است چه امریکا بخواهد و یا نخواهد حکومت افغانستان از ارزش‌ها، نظام و حقوق زنان این سرزمین پاس‌داری خواهد کرد؛ اما هر کسی با مسائل افغانستان آشنا باشد، می‌داند که دوام جنگ با تروریسم بین‌المللی و کشورهایی که دهه‌ها است تروریست‌ها را تجهیز می‌کنند و خواهان سقوط دائمی افغانستان استند، بسیار دشوار و یا حد اقل بیش از اندازه سخت خواهد بود.
شرایط طوری است که موافقان و مخالفان صلح به چند دسته تقسیم شده اند؛ تعدادی پیشنهاد کاهش خشونت‌ها از سوی طالبان را گامی برای مرحله‌ی بعدی و زمینه‌ساز توافق برای آتش‌بس و صلح می‌دانند، برخی فقط آتش‌بس را قبول دارند و دسته‌ای برای یافتن راه سوم تلاش می‌کنند تا مسیر گفت‌وگوهای بین‌الافغانی هموار شود.
حکومت افغانستان همیشه تأکید کرده است که طرح کاهش خشونت، ضمانت اجرایی نداشته و پذیرفته‌شدنی نیست؛ اما مخالفان حکومت معتقدند که در این مرحله باید به این بسنده کرد تا در مرحله‌ی بعدی و پس از توافق امریکا و طالبان بتوان به یک آتش‌بس رسید.
وقتی سران کشورهای دخیل در بحران افغانستان برای شرکت در مجمع جهانی اقتصاد راهی اروپا شدند، همه در باره‌ی گفت‌وگوهای صلح افغانستان سخن گفتند.
نخست‌وزیر پاکستان در حالی جنگ را راه حل بحران افغانستان ندانست که این کشور همیشه آتش‌بیار معرکه‌ی جنگ در افغانستان بوده و با کمک به گروه‌های تروریستی و دسته‌هایی که کمر به نابودی افغانستان بسته اند، همواره در تلاش برای تسلیم شدن افغانستان از مسیر نظامی بوده است. این کشور و کشورهای دیگر منطقه بودند که سال‌ها بقایای گروه‌های تروریستی را در افغانستان با تمام توان مالی و نظامی تجهیز کردند تا آن‌ها هر روز بیش از گذشته سازوبرگ بزرگ‌تر و مجهز جنگی داشته باشند و از دسته‌های چریکی به گروه‌های نظامی و قدرت‌مند بدل شده و در برابر مردم و حکومت افغانستان بیاستند؛ مردم افغانستان را بکشند، تأسیسات عام‌المنفعه را ویران و به بنیان‌های آبادانی این سرزمین حمله کنند.
مشکل اساسی آن است، در داخل به اندازه‌ای که باید، سیاست مداران ما از گذشته درس نگرفته اند تا ضمن پاس‌داری از ارزش‌هایی مثل حقوق زنان، به صورت درست وارد مسأله‌ی صلح شوند.