اقلیت‌های در حال نابودی؛ سیک‌های غزنی در تلاش بازسازی تمدن هزارساله‌ی‌شان

علی شیر شهیر
اقلیت‌های در حال نابودی؛ سیک‌های غزنی در تلاش بازسازی تمدن هزارساله‌ی‌شان

ساعت نزدیک شش صبح است؛ نور طلایی خورشید به ‌تازگی قلعه‌های بلند بالاحصار غزنی را نشانه گرفته است. در حالی‌ که نسیم دل‌نشین نخستین صبح‌های تابستان بر فضای آرام شهر، خودنمایی می‌کند، سرودی از منطقه‌ی بهلول بلند است که برای برخی از شهروندان، ناآشناست؛ سرودی توام با ذکر.

مردان و زنانِ ده خانواده در چنین صبح‌گاهی در دامنه‌ی بالاحصار غزنی در منطقه‌ی بهلول، گرد آمده‌اند و برای امنیت افغانستان به آیین خودشان ذکر می‌گویند و دعا می‌کنند؛ این‌ها آخرین بازماندگان اقلیت‌های سیک و هندو در ولایت غزنی‌اند که یک‌شنبه‌ها، برنامه‌ی دعا برای بقا دارند. آمدن امنیت در افغانستان نخستین خواست‌شان است.

این ده خانواده، بازمانده‌ی ۱۲۰ خانواده‌ی سیک و هندو در غزنی است که با افزایش ناامنی‌های اخیر در افغانستان، امیدشان را از دست نداده و به آینده‌ی بهتر چشم دوخته‌اند.

ناامنی و چالش‌هایی از این دست، سبب شده است که اقلیت‌های قومی و مذهبی افغانستان، به شکل بی‌پیشینه‌ای این کشور را ترک کنند.

دقیق یک سال پیش در نتیجه‌ی حمله‌ی انتحاری بالای گروهی از هندوها و سیک‌های افغانستان در شهر جلال آباد، دست کم ۲۰ تن کشته شدند. اوتار سینگ خالصه، یک سیاست‌مدارشان و نامزد احتمالی انتخابات پارلمانی نیز در این حمله جانش را از دست داد.

تحقیق تازه‌ای که توسط مؤسسه‌ی تحقیقاتی و مطالعاتی پرسش، در سال جاری خورشیدی، در مورد اقلیت‌های قومی و مذهبی افغانستان انجام شده، نشان می‌دهد که ۹۹ درصد از سیک‌ها و هندوها، کشورشان (افغانستان) را ترک کرده‌اند.

 در این تحقیق که با بیش از ۲۲۰ تن از شهروندان هندو و سیک گفت‌و‌گو شده است، بیش‌تر گفت‌وگوکنند‌گان (۶۱ درصد) به این مؤسسه گفته‌اند، هر‌گاه فرصتی مساعد شود، افغانستان را ترک می‌کنند. نزدیک به ۶۸ درصد از این شهروندان حملات انتحاری، ۳۱ درصد بیکاری و ۱۹.۶ درصد هم بی‌سوادی و دسترسی نداشتن به آموزش و پرورش را دلیل اصلی ترک افغانستان دانسته‌اند.

 در این میان، تنها حدود ۴۰ درصد از شهروندان هندو و سیک گفته‌اند در صورتی که شرایط افغانستان بهبود یابد، فرصت‌های کاری برای‌شان مساعد شود و تبعیض علیه‌شان صورت نگیرد، افغانستان را ترک نخواهند کرد.

بازماندگان سیک‌ها و هندوهای غزنی شاید در جمع ۴۰ درصدی استند که هنوز امیدشان را برای بهبود شرایط افغانستان و کاهش نگاه تبیعیض‌آمیز، از دست نداده‌اند.

آنان نه‌تنها برنامه‌ای برای ترک افغانستان ندارند، بل می‌خواهند نماینده‌ای در شورای ولایتی داشته باشند و مکان‌های مذهبی‌شان در این ولایت که نزدیک به ۱هزار سال قدمت تاریخی دارد، بازسازی شود.

به خاطر دفاع از حقوق اقلیت‌ها می‌خواهم وکیل شوم

دلیپ سینگ بشردوست، یکی از بازماندگان سیک‌ها در غزنی، می‌گوید که چهار سال است به خاطر بازسازی سه درمسال (معبد)‌شان تلاش می‌کنند؛ اما تا هنوز موفق نشده‌اند که وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان را قانع به بازسازی این مکان‌های تاریخی-مذهبی‌شان کنند.

او همچنان تاکید دارد که زمین این اقلیت‌های قومی در منطقه‌ی لب دریای غزنی توسط دولت غضب شده است و به‌ بهانه‌ی ساختن پارک، ۵۰ تا ۶۰ باب دکان بالای زمین آنان ساخته شده است که پول آن به جیب کارمندان شهرداری می‌رود.

آقای بشردوست، می‌گوید که به خاطر رسیدن به حقوق قومش و مردم دیگر غزنی می‌خواهد وکیل باشد تا صدای مردمش را از آدرسی بلند کند که شنیده شود و جدی گرفته شود.

دلیپ سینگ بشر دوست، بازمانده‌ی سیک‌ها در غزنی که می‌خواهد نماینده‌ی مردم باشد.

دلیپ سینگ، در ولسوالی قره‌باغ ولایت غزنی زاده شده است و تا صنف هفتم مکتب درس خوانده است. او می‌گوید که با رمضان بشردوست، نماینده‌ی فعلی مردم غزنی در پارلمان، در یک مکتب درس خوانده است. وقتی که سینگ صنف اول مکتب بود، آقای رمضان بشردوست صنف چهارم بوده است؛ اما چون زمینه‌ی درس برای سیک‌ها مساعد نبود، آنان از نگاه درس و تعلیم عقب مانده‌اند.

دلیپ سینگ، از انجنیر محمدخان، معاون دوم ریاست اجرایی حرف می‌زند و می‌گوید، زمانی که او صنف دوم بود، انجنیر محمدخان صنف ششم بود؛ اما چیزی که او را می‌رنجاند، این است که زمینه‌ی درس و پیشرفت برای او و قومش بسیار اندک بوده است و نتوانسته مثل رمضان بشردوست و انجنیر محمدخان درس بخواند و «به‌ جایی» برسد.

خانواده‌ی آقای سینگ، تا سی‌سالگی او همراه با ۱۵ خانه‌ی دیگر هند و سیک در قره‌باغ غزنی بودند؛ آن‌جا که به تازگی در محکمه‌ی ولسوالی برای پرونده‌ها، عکس کار داشتند، دلیپ سینگ مدت هفت سال برای محکمه‌ی ولسوالی قره‌باغ عکاسی کرد. او در سن چهل‌سالگی همراه با فامیلش به مرکز غزنی مسکن گزید.

آقای بشردوست، از دوران عسکری خود یاد می‌کند که در سال‌های ۶۲ تا ۶۵ در قرغه‌ی کابل در لوای ۹۹ راکت سپری کرده است: «با همین لنگوته‌ی خود لباس عسکری را بر تن می‌کردیم و افتخارانه برای وطن عسکری می‌کردیم. آن‌وقت مردم خیلی احترام ما را داشت و کسی به مسلمان نبودن و لنگوته‌ی ما کاری نداشتند.»

او در حال حاضر نزدیک به ۳۰ سال است که در مرکز غزنی مغازه‌ی دارو فروشی دارد و بیش‌تر داروهای گیاهی می‌فروشد. بشردوست ۱۱ فرزند به شمول ۸ دختر و سه پسر دارد.

او حالا تصمیم دارد که در انتخابات شورای ولایتی این ولایت نامزد شود و از حق اقلیت‌های قومی و اقوام دیگر دفاع کند.

بشردوست می‌گوید: «من در انتخابات قبلی نزدیک به ۱ هزار رأی آورده بودم. برگه‌هایی که از مراکز رای‌دهی ناظران ما آورده بود، به همین میزان بود؛ اما تقلبی که صورت گرفت، کمیسیون رأی مرا ۴۰۰ رأی، اعلام کرد.»

دلیب سینگ، می‌گوید که او از هر ولسوالی این ولایت رای داشته است. بیش‌ترین رای او، از ولسوالی‌های قره‌باغ، جاغوری، گیلان، مُقر و امثال آن بوده است.

بشردوست، اما می‌گوید که او تنها از قوم خود نمایندگی نخواهد کرد: «ما مثل که برای قوم خود یک خدمت می‌کنیم برای برادرهای مسلمان خود نیز کمک می‌کنیم. همه‌ی آنان توته‌ی دل ما استند. آنان که همراه ما نباشد چیزی از دست ما ساخته نیست.»

هم‌دیگرپذیری در غزنی
دلیپ سینگ بشردوست، که اکنون از آدرس بزرگ قومی سیک‌ها در غزنی حرف می‌زند، شهروندان غزنی او را به‌عنوان نماینده‌ی سیک‌ها و هندوها در این ولایت می‌شناسند. بشردوست می‌گوید که در این ولایت برخلاف سایر ولایت‌های افغانستان، چهار قومی که زندگی می‌کنند، به عقیده و باورهای یکدیگر احترام دارند و هر قوم در فضای باز می‌تواند مراسم مذهبی خود را برگزار کند.

او می‌گوید: «چهار قومی که در غزنی استند از جمله پشتون، تاجیک، هزاره و سیک‌ها، در یک فضای برادری زندگی می‌کنند. هیچ‌وقتی نشده ما به خاطر مذهب و دین، جنجالی داشته باشیم. به‌طور مثال در روز عاشورا شیعیان مراسم مذهبی خود را دارند و به احترام آنان همه‌ی شهروندان، دکان‌های خود را قفل می‌کنند و با آنان سهم می‌گیرند و حتا نذری توزیع می‌کنند؛ همینطوری در برخی از برنامه‌های مذهبی ما، دیگر اقوام شرکت می‌کنند.»

آقای سینگ می‌گوید که در برخی از ولایت‌های دیگر از جمله قندهار و هلمند آنان نمی‌توانند مراسم «مرده‌سوزی» را برگزار کنند؛ اما در غزنی هیچ کسی تا کنون مزاحم این مراسم مذهبی آنان نشده است. به گفته‌ی او، بیش‌تر قوم آنان که در ولایت‌های دیگر زندگی می‌کنند، مجبورند مرده‌های‌شان را  برای مراسم «مرده‌سوزی» به غزنی یا کابل بیاورند.

سیک‌های ولایت غزنی همه‌ساله در ماه رمضان به مسلمانان افطاری می‌دهند و هدف این کار را تقویت حس همدلی بین مسلمانان و سیک‌های این ولایت عنوان می‌کنند.

سورپال سینگ، به روزنامه‌ی صبح کابل می‌گوید: «ما در همین خاک کنار هم بزرگ شده‌ایم، با یک‌دیگر خو گرفته‌ایم و هیچ چیز نمی‌تواند از حس برادری و هموطن‌بودن ما بکاهد؛ حتا دین.»

سیک‌های مقیم کابل وقتی از کشته شدن اقارب شان در حمله‌ی انتحاری جلال‌آباد با خبر شدند. عکس: نیویارک تایمز

عارف نوری، سخنگوی والی غزنی، می‌گوید که مقام‌های حکومتی محلی در بسیاری از برنامه‌های بزرگ هندوها و سیک‌ها در سطح والی و معاون والی شرکت می‌کنند.

آقای نوری می‌گوید: «در مقابل، هموطنان سیک و هندوی ما بر علاوه‌ی برنامه‌های رسمی، در برنامه‌های فرهنگی نیز دعوت می‌شوند و رسم‌ها و آیین‌های ویژه‌ی خود مانند چوب‌جنگی و امثال آن را به نمایش می‌گذارند.»

احیای فرهنگ

دلیپ سینگ می‌گوید که اقلیت‌های سیک و هندو در ولایت غزنی، بیش‌تر از ۱۶ قرن زندگی دارند. به گفته‌ی او آنان معبدهایی در این شهر دارند که قدمت‌شان به بیش‌تر از یک هزار سال می‌رسد.

معبد «درگاه پیره تنات» یکی از درمسال‌های بزرگ اقلیت‌های سیک و هندو در این ولایت است که در ورودی شهر غزنی موقعیت دارد. به گفته‌ی مقام‌های محلی ولایت غزنی این معبد به‌عنوان یک اثر تاریخی در ریاست اطلاعات و فرهنگ این ولایت ثبت است.

سخنگوی والی غزنی می‌گوید که چهار مکان‌ مقدس و تاریخی سیک‌ها در غزنی در ریاست اطلاعات و فرهنگ این ولایت ثبت شده است. او تاکید دارد: «قرار است به‌زودی معبدهای آنان که در شهر کهنه در منطقه‌ی بالاحصار، شامیر، ساحه‌ی پلان سوم و بهلول است، بازسازی شود.»

نماینده‌ی اقلیت‌های سیک و هندوها در غزنی در مورد سابقه‌ی زندگی‌شان در غزنی می‌گوید: «ما از وقتی در افغانستان استیم که جهان بودامذهب بود. پس ‌از آن کسی در دین عیسا و کسی در دین موسا رفتند؛ اما ما همراه با هندوها، بودامذهب ماندیم.»

بازماندگان سیک‌ها و هندوهای غزنی در حال حاضر در صدد احیای فرهنگ و تاریخ خود در این ولایت‌اند. آنان در یک مکتوب رسمی و دیدارهای که با مقام‌های وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان داشته‌اند، از آنان خواستار بازسازی سه معبد تاریخی خود شده‌اند.

صابر مهمند، سخنگوی وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان، به روزنامه‌ی صبح کابل می‌گوید که پیشنهاد این اقلیت‌های مذهبی با وزارت شهرسازی و اراضی افغانستان شریک شده و آنان منتظر حکم ریاست جمهوری‌اند. او می‌گوید: «زمانی‌که حکم بازسازی این درمسال‌های تاریخی هموطن سیک و هندوی ما از سوی ریاست جمهوری نهایی شود، کار آن آغاز خواهد شد.»

کودکان محروم از آموزش

تعداد سیک‌ها و هندوها در ولایت غزنی پیش از دوره‌ی مجاهدین، به ۳۵۰ خانه می‌رسید. بعد از جنگ‌های داخلی و دوره‌ی طالبان تعداد این اقلیت‌های مذهبی کم کم به کابل و ولایت‌های دیگر رفتند.

 به گفته‌ی نماینده‌ی سیک‌ها در غزنی، تا چند سال پیش، تعداد سیک‌ها و هندوها در غزنی به ۱۲۰ خانه می‌رسید؛ اما در یک و دو سال گذشته این رقم به ۱۰ خانه کاهش یافته است و بیش‌تر آنان افغانستان را ترک کرده‌اند.

رجیل سینگ، ۳۵ ساله در مورد دلیلی که اقارب‌شان افغانستان را ترک کردند، می‌گوید که در کنار ناامنی، عدم رعایت حقوق شهروندی آنان از سوی حکومت، سبب شده است که بیش‌تر آنان دست به ترک وطن‌شان بزنند.

او می‌گوید: «اگر نظام، دموکراسی است که نباید حقوق اقلیت‌ها پایمال شود. و نه دین اسلام که قانون اساسی افغانستان بر اساس آن ساخته شده، چنین اجازه‌ای می‌دهد؛ اما شما می‌بینید که کودکان ما، مکتب خوانده نمی‌توانند و همه بی‌سواداند.»

خوشحال سینگ، ۱۸ ساله، دلیل مکتب نرفتش را آزار و اذیت شدن از سوی کودکان دیگر عنوان می‌کند.
او می‌گوید: «بچای دیگه مویم را کش می‌کردند و می‌گفتند که چرا مویم را بسته می‌کنم. آنان اصرار دارند که باید مسلمان شوم و می‌گویند که اگر مسلمان نمی‌شوم پس چرا در افغانستان استم.»

دلیل دیگری که خوشحال سینگ را وادار به ترک مکتب دولتی کرد، مضامین دینی بود. به گفته‌ی خودش، او مجبور بود که قرآن‌کریم و سایر مضمون‌های اسلامی را فراگیرد و طبق آن عمل کند، چیزی که حتا در سطح بزرگ‌تر نیز بر اقلیت‌ها تحمیل می‌شود؛ وقتی نرندر سینگ خالصه، به‌عنوان نماینده‌ی سیک‌های این کشور انتخاب شد، در روز ادای سوگند وفاداری در تالار عمومی مجلس نمایندگان این کشور، چاره‌ای نداشت جز این که دستش را روی قرآن، کتاب مقدس مسلمانان بگذارد و به کتابی که ایمان ندارد سوگند وفاداری یاد کند.

حکومت محلی غزنی پنج سال پیش، مکتب ویژه برای اقلیت‌های سیک و هندو در این ولایت ساخت. چند سالی در این مکتب حدود ۱۰۰ دانش‌آموز تا صنف ششم درس می‌خواندند؛ اما در ساختمان این مکتب دوبار راکت اصابت کرد که دیگر دانش‌آموزان جرأت نتوانستند به صنف‌های‌شان حاضر شوند.

دلیپ سینگ می‌گوید: «ما از حکومت به خاطر ساختن این مکتب تشکری می‌کنیم. حالا هم این مکتب به نام مکتب خالصه وجود دارد؛ اما بعد از اصابب چندبار راکت، بچه‌ها خُرد بودند و دیگر ترسیدند و نتوانستند به مکتب‌شان ادامه دهند.»

آقای سینگ می‌گوید که او تلاش کرد، به کمک ریاست معارف غزنی، احاطه‌ی این مکتب را بسازد که دانش‌آموزان از گزند هاوان‌ها، در امان باشند. حالا که احاطه‌ی مکتب تکمیل شده؛ اما دیگر دانش‌آموزی برای تشکیل صنف‌ها وجود ندارد.