والی در لندن و کندز به کام طالبان؛ تکرار ناکام سناریوی یک سقوط

سید مهدی حسینی
والی در لندن و کندز به کام طالبان؛ تکرار ناکام سناریوی یک سقوط

نفوذ گسترده و حاکمیت گروه طالبان بر ولایت کندز، نشان می‌دهد که این ولایت برای جنگ‌جویان طالب از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و این گروه به تناسب ولایت‌های شمالی دیگر، به گونه‌ی متفاوت عمل می‌کند. طالبان، این ولایت را دروازه‌ی شمال افغانستان تعریف می‌کنند و تلاش دارند که از موقعیت جغرافیایی و بسترهای اجتماعی، به سایر ولایت‌های شمال افغانستان تسلط پیدا کنند. اهمیت کندز برای طالبان تازگی ندارد؛ زیرا در دوره‌ی حاکمیت مطلق طالبان بر افغانستان، این ولایت منطقه‌ی رسوخ‌ناپذیر این گروه بود. هنگامی ‌که گروه طالبان در سال ۱۳۷۶ وارد ولایت‌های شمال افغانستان شد، کندز را به پایگاه قوی تبدیل کرد و از جانب دیگر، پس از سقوط نظام طالبانی، کندز آخرین پایگاه این گروه بود.

موقعیت جغرافیایی

شناخت طالبان از ولایت کندز سبب شده که این گروه، به موقعیت‌های کلیدی این ولایت برتری یابد و با توجه به جاذبه‌های آن، این گروه برای رسیدن به اهداف درازمدت، استفاده کند. کندز که با ولایت‌های تخار، بغلان، سمنگان، بدخشان و بلخ همجوار است، پس از سقوط دور اول این ولایت، جنگ‌جویان طالبان در ولایت‌های شمال کشور از جمله بدخشان، بغلان، تخار و سمنگان شورش کردند. برداشت طالبان از سقوط کندز، به معنای حاکمیت در ۹ ولایت شمال افغانستان پنداشته می‌شود. بعد از گذشت اندک زمانی از سقوط دور اول کندز، دیده شد که تحرکات نیروهای طالبان از ولسوالی تاله و برفک بغلان شروع تا ولسوالی خواجه‌ی غار تخار و وردوج بدخشان گسترش یافت.

بستر اجتماعی

نزدیک به هشتاد درصد ساکنان کندز دهقانان استند که در کارهای کشاورزی مصروف استند و تعدادی از ساکنان این ولایت به کارهای بازرگانی و شغل‌های دیگر مصروف ‌اند. میزان سواد در جمعیت این ولایت بسیار پایین است که بر بنیاد آمارها، تنها ۲۲ درصد مردم آن با سواد استند. هرچند گزارش دقیقی از ترکیب قومی وجود ندارد؛ اما بر اساس آمار اداره‌ی احصائیه مرکزی‌، از مجموع نزدیک به یک میلیون جمعیت، هشت صد هزار آن روستانشین استند. ولایت کندز، از شش ولسوالی برخوردار است که پایگاه جنگ‌جویان طالب بیشتر بر ولسوالی‌های دشت ارچی، چاردره و خان‌آباد متمرکز است. بستر نامناسب اجتماعی از جمله پایین بودن نرخ بی‌سوادی، فعالیت صدها مدرسه‌ی دینی غیرقانونی، از عواملی خوانده می‌شود که به نفوذ گسترده‌ی طالبان در این ولایت کمک کرده است.

کندز هدف طالبان

چهار سال بعد از سقوط رژیم طالبان، این گروه بار دیگر تسلط بر کندز را هدف قرار دادند. بر بنیادگزارش‌ها، جنگ‌جویان طالب در ماه سنبله‌ی سال ۱۳۸۸ خورشیدی، به دو موترحامل تیل نیروهای ناتو حمله کردند و پس از این، سلسله حملات تهاجمی آن‌ها در بخش‌های مختلف این ولایت شروع و بازتاب رسانه‌‌ای می‌یافت. با توجه به موقعیت استراتیژیک این ولایت، گروه طالبان برای نخستین ‌بار توانستند که یک سال بعد از حکومت وحدت ملی، کنترل کامل این شهر را به دست گیرند. با سقوط کندز، طالبان تمامی امکانات و تأسیسات عامه را تخریب و دارایی‌های این ولایت را به تاراج بردند. درست، شهر کندز ساعت سه‌ی بعد از ظهر روز دوشنبه، ششم ماه میزان سال ۱۳۹۴ به تصرف طالبان درآمد. طالبان شمار زیادی از نظامیان و غیرنظامیان را قتل عام و دارایی‌های عمومی را تخریب کرند. مسدودسازی چهار دروازه‌ی شهر کندز، از اقدامات اولیه‌ی طالبان بود که بتوانند از خروج نیروهای امنیتی جلوگیری کنند و از جانب دیگر، به بازداشت‌گاه این ولایت یورش بردند و تمامی زندانیان خود را آزاد ساختند.

هیأت حقیقت‌یاب

پس از سقوط دور اول کندز، گزارش‌هایی دست به دست شد که گویا این ولایت به دنبال یک دسیسه سقوط کرد و برای روشن شدن این امر، حکومت مرکزی هیأت حقیقت‌یابی را به ریاست امرالله صالح  تشکیل داد. هیأت حقیقت‌یاب، پس از نزدیک به یک ماه گزارش ۲۸ صفحه‌ای را نهایی و به ارگ ریاست‌جمهوری محول کرد. در این گزارش، هرگونه دسیسه برای سقوط کندز رد شد و عامل سقوط این ولایت بی‌نظمی ساختاری و عدم هماهنگی میان نیروهای امنیتی خوانده شد. در صفحه‌ی ششم گزارش هیأت حقیقت‌یاب تذکر یافته که با استناد به اطلاعات و معلومات به دست آمده، هیأت، فرضیه‌ی دسیسه را نفی دانسته و سقوط کندز را ناشی از عوامل ضعف در رهبری، خلا و پیچیدگی ساختارها و استفاده‌ی نادرست از منابع امکانات می‌داند.

در بخش دوم یافته‌های این هیأت آمده است: «هر یکی از نهادهای دفاعی و امنیتی که هیات با آن‌ها مصاحبه نموده، اکتفا به این می‌نمایند که گویا موضوع را به سمع شورای امنیت رسانیده است. اقناع و اکتفا به این که من گفتم و دیگران باید اقدام می‌کردند، دایره‎‌ی اتهام زدن بر یک‌دیگر را در نهادهای امنیتی به شدت دامن زده و باعث شکل‌گیری روحیه‌ی تضاد و خصومت نیز گردیده است. این روحیه و رفتار سبب شد که گردش اطلاعات در مرکز در روی کاغذ باقی مانده و کم‌تر به مرحله‌ی اقدام برسد.»

پرونده‌ی سقوط کندز پس از چند ماه بسته شد و هیچ‌گونه شفافیتی در بررسی هیأت حقیقت‌یاب وجود نداشت و از سوی دیگر، با توجه به گزارش این هیأت، در حالی ‌که هیچ نهاد و فردی مقصر دانسته نشد؛ بلکه تا امروز زوایای پنهان این سقوط کتمان شد. جنگ‌جویان طالبان، بار دیگر به طور گسترده در گوشه‌های شهر کندز شورش کرده و تحرکات جدی‌ای را برای تصرف این ولایت آغاز کردند. حمله‌ی تهاجمی طالبان نشان می‌دهد که نهادهای امنیتی از سقوط دور اول کندز هیچ‌گونه تجربه‌ای نیاموخته و همچنان در غفلت به سر می‌برند؛ اگر این طوری نیست، پس چرا این ولایت برای بار دوم به کام طالبان فرو رفت؟

نمایندگان مردم ولایت کندز در مجلس سنا، ادعا می‌کنند که در طول چند سال اخیر، چالش‌های امنیتی را صد بار با نهادهای امنیتی شریک ساخته اند. عبدالله قرلق، نماینده‌ی مردم کندز در مجلس سنا، به روزنامه‌ی صبح کابل افزود که او، ده روز قبل، وضعیت بد امنیتی این ولایت را با معصوم استانکزی، رییس عمومی امنیت ملی، اسدالله خالد، سرپرست وزارت دفاع ملی و مسعود اندرابی، سرپرست وزارت امور داخله شریک ساخته بود. آقای قرلق، افزود که دلیل عمده‌ی سقوط کندز به دست طالبان، گزینش افراد غیرمسلکی در ساختارهای امنیتی این ولایت است که بر اساس سلایق و روابط تنظیمی انجام می‌شود. او بیان کرد: «در کندز گزینش افراد بر اساس سلیقه است. صداقت، تعهد و تخصص با جدیت وجود ندارد و این سبب می‌شود که بی‌تفاوتی به جود آید و این ولایت مورد تاخت و تاز دشمن قرار گیرد.»

والی در لندن

چهار سال پیش، کندوز زمانی به دست طالبان سقوط کرد که والی آن به خارج از افغانستان به سر می‌برد. آن وقت که عمرصافی، والی بود، خیلی از جریان‌های سیاسی، او را متهم به همکاری با طالبان کردند. پس از سقوط کندز، رییس‌جمهوری او را برکنار کرد. در حال حاضر، عبدالجبار نعیمی، والی ولایت کندز است و این شهر درست زمانی به دست طالبان می‌افتد که آقای نعیمی در بریتانیا به سر می‌برد.  برخی از منابع به روزنامه‌ی صبح کابل بیان می‌کنند که والی کندز از سه ماه بدین سو در شهر لندن پایتخت بریتانیا زندگی می‌کند.

 سیدشاه سقیم، رییس اطلاعات و روابط عامه‌ی اداره ارگانه‌های ‌محل، به روزنامه‌ی صبح کابل تأیید کرد که والی این ولایت از مدتی بدین سو جهت درمان صحی به خارج از کشور رفته است و در حال حاضر، حکومت محلی این ولایت توسط معاون والی اداره می‌شود.

طالبان و نقض حقوق بشر

به دنبال حمله‌ی تهاجمی طالبان بر ولایت کندز، کمیسیون حقوق بشر از نقض حقوق شهروندان این ولایت به شدت ابراز نگرانی می‌کند. نعیم نظری، کمیشنر کمیسیون حقوق بشر، به روزنامه‌ی صبح کابل می‌گوید که از یک سو گفت‌وگوهای صلح در قطر جدی شده و از سوی دیگر، میدان جنگ هر روز داغ‌تر می‌شود که این امر، شهروندان افغانستان را مبنی بر نقض حقوق شهروندی مایوس کرده است. کمیشنر کمیسیون حقوق بشر افزود: «حملات گروهی طالبان بر شهرها و افراد ملکی در تقابل با اسناد حقوق بشردوستانه‌ی بین‌المللی و خواسته‌های مردم افغانستان قرار دارد؛ زیرا در رویکرد طالبان هیچ‌گونه شیوه‌ای برای حفاظت از افراد ملکی وجود ندارد.» کمیسیون حقوق بشر در حالی ‌که طرفدار آتش‌بس زودهنگام است، از گروه طالبان می‌خواهد که اگر آتش‌بس صورت نمی‌گیرد، حداقل به حقوق بشر‌دوستانه‌ی بین‌المللی احترام گذاشته شود.

شورای امنیت

بیشترین یافته‌های هیأت حقیقت‌یاب کندز، متوجه شورای امنیت بود. در گزارش این هیأت آمده است:«هیأت حقیقت‌یاب کندز بنا بر دلایل ذیل، میکانیزم مدیریت و گردش اطلاعات، روش تصمیم‌گیری و استراتیژی اقدام را در شورای امنیت ملی یکی از عوامل کلیدی و محوری در کندکاری، سهل‌انگاری، عدم وضاحت قومانده در کندز و در نتیجه، برهم خوردن فضای هم‌سویی و هماهنگی در سطوح مختلف اداره و قوا می‌داند. از این رو، قضاوت هیأت حقیقت‌یاب نفس این نوع ساختار و تشکیل را در شکل فعلی آن بیشتر مغشوش‌کننده تلقی نموده و عامل بی‌ثباتی وضعیت می‌داند.» پس از چهار سال، برای بار دوم، مردم افغانستان سناریوی سقوط کندز را به تماشا نشستند. ضعف در مدیریت بحران و نیروهای استخباراتی، در سقوط شهرهای افغانستان به ویژه کندز، از جمله عوامل موثر در خشونت‌های افغانستان خوانده می‌شود. شورای امنیت که در رأس ساختارهای امنیتی قرار دارد، به شدت مورد انتقاد است و راهبردهای این شورا هیچ‌گونه کارکرد درخور ستایش را برای افغانستان ارائه نکرده است. ضرورت شورای امنیت این است که افرادی در این ساختار قرار گیرند که از شایستگی‌های نظامی برخوردار بوده و از جانب دیگر، تعلق به تمام مردم افغانستان داشته باشند که از این جهت، به باور برخی از آگاهان نظامی، چنین معیاری در درون شورای امنیت وجود ندارد. عتیق‌الله امرخیل، آگاه نظامی، در خصوص سقوط ولایت کندز، به روزنامه‌ی صبح کابل گفت: «هر دفعه‌ای که کندز به حالت سقوط می‌آید، سازش‌هایی صورت می‌گیرد که این سازش‌ها یا کلی است و یا این‌ که اعمال طالب در بین قوت‌های نظامی وجود دارد که زمینه را برای تصرف شهر کندز مساعد می‌سازد.»

بی‌تفاوتی و یا هم ناتوانی شورای امنیت در امر جلوگیری از رویدادهای خشونت‌بار و پیش‌گیری از سقوط شهرهای افغانستان، به شدت نگران کننده است. عدم خلق راهبرد درست و سنجیده شده برای مقابله با جنگ‌جویان طالب، باعث شده که این گروه به دنبال اعمال نفوذ در میان نیروهای نظامی باشند. هرچند شیوه‌ی اعمال نفوذ طالبان یک نگرانی تازه نیست؛ اما در ماهیت خود، این چالش تلفات سنگینی را به نیروهای نظامی افغان وارد کرده است.