تکثیر تفکر طالبانیزم؛ ادغام«امارت» و«جمهوریت» کمر قانون اساسی را می‌شکند

سید مهدی حسینی
تکثیر تفکر طالبانیزم؛ ادغام«امارت» و«جمهوریت» کمر قانون اساسی را می‌شکند

در جریان گفتگوهای گرم نمایندگان ایالات متحده‌ی امریکا و طالبان در قطر؛ اما این‌جا در کابل، افکار طالبانیزم بیش از هر زمان دیگر به طور گسترده بازتاب یافته و از تریبون‌های مختلف، تکثیر می‌شود. به تازگی، آغاجان معتصم وزیر مالیه‌ی رژیم طالبان و رییس پیشین کمیته‌ی سیاسی این گروه، برای شکستن بن‌بست مذاکرات طالبان و دولت کابل، پیشنهاد نظام سیاسی ترکیبی را مطرح کرد. او با سخن درشت بیان کرد که با مدغم‌سازی«جمهوریت-امارت» می‌توان نظام امارت جمهوری اسلامی را در افغانستان روی ‌کار آورد تا از این طریق، بتوان طالبان را حاضر به گفت‌وگو با حکومت افغانستان شود.

بازتاب تفکر طالبانیزم در کابل

نهادهای مختلفی از جمله وزارت دولت در امور صلح، شورای عالی صلح و حکومت افغانستان برای تحقق مذاکرات با طالبان کار می‌کنند. دولت کابل از یک سال بدین‌سو با برگزاری لویه جرگه‌ی مشورتی صلح و تشکیل هیأت پانزده‌نفری گفت‌وگوکننده با طالبان، نشان داد که برای عملی ساختن مذاکرات صلح با طالبان اراده‌ی قوی دارد؛ اما آنچه که تا کنون دنبال شده، بیشتر جنبه‌ی یک‌جانبه‌گرایی داشته و طرف مذاکره‌کننده نه تنها پاسخ رد داده بلکه بر طبل جنگ و کشتار مردم ادامه می‌دهد.

با توجه به میزان تلاش‌های حکومت، به همین پیمانه تلاش‌ها برای گسترش و بازتاب افکار طالبانیزم در مرکز قدرت سیاسی(کابل) تکثیر می‌شود. مهره‌های پیشین رژیم طالبان، تحت نظام سیاسی موجود به شدت در لایه‌های سیاسی و اجتماعی کابل رشد می‌کنند و افکار و باور طالبانیزم مبنی بر پذیرش«نظام امارتی» را ترویج و تکثیر می‌کنند.

امارت و جمهوریت، دو مقوله‌ای که نه وجه مشترک دارند و نه هم سر سازگاری؛ در نظام جمهوری، دموکراسی مبتنی بر مشارکت مردم در انتخابات و اعمال حاکمیت از جانب مردم تعریف شده است؛ اما نظام امارتی تعریف شده بر اساس ایدیولوژی طالبان با این مسایل نه تنها هم‌خوانی ندارد بلکه نفی‌کننده‌ی یک‌دیگر است.

بنا بر این، پیشنهاد امارت جمهوری اسلامی در افغانستان به منظور شکست بن‌بست مذاکرات صلح میان دولت و طالبان، نگرانی‌هایی را به وجود آورده است. حفیظ منصور، عضو پیشین مجلس نمایندگان، پیشنهاد نظام ترکیبی را از سوی مهره‌های پیشین طالبان، شکستن قانون اساسی افغانستان می‌داند.

آقای منصور به صراحت می‌گوید که قانون اساسی افغانستان توسط لویه جرگه تصویب شده و شکستن این قانون از صلاحیت هیچ کس و هیچ نهادی نیست؛ اما در صورت تغییرات و تعدیلات، راه‌های قانونی آن در خود قانون اساسی مطرح شده که نیاز به لویه جرگه دارد.

او معتقد است، هرگونه پیشنهاد در خصوص ایجاد نظام سیاسی در افغانستان راه را برای مطرح‌سازی نظام‌های دیگر باز می‌کند؛ نظام‌های چون فدرالی، سکولاریسم و خودمختاری ولایت‌ها که در این صورت، دست‌برد به قانون اساسی، افغانستان را با چالش‌های دیگری مواجه می‌سازد که فرایند آن جنگ و بحران خواهد بود.

حفیظ منصور می‌پذیرد که قانون اساسی نارسایی‌هایی دارد؛ اما سکوت جناح‌های سیاسی به این معنی است که منبع و مرجع تغییر قانون اساسی لویه جرگه است.

تغییر قانون اساسی یکی از خواسته‌های بنیادی طالبان است و این گروه حتا تغییر این قانون را در جریان مذاکرات با امریکا مطرح کرده است. اعمال حاکمیت مردم در قانون واضح تعریف شده؛ اما جناح‌های داخلی افغانستان تا حدی با این خواسته‌ی طالبان موافق ‌اند که برخی از ماده‌های قانون اساسی تعدیل شود؛ ولی اعمال حاکمیت ملی که از آن مردم است، تغییرناپذیر پنداشته می‌شود.

شماری از فعالان جامعه‌ی مدنی می‌گویند، اصل حاکمیت مردم، نظام سیاسی و مردم‌سالاری از دست‌آوردهای دهه‌ی پسین مردم افغانستان است؛ اما روشن نیست که طالبان آیا می‌پذیرند یاخیر؛ روی این لحاظ هنوز مشخص نیست که بالای این مؤلفه‌ها در مذاکرات صلح میان امریکا و طالبان، چگونه توافق می‌شود.

عزیز رفیعی، رییس مجتمع شبکه‌ی جامعه‌ی مدنی (مجما) به روزنامه‌ی صبح کابل گفت: «فکر می‌کنم که برای مردم مهم است که آیا واقعا تا چه حدی به طالبان نظام را واگذار کنیم و چقدر می‌توانیم میدان بدهیم. هنوز این بحث واضح نشده است و پرسش‌های کلانی را به وجود آورده؛ هم برای حکومت افغانستان مهم است و هم امریکا به عنوان متحد افغانستان باید مهم باشد که این بحث‌ها برای مردم واضح شود.»

پرسش این‌جاست که طالبان به عنوان یک گروه تا چه حدی قابل اعتماد است؟ رفیعی پاسخ می‌دهد، در تاریخ پنجاه سال اخیر افغانستان نشان داده شده که هیچ گروه سیاسی، نظامی و ایدیولوژیک قابل اعتماد نبوده‌ است؛ زیرا بحث‌های کلان ملی چون منافع ملی، حاکمیت ملی و هویت ملی تعریف نشده است. به همین منظور، تا زمانی ‌که مسایل فوق حل نشود، به هیچ گروهی نمی‌توان اعتماد کرد.

مذاکرات قطر

هفت دور از مذاکرات صلح میان نمایندگان ایالات متحده‌ی امریکا و گروه طالبان به میزبانی قطر با پیشرفت‌های نسبی همراه بود و اینک، هشتمین دور مذاکرات صلح میان نمایندگان ایالات متحده‌ی امریکا و طالبان در دوحه پایتخت قطر پس از توقف چندروزه از سر گرفته شد. زلمی خلیل‌زاد نماینده‌ی ویژه‌ی امریکا برای صلح افغانستان در یک طرف میز گفت‌وگو و ملاعبدالغنی برادر سوی دیگر میز گفت‌وگو؛ با این وجود، خلیل‌زاد و ملا برادر در دو سوی میز مذاکرات نشسته و این روند را رهبری می‌کنند.

قبل از آغاز این دور مذاکرات، هر دو طرف در یک جنگ رسانه‌ای حاضر شدند که نشان از اختلاف دیدگاه طرف‌های مذاکره‌کننده است؛ سهیل شاهین سخنگوی دفتر سیاسی طالبان در قطر به تویتر خود نوشته که در این مذاکرات روی تعیین جدول زمانی خروج نیروهای خارجی از افغانستان تمرکز خواهد شد؛ اما آقای خلیل‌زاد واکنش نشان داد و در پیام تویتری خود بیان کرد که واشنگتن به دنبال توافق صلح است، نه توافق خروج و هرگونه خروج وابسته به شرایط خواهد بود.

با این همه، احتمال می‌رود که در دور هشتم مذاکرات صلح، طرف‌های مذاکره‌کنند (طالبان-امریکا) بر سر خروج نیروهای امریکایی از افغانستان به توافق نهایی دست یافته و به صورت مکتوب امضا شود؛ اما شماری از سناتوران نگران ‌اند که توافق امریکا و طالبان بدون توافق آتش‌بس در افغانستان هیچ‌گونه مهفوم و معنایی ندارد.

عبدالله قرلق، عضو مجلس سنا، به روزنامه‌ی صبح کابل می‌گوید که هرگاه نمایندگان امریکا و طالبان در دوحه پایتخت قطر بر اعلام آتش‌بس و خروج نیروهای خارجی از این کشور توافق کنند، باید مسیر نیروهای مسلح طالبان مشخص شود تا ثبات نسبی‌ای که به دست می‌آید از سوی این نیروها با تهدید مواجه نشود.

او با بیان این‌ که اگر در مذاکرات قطر، طالبان و امریکایی‌ها در موضوعات آتش‌بس و خروج نظامیان خارجی توافق کنند؛ ولی جنگ‌جویان این گروه از توافقات باز بمانند، این گونه توافقات ناقص بوده و یک روند موقتی به وجود خواهد آمد.

با آن ‌که جریان هشتمین دور مذاکرات در دوحه مبنی بر دستیابی به توافقات نهایی، با خوشبینی‌هایی همراه شده؛ اما مسأله‌ی مهم‌تری که به میان می‌آید، بحث ضمانت اجرایی این توافقات از سوی جامعه‌ی جهانی و کشورهای منطقه است. سناتوران معتقدند که هرگاه توافق با طالبان از سوی کشورهای منطقه و جهان تضمین نشود، مردم افغانستان شاهد ثبات و صلح دوامدار نخواهند بود.

در همین حال، شماری از چهره‌های پیشین رژیم طالبان در کابل، تأکید می‌کنند، در شرایط موجود نیاز است که همه با نیت خیر به میدان صلح بروند تا وحدت در میان شهروندان افغان شکل بگیرد.

سیداکبرآغا، عضو پیشین رژیم طالبان، در یک نشست خبری، هشتمین دور مذاکرات امریکا و طالبان در قطر را امیدوارکننده خواند و گفت که این مذاکرات در مسیر موفقیت‌آمیز جریان دارد و ممکن است که در این دور گفت‌وگوها توافقاتی به دست آید؛ ولی او، این توافق را ختم چالش‌های افغانستان نمی‌داند.

در شرایط کنونی، از یک سو پیکارهای انتخاباتی گرم شده و از سوی دیگر، روند مذاکرات صلح به گونه‌ی جدی پیموده می‌شود. در عصر حاصر جامعه‌ی افغانستان به هر دو نیاز مبرم دارد. این که کدام یکی از این دو مؤلفه (صلح-انتخابات) برای مردم افغانستان اولویت دارد، تشخیص آن کمی دشوار به نظر می‌رسد؛ با این حال، عضو پیشین طالبان با نفی روند انتخابات، تأکید دارد که این پروسه را باید قربانی صلح کرد.

او معتقد است، برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری جفا در حق مردم افغانستان است و برگزاری این پروسه، ادامه‌دهنده‌ی جنگ و خون‌ریزی در کشور خواهد بود.

سیداکبرآغا، حکومت افغانستان و گروه طالبان را به نرمش رفتار دعوت کرده  می‌گوید: «اگر مردم افغانستان همراه تان نباشد، هیچ کدام ‌تان پیروز نمی‌شوید، به خواست مردم توجه کنید.» به منظور فروکش کردن خشونت‌ها در کشور، چهره‌های پیشین طالبان از طرف‌های درگیر خواست که در جهت آغاز مذاکرات صلح و نشان دادن نیت خیر، زندانیان ‌شان را تبادله کنند.

پس از فیصله‌ی لویه جرگه‌ی مشورتی صلح، حکومت افغانستان صدها زندانی طالب را به هدف گفت‌وگوهای صلح آزاد کرد؛ این اقدام در حالی که نتیجه‌ا‌‌ی را در پی نداشته بلکه این گروه حملات تروریستی را در شهرهای بزرگ افغانستان افزایش داده است. به دنبال این امر، رییس‌جمهوری کشور نیز به نیروهای امنیتی دستور داده که تا تحقق پروسه‌ی صلح، جنگ‌جویان طالب را سرکوب کنند.