نویسنده: نبی ساقی
دو شاخهی آغازین هریرود که در ناحیهی شینیهی ولسوالی دولتیار ولایت غور یکجا میشود، یکی از «لعل» و دیگری از «سرجنگل» میآید. آب «لعل» از درهی طولانی «کِشرَو» میگذرد و آب «سرجنگل» دشت دولتیار را پوشش میدهد. هریرود که از سرچشمه تا مرز ایران ۵۶۰ کیلومتر طول دارد، از فیروزکوه مرکز ولایت غور، منار جام، بند سلما، چشت شریف و دشتهای پهناور هرات عبور میکند. در دوران کودکی من، آب هریرودِ بالایی نسبت به امروز خیلی بیشتر بود، ماهیهای هریرود هم همین طور. خشکسالیهای پیدرپی و تغییرات اقلیمی اخیر، هریرود را متأثر کرد؛ این تأثیر به حدی بود که شاخهی درهی کشروِ هریرود این سالها در تابستان، نارسیده به شاخهی سرجنگل خشک میشود. ماهیان هریرود هم خشک میشوند؛ چه ماهیان بزرگتر، چه چوچهماهیها و چه نطفهها.
علاوه از خشکسالیها و شرایط طبیعی، ماهیگیریهای بیرویه نیز در کاهش و نابودی ماهیان هریرود نقش بسیار پررنگی داشته است. هرچند ماهیگیری در هریرود سابقهی طولانی دارد؛ اما ابزار و وسایل کنونی ماهیگیری، ماهیان هریرود را به سوی نابودی کامل سوق داده است. روشها و ابزار ماهیگیری صورتهای گوناگونی را در محلات ما تجربه کرده است، که مختصرا اشاره میشود:
از چنگک تا حلقهی ماهیگیری
در سالهای قبل و پیش از دوران جهاد و حتا تا اواسط دوران جهاد، ماهیگیری هنوز با «چنگگ» و «حلقهی ماهیگیری» انجام میشد. چنگگ ماهیگیری همانگونه که همه میدانند، سوزنهای کوچک و حلقهشدهای است که ماهیگیران مقداری مواد خوراکه در نوک آن میبستند و به رودخانه میانداختند. آنها بعد از چند لحظه و حتا گاهی بعد از یک شب یا روز، چنگگها را از رودخانه بیرون میکشیدند و ماهیهای را که در چنگگ (قلاب) افتاده بود، میگرفتند. ماهیان کوچکتر گاهی این فرصت را داشتند که دوباره به آب رها شوند و از مرگ نجات یابند.
حلقههای ماهیگیری، سیمهای باریکی است که روی چوب بلندتری نصب میشود و در مسیر گذرِ ماهیها، قرار داده میشوند. زمانی که ماهی از داخل حلقه رد میشود، چوب را به شدت به سمت بیرون میکشند و این گونه ماهی در حلقه میافتد. در این روش نیز ماهیان کوچک دوباره رها میشدند. این روش نیز باعث نابودی کامل ماهیها نمیشد و به تخم و نطفهی ماهیها نیز کاری نداشت.
بمدستی، آرپیجی و ماین ضد تانک
در دوران جهاد استفاده از بمدستی برای ماهیگیری رواج یافت. بمدستی به فراوانی یافت میشد. تقریبا همه چریکها بمدستی داشتند و به خریداری آن احتیاجی نبود. جوانان محلاتی را در رودخانه که ماهیها تجمع داشت، پیدا میکردند و در میان ماهیها بمدستی میانداختند. برای هر بمدستی حدود ۲۰۰ تا ۶۰۰ ماهی از میان میرفت. حساب ماهیان کوچک و چوچهماهیها را کسی نداشت. در همین دوره استفاده از آرپیجی و حتا ماین ضد تانک نیز رواج یافته بود. ماینهای بزرگ را به کف رودخانه میگذاشتند و سپس با شارتی کردن سیمهای برق به وسیلهی باطری، موج عظیمی از صدا و لرزه ایجاد میکردند و ماهیان خرد و بزرگ را یکجا نابود میکردند.
تورهای ماهیگیری
تورهای ماهیگیری وسیلهی دیگری بود که باز هم حجم بزرگی از ماهیان را گرفتار میکرد و به نابودی ماهیان تأثیر عمیقی داشت. هرچند ماهیان کوچک و نطفههای ماهیها با تور صدمه نمیدید؛ اما مقدار ماهیان گرفتار شده به حدی بود که عملا به نابودی ماهیان روخانه میانجامید و نسل شان را برمیانداخت.
جنراتورهای کوچک
استفاده از جنراتورهای کوچک و برقی کردن آب رودخانه، روش وحشتناک و خطرناکی است که در همین ده-پانزده سال اخیر رواج یافته است. این روش تمام ماهیان هریرود را به نابودی کشاند و خیلی بیشتر از بمدستی و تور و هر وسیلهی دیگر به نابودی ماهیان کمک کرد. امروزه هریرود تقریبا بدون ماهی است. ماهیهای «خالدار» و «شیرکِ» هریرود طعم و مزهای خاصی داشت. هیچ کدام از ماهیهایی که در شهرها در حال حاضر بهدست میآید، طعم و شیرینی ماهیان هریرود را ندارد.
دولت اما، برای جلوگیری از شکار و قتل عام بیرویهی ماهیان یا تولید دوبارهی ماهی در هریرود برنامهای ندارد. هریرودِ بالایی امروزه میتوان گفت که کاملا بدون ماهی شده است. خشکسالیها به خود هریرود نیز تأثیر بسیاری گذاشته است. مسألهی آب و مسألهی محیط زیست از مسائلی مهمی است که کسی چندان توجهی به آن ندارد. جنگلات کوهی و پوشش گیاهی زمین نیز در این مناطق، روزگار بهتری از ماهیان هریرود ندارد. همه چیز آهسته آهسته در حال نابودی است.