مکزیک، معبر تجارتی مواد مخدر به امریکا است

عزیز رویش
مکزیک، معبر تجارتی مواد مخدر به امریکا است

قسمت ششم

مواد مخدر به نوبه‌ی خود از مشکلات عمده‌ی مکزیک است که خانم پالا با آن درگیری مستقیم دارد. در حال حاضر میان مافیای مواد مخدر و ایالات متحده‌ی امریکا، تعامل جالبی جریان دارد که هر چند صورت ظاهر آن را کسی درک نمی‌کند؛ اما در واقع بحران ناامنی و بی‌ثباتی در این کشور را به شدت دامن می‌زند. مافیای مواد مخدر، مواد خویش را به امریکا ارسال می‌کنند و در بدل از امریکا اسلحه انتقال می‌دهند. او گفت: همین تجارت، میلیاردها دالر را میان دو کشور تبادله می‌کند؛ اما اگر وضعیت دوام کند منطقه در ‌ناامنی‌های بیشتر فرو خواهد رفت.
خانم پالا گفت: انتقاد از حکومت و مافیای مواد مخدر اگر با پیشنهاد مشخص برای رفع معضل همراه نباشد، هیچ دردی را دوا نمی‌کند. او گفت: حالا از بس روی این موضوعات بحث‌های تکراری صورت گرفته است، اهمیت خود را از دست داده و قدرت تأثیرگذاری آن برای بهبودبخشیدن به وضعیت نیز کاهش یافته است.
خانم آنا پالا گفت: اکنون مسأله‌ی مهم این است که چگونه می‌شود رشد و انکشاف را به گونه‌ای تعریف کرد که برای مردم قابل درک باشد. او گفت مهم‌ترین کار آن‌ها این است که سازمان‌ها و نهادهای دموکراتیک را قناعت دهند، به جای این که با هم رقابت و هم‌چشمی داشته باشند، باید به تشریک مساعی با هم‌دیگر بپردازند. او گفت: حالا مواد مخدر با نقض حقوق بشر یک نوع رابطه‌ی مستقیم پیدا کرده است. بحث تنها این نیست که حیات انسان‌های بی‌شمار با مواد مخدر به مخاطره می‌افتد؛ بحث این است که با مواد مخدر، گروه‌های مختلفی در جامعه سر بلند می‌کنند که به گونه‌های مختلف دست به ارتکاب جرم و جنایت می‌زنند. از جمله‌ی این گروه‌ها یکی هم پولیس و مقامات ارتش است که مجال می‌یابند مردمان عادی را آزار و اذیت کنند. او گفت: همین اکنون از تمام کسانی که به جرم دخالت در تجارت مواد مخدر زندانی اند، عده‌ی انگشت‌شماری را می‌توان پیدا کرد که از مقامات ارشد حکومت و یا تاجران بزرگ باشند. اکثر زندانیان را کسانی تشکیل می‌دهند که یا از مصرف‌کنندگان مواد مخدر اند و یا در سطوح پایین به تجارت و تبادله‌ی مواد مخدر اشتغال دارند و در واقع دلالان کوچه و بازار حساب می‌شوند.
خانم پالا از رشد ایدز نیز به عنوان یک مسأله‌ی خطرناک دیگر که حلقه‌ی جرم مواد مخدر و نقض حقوق بشر را تکمیل می‌کند، یاد کرد. میزان قتل در مکزیک نیز بالا رفته و در سه سال گذشته، بیش از هشت هزار قتل صورت گرفته که هفده تن آنان ژورنالیست‌های فعالی بوده اند که قضایای مرتبط با مواد مخدر و نقض حقوق بشر توسط مقام‌ها و مراجع مختلف را تعقیب می‌کرده اند.
شیوه‌ی کار آنا پالا و هم‌کاران او این است که موضوعات حاد مکزیک را در ارتباط هم مورد توجه قرار دهند؛ مثلا چگونه می‌شود مواد مخدر و مشکل ایدز را در ارتباط با بهداشت عمومی طرح کرد و آن را در منظومه‌ی حقوق بشری جا داد. او گفت: سیاست مقابله با مواد مخدر تنها از سطح بالا به طرف پایین جریان نمی‌یابد؛ این شیوه موثریت ندارد. باید تدابیری سنجیده شود که در سطوح بالایی بیشتر کنترل شود و در سطوح پایینی حمایت و مشارکت اجتماعی برای مقابله با آن خلق شود. او آموزش عمومی را یکی از راه‌های مؤثر غرض سازماندهی اجتماعی قلمداد کرد و گفت: حکومت باید منابعی را جست‌وجو کند و به کار اندازد که بر اساس آن، پولیس و ارتش از لحاظ مادی اشباع شوند تا مجبور نشوند به دلیل فقر و ناتوانی اقتصادی به نقض حقوق بشر روی آورند.
در بخش پاسخ به سؤالات، آقای لومومبا که نماینده‌ی دایمی سودان در سازمان ملل نیز است، از دخالت رییس‌جمهور و مقامات ارشد حکومت مکزیک در جریان قاچاق مواد مخدر پرده برداشت و گفت: چگونه ممکن است میلیاردها دالر از طریق بانک‌های کشور بالاپایین شود و حکومت بدون اخذ سهم خود اجازه دهد که این جریان پولی اقتصاد کشور را تسخیر کند. او از سهم‌گیری حکومت و مقامات ارشد آن به عنوان «شست‌وشوی پولی» یاد کرد و گفت: وقتی این پول‌ها بدون روشن بودن مرجع آن‌ها از مجراهای بانک دولتی عبور و مرور می‌کند، معلوم‌دار است که مقامات ارشد حکومت از آن نفع خود را بر می‌دارند. او گفت: با این حال، شما چگونه می‌توانید بگویید که مبارزه‌ی تان می‌تواند در برابر مواد مخدر و فساد حکومت مؤثر باشد؟
خانم پالا گفت: عمده‌ترین چالش در راه فعالیت‌ها و مبارزات آن‌ها همین است. او گفت: اگر ادعا شود که مافیای مواد مخدر بدون هم‌کاری مقام‌های حکومتی قادر به ادامه‌ی تجارت و فعالیت خود استند، دچار اشتباه شده ایم؛ اما او تأکید کرد که پرداختن به مسأله از دیدگاه حقوق بشری می‌تواند مؤثریت بیشتری داشته باشد. او باز هم بر این که باید پولیس و ارتش از لحاظ امتیازهای مادی اکمال شوند و معاش‌ها و درآمدهای شان افزایش داده شوند، تأکید کرد.
خانم پالا در پاسخ به سؤال دیگر گفت: در مکزیک تریاک کاشته می‌شود؛ اما نه به اندازه‌ی کولمبیا، بولیوی و افغانستان. او گفت: مکزیک بیشتر به عنوان معبر استفاده می‌شود که از آن مواد مخدر به امریکا و کانادا انتقال می‌یابد. از خانم پالا در مورد نظریه‌اش که گفت پولیس و ارتش باید از لحاظ مادی اکمال شوند تا دست به نقض حقوق بشر نزنند، توضیح خواستم و برای این که منظورم را درست‌تر درک کند، از مثالی در افغانستان یاد کردم که کوشش می‌شود به دهقان‌ها رشوت داده شود تا مثلا به خاطر کشت بدیل و مبلغی پول اضافی دست از کاشتن تریاک بردارند؛ اما این سیاست رفته رفته به نوعی باج‌گیری تبدیل شده است که دهقان‌ها باید توسط دولت یا جامعه‌ی بین‌المللی پول داده شوند در غیر آن، به کشت تریاک روی خواهند آورد. برای پالا گفتم که این سیاست در طرح شما، از جای دیگر تعقیب می‌شود. شما تلاش می‌کنید پولیس و ارتش را باج دهید تا دست از نقض حقوق بشر بردارند و یا در قاچاق مواد مخدر سهیم نشوند. پالا گفت: متأسفانه هیچ راه‌ مؤثر دیگری را نمی‌توان سراغ کرد. او گفت که این همان حلقه‌ی تکراری است که جهان ما را در بخش‌های مختلف در خود تنیده است. شما از هر طرف حساب کنید کوتاه می‌آیید. او گفت: اگر پولیس و ارتش در حالت فقر نگه‌داشته شوند، به دلیل قدرتی که در اختیار خود دارند، بزرگ‌ترین تهدید در برابر حقوق بشر و امنیت عمومی محسوب می‌شوند؛ اما وی توضیح داد که معاش سربازان ارتش و پولیس به دلیل قانونی که از اتوریته‌ی آنان حمایت می‌کند، با رشوت به دهقان‌ها فرق دارد. ارتش و پولیس جزء نظامی اند که باید تقویت شوند تا حقوق بشری افراد را حفاظت کنند.
سوال دیگر من این بود که معمولا وقتی از آموزش عامه در مسائلی از قبیل نقض حقوق بشر و مشکلات ایدز و یا مواد مخدر سخن گفته می‌شود، خود این مسأله می‌تواند به طور غیر مستقیم دامن زدن به مشکل نیز باشد. استدلال من این بود که وقتی بدون تغییر زمینه‌های ذهنی و فکری مردم، تنها از خطرهایی که آن‌ها را تهدید می‌کند، هشدار داده شود، ممکن است عده‌ای را با بیم از پیامدهای آن از نزدیک شدن به آن باز دارد؛ اما در جانب دیگر می‌تواند عده‌ی زیادی را به سوی آن جذب کند. گفتم: مشکل این است که ایدز با جاذبه‌هایی که مسائل جنسی دارد و مواد مخدر با جاذبه‌ای که پول و درآمد ناشی از آن دارد و در سطوح مصرف‌کنندگان با جاذبه‌ای که پناه بردن به مواد مخدر از لحاظ آرامش‌ها و لذت‌های تخدیرکننده‌ی آن دارد، همیشه کسانی را به خود جلب می‌کند. سخن گفتن از همچون موارد اگر نتواند با معیارهای پیشین دیگر برای افراد، آگاهی و مقاومت خلق کند، ممکن است خود، عاملی برای تشویق آنان شود. گفتم: به همین دلیل است که پولیس‌های مبارزه با مواد مخدر از عمده‌ترین حامیان و تاجران مواد مخدر می‌شوند و پولیس‌های ضد جرم معمولا خود از مجرمان اصلی به حساب می‌آیند. پالا در پاسخ به این سؤال‌ها راه‌های دیگری را برشمرد که هیچ کدام مؤثرتر نیستند و تأکید کرد که چاره‌ای نداریم جز این که در این موارد به طور آزاد صحبت کنیم و با بحث‌های آزاد راه‌های مقابله با آن را نیز پیدا کنیم.
در جریان بحث، از تلاش‌هایی نیز یاد شد که در برخی از کشورها مانند انگلستان و هالند برای قانونی ساختن تجارت مواد مخدر جریان دارد. این تلاش‌ها نیز با همین فلسفه صورت می‌گیرد که هر چه محدودیت بر مواد مخدر بیشتر شود، میزان رجوع مردم به سوی آن بیشتر می‌شود. بنا بر این، بهتر است تجارت مواد مخدر آزاد گذاشته شود تا با برخی تعذیرات و حدود معین قانونی کنترل بر جریان آن بیشتر شود.
پالا تأکید داشت که حکومت‌ها باید با فشار بین‌المللی وادار شوند که رعایت و احترام حقوق بشر را در رأس اولویت‌های کاری خود قرار دهند. او گفت: همین حالا، اکثر نهادهای مدافع حقوق بشر و نهادهای مدنی را قدرت‌مندان سیاسی و اقتصادی تحت کنترل خود دارند. همچون نهادها چگونه می‌توانند از حقوق افراد در سطوح پایین دفاع کنند؟ او راز ناکامی جامعه‌ی مدنی در کشورهای امریکای لاتین را نیز همین وابستگی شدید آن به نخبگان سیاسی و اقتصادی دانست.
پالا و لومومبا هر دو در امر دیگری نیز اشتراک نظر داشتند: اقلیت سفیدپوست اسپانیایی‌نژاد مکزیک هنوز هم بر بیشتر منابع ثروت و قدرت سلطه دارد. دموکراسی تنها توانسته است از لحاظ ظاهر، آرایش‌هایی خلق کند؛ اما در واقع هیچ تغییری در نظام و بدنه‌ی حاکمیت به وجود نیامده است.