کاربران جهان متحد شوید!

عبدالله سلاحی
کاربران جهان متحد شوید!

یکی از موضوعات مهم در فعالیت‌های رسانه‌ای امروزی؛ روزنامه‌نگاری شهروندی است. این ایده، با ظهور شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های آنلاین به‌وجود آمد؛ زمانی که هرکس که به خبر نزدیک بود، به‌دلیل داشتن وسیله‌ ارتباطی تلفن هوشمند و انترنت، قادر شد اتفاق‌ها و چشم‌دیدهایش را بلافاصله، در سطح وسیعی پوشش بدهد.
با ظهور انترنت و وسایل جانبی آن مثل تلفن‌های مختلف و قابلیت‌های ویژه، همه خبرنگار شدیم، البته که بسیاری از اصول رفتاری یک خبرنگار را هم از دست دادیم؛ زیرا اکثر کاربران شبکه‌های انترنتی، آموزش لازم را در مورد اخلاق خبرنگاری ندیده و از آن آگاهی ندارند.
نباید فکر کنیم که مردم آهسته‌آهسته، بااخلاق دانشگاهی خبرنگاری آشنا می‌شوند و یک جامعه رسانه‌ای وسیع را شکل می‌دهیم؛ این تصور نه‌تنها غلط است که از روی خوش‌خیالی است.
برعکس؛ اخلاقی که قرار است غالب شود، همان رفتارهای غیراصولی شهروندان رسیده به‌وسایل ارتباطی است. دیگر این مدیران رسانه‌ای نیستند که بر افکار مردم تأثیر می‌گذارند؛ اینان، خود تحت تأثیر رسانه‌ بزرگ‌تر، تحت تأثیر شبکه‌های مجازی‌ای که با رفتارهای مردم و نوشته‌های آنان سرپا می‌ماند، اداره می‌شوند.
برداشت غلط نکنید، چون منظورم این نیست که حالا قضیه برعکس شده و مردم توانایی اداره کردن اطلاعات و دسته‌بندی آن را پیدا کرده‌اند؛ با ظهور رسانه‌های انترنتی و مفهومی مثل روزنامه‌نگاری شهروندی، شیوه‌ی اداره عوض شد. شیوه، طوری شد که دیگر هیچ نهاد مستقلی برای دسته‌بندی وجود نداشته باشد؛ یعنی خبرنگار هم‌زمانی که در رسانه‌ای مثل روزنامه کار می‌کند، باید یک کاربر در شبکه‌های مجازی هم باشد.
بنابراین، آن‌چه او به‌عنوان موضوع گزارش، خبر، مقاله و… انتخاب می‌کند از راه فضای مجازی، قابل‌تشخیص شده و به این نتیجه رسیده که چقدر قابل‌قبول مردم است؛ وقتی‌که شبکه‎های مجازی، معیار کار خبرنگاران می‌شود، پس آنان را اداره می‌کند.
برخورد مردم با وقایع نیز طوری که در مورد خبرنگاران دیدیم، تحت مدیریت کامل است؛ هر یک از کاربران، سعی می‌کند برای محبوبیت حساب کاربری خودش دست به فعالیت‌های موردپسند بزند. او راه دیگری ندارد مگر این‌که مثل خبرنگار عزیز، فضای مجازی، موضوع روز و مورد بحث مردم و شیوه‌های پردازش مد شده در رسانه‌های مجازی را معیار خود قرار داده نظر به آن، عمل کند.
همه، از روی علایق هم رفتارها و شیوه‌های برخورد با وقایع را یاد گرفته یا عمداً برای جلب توجه دیگران، دست به رفتارهایی می‌زنند که آنان تعیین‌کننده‌اش بوده‌اند. این را اداره‌ی نامریی یا هرچه دل‌تان می‌خواهد نام بگذارید؛ ولی آن‌چه که مهم است، درک این موضوع است که بدانید شما یک کاربر نیستید، نامی که بر شما گذاشته شده؛ بیش از هر چیزی شبیه به کارگر است.
ما همه کارگرانی هستیم که در جامعه‌های مجازی مختلف زندگی می‌کنیم. جهان مجازی با مرزهای نامحسوسی ساخته‌ شده است؛ در این جهان، یک پیوند چندجانبه وجود دارد که می‌تواند فردی را به یک شبکه از شخصیت‌ها تبدیل کند.
کسی که هم در اینستاگرام است، هم در فیس‌بوک است، هم کارش را با حضور در واتس‌اپ انجام می‌دهد و در همه این‌ها با یک نام، حضور دارد؛ شبکه‌ای از شخصیت‌های مختلفی است که نظر به اقتضای فضای شبکه‌ی مشخصی، رفتارهای مشخصی را نیز آموخته است.
مثل اخلاق اداری است؛ بدون این‌که آقای مدیر مستقیماً چیزی بگوید، رفتار همکاران، شیوه‌ حرف زدن و… خودش روشن‌کننده بسیاری از نکته‌ها است که باید ما هم آن را مدنظر داشته‌اشیم.
در نظریه‌های مارکسیستی، کارگر کسی است که فقط برای زنده ماندن تن به کار می‌دهد؛ یعنی شرایط طوری چیده‌ شده که او تن و زمانش را داده تا بتواند دوباره برای کار حاضر شود. نه چیزی بیشتر کسب می‌کند و نه زمان بیشتری برای رسیدگی به‌موضوع دیگر دارد.
کارگر، تنها زمان و تنش را در اختیار کار و کارگزار نمی‌گذارد؛ مفاهیمی که قبلاً در موردش حرف زدیم؛ این‌که کاربران فیس‌بوک مثل قطعات ماشینی در بدنه‌ی دستگاه تولید اطلاعات‌اند، در مورد کارگر و ماشین‌آلات کارخانه‌ها نیز، مصداق پیدا می‌کند.
چرخ‌دنده‌های ماشین‌های سنگین تولید در کارخانه‌ها، بیل‌ها، کلنگ و انواع وسایل کار، همه این‌ها، انسان کارگر را تبدیل به یک ماشین یا عضوی از آن می‌کند.
کاربران نیز، فقط برای حضور در شبکه- زندگی مجازی- تن به کار در رسانه‌های انترنتی داده‌اند. وضعیت در این مبحث کمی فاجعه‌بارتر است؛ زیرا ما حتا پول پرداخت می‌کنیم تا بتوانیم یک کاربر باشیم؛ سود و ارزش اضافه‌ای که صاحبان شبکه‌ها از وجود ما به‌دست می‌آورند، هزینه‌ای را که برای داشتن انترنت می‌پردازیم نیز شامل می‎‌شود.
کاربری، زندگی بی‌معناتر از کارگری است؛ کارگر ازخودبیگانه است زیرا آن‌چه را تولید می‌کند، استفاده نمی‌تواند و با نتیجه‌ی عمل خود فاصله دارد اما؛ ما به‌عنوان کاربران، نه‌تنها که آن‌چه را می‌نویسم، عکسی را که می‌گیریم، لایک، کامنت و هر اطلاعات دیگری را که شریک می‌کنیم، بازخوردش را لمس نمی‌کنیم که حتا در برابر آن دچار توقعات انحرافی می‌شویم.
ما فقط اطلاعات، تولید می‌کنیم و سعی ‌داریم، شهروند روزنامه‌نگاری باشیم که تأثیر کار خودش را در آمار پسندها، نظرها و فوق همه‌ی آن‌ها؛ اشتراک‌گذاری می‌بیند.
توقع ما از آن‌چه انجام‌ می‌دهیم مشابه با زمینه‌ای است که در آن مشغول فعالیت هستیم؛ توقع درآمد، تغییر و کسب جایگاه در فضای مجازی. کسی که بتواند پسند میلیونی و نظرهای هزار هزار و اشتراک‌گذاری‌های بسیار را در پای پست خود به‌دست بیاورد، جایگاه مجازی «سلیبریتی» را کسب خواهد کرد.
کاربری، می‌تواند به شغل‌های مختلفی در شبکه‌ای که مشغول فعالیت در آن هستیم تقسیم شود؛ یکی نویسنده، یکی شاعر، یکی خبرنگار و هر چیز دیگر که با استفاده از حساب کاربری به‌آن می‌پردازیم، جزیی از شغل‌های زاکرآبادی‌ها است و همه‌شان، نوعی از خوی فیس‌بوکی و شبکه‌های دیگر را در خود نگه‌داشته است.
با این‌همه، هیچ‌یک از ما نمی‌دانیم که شرایط کاربری‌مان، مقدم بر تمام ماهیتی است که خواهان آنیم و آن را برای شناخت خود به‌دیگران، تعریف کرده‌ایم.