حقوق زنان از گذشته تا امروز

شمیم فروتن
حقوق زنان از گذشته تا امروز

افلاتون گفته است: «انسان در اول دو جزء نبود؛ بلکه در اثر ارتکاب گناه، مورد غضب خداوند قرار گرفت و به دو جزء نر و ماده تقسیم شد.»

پارسیان باستان نیز اعتقاد داشتند که کیومرث اولین انسانی بود که وارد زمین شد؛ او، سی سال در کوهستان‌ها زندگی و در موقع مرگ نطفه‌ای از پشتش چکید و در اثر تابش آفتاب آن نطفه خشکید و تا چهل سال دیگر در روز شانزدهم مهر که جشن باستانی بود، به صورت دو ساقه ریواس از زمین رویید، آنگاه به شکل انسان یکی به نام «میشانه» جنس ماده و دیگری «میشه»، جنسِ نر درآمدند.»

کاتولیک‌ها، نیز معتقد بودند که جز حضرت مریم، روح مردان با روح زنان کاملا متفاوت است .

هم‌چنان نظر به سخنان شنیده شده از یهودیان: حوا از آخرین دنده‌ی چپ آدم آفریده شده است.»

بهاگواد گیتا که دارای آیین هندو می‌باشد، عقیده‌ی کلی خود را این گونه تشریح می‌کند: تنها روح گنه‌کار به صورت زن متولد می‌شود.

در کتاب «لجبکی -کتاب مذهبی ژاپن باستان-» در قسمت خلقت انسان نوشته شده است: آماتراسو «اله آفتاب» که خدای خدایان است، مرد و زن را یک‌سان آفرید؛ ولی زنان نتوانستند که از این تساوی بهره بگیرند، لهذا مردان برتر شدند.

در یونان باستان نیز زنان اجازه‌ی یادگیری هنرهای رزمی را نداشتند؛ در نتیجه، نمی‌توانستند در دفاع از شهر خود نقشی داشته باشند. هم‌چنین دختران در نزد مردم نسبت به پسران بسیار غیر مفید دانسته می‌شدند؛ برای همین، بیشتر دیده می‌شد که خانواده‌ها فرزندان دختر خود را بر سر راه بگذراند و آن‌ها را در طبیعت رها کنند؛ یا حتی به عنوان برده بفروشند که البته این کار در قبال پسران ‌شان بسیار کم دیده می‌شد.

در سد‌ه‌ی پنجم، «ژان استوبه»، در مجموعه‌ی خود در باره‌ی یونان باستان گفته ‌است: سخنان جا افتاده در ذهن مردم چنین بود: اگر پسردار شدیم، همیشه آن را بزرگ می‌کنیم، حتا اگر  فقیر باشیم؛ ولی دختر را بر سر راه می‌گذاریم، حتا اگر ثروت‌مند باشیم. اگر هم فرزند دختری نگه داشته می‌شد و بر سر راه گذاشته نمی‌شد، هم‌چنان از بهداشت و توجه کم‌تری برخوردار بود.

حس بیزاری و نفرتی که در آن دوران نسبت به زنان وجود داشت، باعث شده بود که آن‌ها اجازه‌ی ورود در کارهای فکری در جامعه را اصلا نداشته باشند.

شخصیت زن و حقوق وی، از مسائلی است که در طول تاریخ همواره مظلوم واقع شده است. هرچند در جهان کنونی در باره‌ی حقوق زن بسیار سخن‌ها گفته و کتاب‌ها نوشته شده است؛ اما واقعیت آن است که این مظلومیت در جهان متمدن کنونی هنوز وجود دارد.

جالب این جاست که هرچند این دو دوره از لحاظ مختلفی با هم اختلاف و فاصله دارند؛ اما شیوه‌ی برخورد با زن، هیچ‌گاه عوض نشده است؛ اگر چه شعارها و شخصیت ظاهری به زن دادن، نسبت به گذشته جلوه‌ای زیباتر به خود گرفته؛ اما با گذشت زمان هیچ تفاوتی برای تأمین حقوق آن‌ها دیده نمی‌شود.

در گذشته، به زن نسبت ناقص بودن می‌دادند و او را مجبور می‌کردند برای کم جلوه کردن نقص خویش، همیشه خود را محتاج یک مرد و زیر سایه‌ی او بداند و سعی کند تا می‌تواند کاری کند که مردها از او راضی باشند و در نتیجه، همواره در کنج خانه بماند و از کمال علمی و معنوی محروم شود؛ به همین دلیل، زن‌ها خود نیز باور کرده بودند که عضو ناقص اجتماع استند و خود را مستحق شخصیت و حقوق نمی‌دانستند.

هر دو دوره در پایمال کردن شخصیت و حقوق زن مشترک بوده؛ اما ضربه‌ی دوره‌های آخر بسیار مخرب‌تر است.

وقتی چگونگی حقوق زنان را از گذشته تا امروز مختصر مورد برسی قرار بدهیم، کاملا واضح می‌شود، که اگر امروز از مساوی بودن حقوق زنان سخن به میان می‌آید؛ ظاهرا این همه در حد چند جمله‌ای متواتر است که با اصل موضوع کاملا در تناقص قرار دارد و این سخنان بیشتر در افغانستان صدق می‌کند.

در ولایت‌های دورافتاده‌ی افغانستان، دختران دختران حق انتخاب همسر آینده‌ی خود را ندارند. و به خواست پدران شان در بدل مقدار پول –مهر- به کسی فروخته شده که کاملا اختیار وی به دست کسی دیگری سپرده می‌شود و زندگی دشواری را به خواست شخص دیگری را سپری می‌کنند.

همواره به نام اسلام بالای زنان به گونه‌های مختلف ظلم صورت گرفته است؛ حتا امروز نهادهایی که به نام حقوق بشر و حقوق زن فعالیت می‌کنند، فقط استفاده‌ی سیاسی داشته و هیچ گاهی نتوانسته حقوق زنان را آن‌چنان که باید باشد، تأمین کند.

اگر زن وجود نداشته باشد، مرد هم وجود ندارد؛ برای همین است که در جامعۀ ما مردان کمی وجود دارند. از گذشته ها تا امروز همیشه قدرت به دست مردان بوده و آن‌ها را متعصب بار آورده است.

زنان و مردان باید از فرصت‌ها و‌حقوق مساوی برخوردار باشند که متأسفانه چنین مساوات وجود ندارد. به وجود آوردن چنین مساواتی دشوار؛ اما ناممکن نیست.