فریاد یکی از باشندههای دایکندی حواسم را پرت میکند. روز دوم عید، خلاف معمول، جمعیتی به خانهی یعقوبخان (نام مستعار) جمع شدهاند. جمعیتی خواستگار، برای تعیین سرنوشت دو جوان.
دو جوانی که پیش از آن با دل زدن به دریا به لفظ محلی راه (بندبله) را برای قبولاندن انتخابشان به پیش گرفتهاند. جمعیت آمدهاند که به انتخاب آنان احترام گذاشته و از خانوادهی دختر عذر بخواهند تا بگذارند که آن دو جوان، زندگی مشترکشان را آغاز کنند.
جمعیت که برای پذیرش این خواست، با هدیه گردهم آمده بودند؛ مصمم به راضی کردن خانوادهِی دختر بودند؛ اما یعقوب خان که عصبی بود، به نظر میرسید که حرفی برای گفتن نداشته باشد. همین که حرف خواستگاری و تعیین طویانه و گله مطرح شد، فریاد زند:«هشت لک گله نقد است و کم نمیشود.»
جنجال ختم نشده گزارش از فرار دیگر میرسد و با رسیدن این گزارش، جمعیت بدون رسیدن به خواستشان پراگنده میشود.
دوته/فرار از امنزل
فرار از منزل به قصد ازدواج را مردم دایکندی با الفاظ (دوته) و (بندبله رافتو) یاد میکنند. طبق گفتههای شماری از باشندههای این ولایت، رسم معمول برای ازدواج دوتهدلچی است که با موافقت دختر و پسر انجام میشود.
شماری از باشندههای دایکندی به روزنامه صبح کابل میگویند که این رسم، به حدی معمول است که ازدواج نارمل را در بسیاری از مناطق عجیب و غیر معمول جلوه میدهد. این شمار از باشندههای دایکندی، همچنان میگویند که از هر صد ازدواج کمتر از ده ازدواج آن به گونهی عادی و بدون «دوته» انجام میشود.
ریاست امور زنان دایکندی و مسؤولان در دفتر ساحوی کمیسیون حقوق بشر این ولایت نیز تایید میکنند که رسم معمول برای ازدواج در این ولایت «دوته» است.
ذکیه رضایی، رییس امور زنان ولایت دایکندی، آماری از افرادی که به قصد ازدواج از منزل فرار میکنند، نمیدهد؛ اما میگوید که در سطح افغانستان، این ولایت مقام نخست را دارد. «در حال حاضر فرار از منزل به قصد ازدواج به یک عرف تبدیل شده وکمتر ازدواجی را میتوان یافت که به صورت عادی انجام شود.»
بانو رضایی میگوید که میزان فرار از منزل در دایکندی، از یک منطقه تا منطقه دیگر متفاوت است. بعضی مناطق حتا روزانه سه تا چهار مورد را نیز شاهد است؛ اما در تمام مناطق این گونه نیست.
چرا ترجیح فرار بر قرار
لیلا، یکی از باشندههای والسوالی شهرستان ولایت دایکندی که در حال حاضر یک فرزند دارد، دو سال پیش، فرار کردهاست. او میگوید که به دلیل عدم موافقت خانواده و بلند بودن هزینهی ازدواج، فرار کردهاست. «در زمان دانشجوییام دردانشگاه کابل، با یک پسر از والسوالی مرکز دایکندی آشنا شدیم و تصمیم گرفتیم بعد از دانشگاه ازدواج کنیم؛ اما زمانی که خانوادهی پسر به خواستگاری آمد، پدرم بدون طویانه چهار صد هزار افغانی گله خواست؛ برعلاوه محفل بزرگ عروسی و شیرینیخوری .شوهرم تازه از دانشگاه فارغ شده بود، بیکاربود و وضعیت اقتصادی خانوادهاش هم خوب نبود.
هردوی ما هرقدر تلاش کردیم نتوانستیم خانوادهی پدرم را متقاعد کنیم که از گرفتن گله و طویانه منصرف شود که نشد؛ در نهایت فرار کردیم.»
او اضافه میکند که به دلیل تهدید خانوادهی پدر، یک سال سرگردان بودهاست. «به پدرم نهگلهپرداختم و نه هم طویانه، هنوز آشتی هم نکردیم؛ باهم رفت و آمد نداریم. چند بار خواستم آشتی کنم بازهم درصورت آشتی کردن باید گله بپردازیم. اگر تن به خواستهای خانوادهام میدادیم، باید پول هنگفت قرض میگرفتیم. حالا باید شوهرم مهاجر میبود تا قرضهایش را پرداخت کند؛ زندگیمان نابود میشد.»
بنا بر گفتهی شماری از بزرگان دایکندی، میانگین هزینههای ازداوج بین هفتصد هزار تا یک میلیون است که این رقم با فرار به شش صد تا هفتصد هزارافغانی کاهش مییابد و به دوگونهی نقد و جنس پرداخت میشود و جوانان به این دلیل فرار را انتخاب میکنند.
در حال حاضر بنا بر گفتهی مسؤولان، میانگین سن ازدواجهای فراری ۱۹ تا ۳۰ سال است و از هر چهار بانوی فراری، سه تن آنها مجرد و پایینتر از ۱۹ سال بودهاند.
در کنار این موارد، رییس امور زنان دایکندی میگوید که میزان فرار با بالا رفتن میزان تحصیلات دختران رابطهی معکوس دارد. ذکیه رضایی رییس امور زنان این ولایت به روزنامهی صبح کابل میگوید که نیمی از دختران، دانشآموز مکتب بوده و تنها هفت درصد دارای تحصیلات عالی و باقی بیسواد بودهاند. «مثلن با بالارفتن میزان آگاهی دختران در ولسوالی شهرستان و مرکز، میزان فرار نیز کاهش یافته است.»
رضایی همچنان اضافه میکند که ممکن است امسال، آمار فرار دختران در ولسوالیهای پاتو، کجران و نوامیش افزایش یابد. «دایکندی به سرعت مسیر گذار از جامعهی بسته به سوی جامعهی باز را طی میکند. این سرعت در گذار، باعث شده است که دختران با کسب اندک آگاهی از حقوقشان، فرار برای ازدواج را حقشان بدانند.»
اما آیا واقعن اینگونه است؟
خوشبختی کدام طرف است؟
دایکندی، یکی از ولایتهای مرکزی، در ۴۶۰ کيلومترى غرب کابل موقعیت دارد. این ولایت، از جنوبغرب با ارزگان، از شرق با باميان، از طرف شمال با غور، از جنوب با غزنی و از طرف شمالغرب با هلمند هممرز است.
ولایت دایکندی، با ۲۴۰۰ متر ارتفاع از سطح بحر، بيش از ۲۲ هزار كيلومتر مربع مساحت دارد و به طور عموم كوهستانى است و از ولایتهای محروم شمرده میشود.
مسؤولان میگویند که این ولایت، چهارصد و دو هزار و ۹۴ نفر، نفوس دارد که ۹۲ درصد مردم آن زیر خط فقر زندگی میکنند. مسؤولان در دفتر ساحوی کمیسیون مستقل حقوق بشر دایکندی، یکی از دلایل فرار از منزل را، رشد فقر و مشکلات زندگی دختران عنوان میکنند.
محمد حسین حیدر، آمر بخش نظارت از حقوق بشر که پیش از این در دفتر دایکندی بوده، میگوید: «فقر، یکی از دلایل برای فرار است. دختران فکر میکنند با فرار به زندگی خوبتری میرسند؛ اما همیشه اینگونه نمیشود.»
او میگوید که امسال سه قضیهی فرار رسمی شدهاست که یکی از آن مربوط به فقر و معیوبیت فرار دهنده بودهاست. چیزی که رییس امور زنان نیز آن را تایید میکند.
با آن که فقر اقتصادی، ازدواجهای زیر سن، طویانهی گزاف، خشونتهای خانوادگی و جهیزیه از دلایل عمدهی فرار از منزل دختران در دایکندی خوانده میشود؛ اما بنا بر گفتهی مسؤولان، دلایل دیگری نیز وجود دارد از جمله؛ سنت حاکم ازدواج و رعایت سلسله مراتب سنی. مطابق این سنت، باید فرزندان بزرگ ابتدا ازدواج کنند و در غیر آن ازدواج دو فرد که با هم توافق کردهاند، مشکل است و آنان فرار را بر قرار ترجیح میدهند.
گلثوم (نام مستعار) ۳۸ سال سن دارد. یک سال پیش دایکندی را برای ازدواج ترک کرده است. او میگوید که حرفهای مردم به دلیل نداشتن خواستگار، او را به ستوه آوردهاست تا اینکه مردی پیدا میشود که دو فرزند داشته است و با این حال با هم فرار میکنند.
بنا بر آماری که ریاست احصائیه و ریاست امور زنان دایکندی میدهد، در حال حاضر، دوصدهزار و ۶۱۹ نفر، کل نفوس زنان این ولایت را شکل میدهد. رقم زنان مجرد به دلیل مهاجرت مردان به ویژه مردان مجرد، بیشتر شدهاست.
رییس امور زنان دایکندی میگوید که این وضع سبب شده، شماری از دختران از طریق ارتباط تلفنی راه فرار را برای تشکیل خانواده به پیش بگیرند. او میگوید که طی دو سه سال اخیر، دختران با باشندههای دیگر ولایتها نیز فرار کرده اند.»
ریس امور زنان دایکندی، هرچند آماری از اینگونه فرار را نمیدهد؛ اما میگوید که سال گذشته سه مورد از فرار با باشندههای دیگر ولایتها را ثبت کردهاست: «حتا از ولایتهای شمالی برای فراردادن داختران آمدهاند. آماری نیست؛ ما سه مورد را که دل دختران به دلایل اختلاف در مذهب، قوم و حالت فراردهنده نشده و منجر به دعوای حقوقی شده، ثبت کردهایم.»
رییس زنان اضافه میکند که در یکی از موارد، داماد فرد معلول بوده که با فریب و از طریق فرد دیگر میخواست دختری را فرار دهد.
نگرانیهای موجود
محمدحسین حیدری، آمر نظار از حقوق بشر و سرپرست پیشین دفتر کمیسیون مستقل حقوق بشر دایکندی میگوید: «قضایای فرار از منزل ثبت نمیشود و با میانجیگری متنفذین حل میشود؛ اما قضایایی ثبت میشود که منجر به طلاق و یا مشکلات حقوقی شدهباشد.»
اقای حیدری اضافه میکند که در سالهای گذشته، ازدواج به این شیوه، تنها در میان باشندههای دایکندی و اقوام آشنا رایج است که در بیشتر موارد، زنان از انتخابشان و نتیجهی آن راضی بودهاند و یا خشونت تنها از سوی خانوادهی زنان بوده که با ازدواج خاتمه یافته است. «اما در تمام موارد اینگونه نیست و سبب بروز خشونت و چالشهای اجتماعی نیز میشود.»
ریاست امور زنان نیز میگوید که هرچند آماری از تمام افراد شاکی ندارد؛ اما طبق گزارشهایی، شماری از دخترانی که از طریق فرار ازدواج کرده، با خشونت روبهرو استند؛ به ویژه دخترانی که با باشندههای دیگر ولایتها فرار کردهاند. «ازدواجهای فرار، گاهی سبب بروز خشونتها شده و از سویی، با مداخلهی متنفذین و موجودیت عرف و آداب نادرست، زنان قربانی شدهاند.»
ریاست زنان هشدار میدهد که با ادامهی این روند، ممکن شمار قربانیان و زنان طرد شده و بیسرپرست افزایش یابد.
قاضی امان همت، قاضی محکمه استیناف دایکندی، میگوید که ازدواجهای فراری به دلیل عرفی بودن آن، ممکن در آینده تبعاتی بدی را در جامعهی سنتی به دنبال داشته باشد.
با این حال آگاهان فرار برای ازدواج را، نوعی انزجار میدانند که دختران به فکر رسیدن به یک زندگی مطلوب و با تن دادن به آن، با زندگیشان قمار میزنند که این رفتار سبب شدت خشونتها در برابر آنها خواهد شد.