نیویورک تایمز – مجیب مشعل
خواجه عمری، افغانستان – درگیریها بر سر اعمال کنترل بر یکی از ولسوالیهای افغانستان خیلی زیاد وحشیانه بوده است که شامل انفجار موترهای بمبگذاریشده، حملات هوایی و شبیخونهایی میشود که تأسیسات عامه را ویران کرده و کشتههایی را بر جا گذاشته است.
دو هفته قبل، خبر شکستن صفوف طالبان در ولسوالیِ خواجه عمری، در ده مایلی شهر غزنی، توسط سربازان امنیتی افغانستان، برای یک مدت کوتاه برای ارتش به آن لحاظ نویدبخش بود که به دلیل تحمل تلفاتِ دوامدارِ سهمگین و شکستهای پیهم بیروحیه شده بود.
نیروهای ورزیدهی امنیتیای که حاصل توانمندی نسلی از رهبران جوان استند، به دلیل ایستادگی در برابر طالبان در زمان حساس گفتوگوهای جاریِ صلح مورد ستایش قرار گرفتند. این نیروها، به هدف گوشمالی دادن شورشیان بیهیچ ترحمی از حملات هوایی و کماندوها استفاده کردهاند؛ اقدامی که به نسبت روشهای گذشتهی ضدشورشگری –وقتی نیروهای امنیتی بیشتر در موضع دفاعی و کمتر متحرک بودند- انعطافپذیرتر و سازگارتر به نظر میرسد.
توانایی نیروهای افغان در جلوگیری از سقوط این ولسوالی به دست طالبان –در حالی که جنگجویان طالب به گونهی پنهانی در اطراف ولسوالی تجمع کردهاند و مانند سابق ه روی سربازان دولتی خمپاره/هاوان شلیک میکنند- به مثابهی آزمونی است که نشان خواهد داد آیا واردآوردن فشارهای نظامی تنها نتیجهی این اقدامات تازهی مسلحانه است یا این که به دگرگونیهای اساسیِ منجر میشود.
به اساس گفتههای نصیراحمد فقیری، رییس شورای ولایتی غزنی، گروه طالبان با کمابیش اعمال کنترل بر ۱۵ ولسوالی از ۱۸ ولسوالی غزنی، برای قریب به اکثر قسمتهای ولایت غزنی همچنان یک تهدید جدی است. پنج ولسوالی کاملا زیر کنترل طالبان قرار دارد. باقی ولسوالیها از مناطق ناامن گفته شده است.
آقای فقیری میگوید: «ما حتا در چندکیلومتری بیرون از مرکز شهر غزنی امنیت نداریم؛ تعداد زیاد طالبان میتوانند به سرعت گردهم بیایند. حالا کمربندهای امنیتی بیشتر شده است.»
دگروال عبدالمبین محبتی، فرماندهی ارتش ملی در ولایت غزنی که فرماندهی عملیات بازپسگیری ولسوالی خواجه عمری –که به مدت نه ماه در کنترل طالبان قرار داشت- را به عهده داشته است، میگوید که حدود ۳۰۰ سرباز، به شمول ۶۰ نفر کماندو در این عملیات اشتراک داشتند.
دگروال محبتی میگوید: «در کمتر از ۳۰ دقیقه جنگ خاتمه یافت. تمام سربازان مربوط به نیروی زمینی ارتش بود، نیروی هوایی حضور نداشت.»
بازپسگیریِ این ولسوالی بخشی از پلانی بود که به منظور ویران کردن مراکز طالبان در اطراف شهر غزنی طرحریزی شده است. در جریان سه ماه گذشته، نیروهای افغان در ابتدا در اطراف شهر غزنی کمربندهای امنیتی تأسیس کردند و سپس مناطقی که بر شاهراه مسلط است را به هدف پاکسازی دو ولسوالی نزدیک به غزنی به شمول خواجه عمری، محاصره کردند.
در ماه اپریل سال گذشته، وقتی طالبان برای نخستینبار به سمت خواجه عمری راه افتادند، شبیخونِ وحشیانهای زدند که در نتیجه، علیدوست شمس، ولسوالِ جوانِ خواجه عمری تا آخرین نفر در برابر تفنگداران طالب جنگید.
با وجود کشته شدن دهها شورشی در اثر حملات هوایی، شورشیان همچنان مقاومت کردند؛ ولی با از راه رسیدن نیروهای کمکی، ولسوالی خواجه عمری نجات یافت؛ اما نه ولسوال جوان آن. کسی که با شروع درگیری گفته بود، باید خانه برود تا زادروز دختر خوردسالش را در کابل جشن بگیرد.
در ماه آگست سال گذشته، طالبان طی یک اقدام بلندپروازنهی وسیع به هدف سقوط شهر غزنی، یک بار دیگر به خواجه عمری آمدند. با وجود این که از سقوط شهر غزنی به سختی جلوگیری شد، طالبان کنترل این ولسوالی همجوار به غزنی را در دست گرفتند.
باشندگان یک ولسوالیِ که به دست طالبان میافتد یا برعکس از چنگ طالبان بیرون میشود، دگرگونیهای جزئیِ بنیادیِ را هر بار مشاهده میکنند.
باشندگان خواجه عمری در مصاحبه میگویند که با بازگشت طالبان به این ولسوالیِ تقریبا ۴۰ هزار نفری، شاهد جاهطلبیهای جزئیِ در حکمرانی شورشیان بودهاند. فرماندهان طالبان از ترس کماندوها و حملات هوایی، با راهاندازیِ بازی موش و پشک، فعالیتهایشان را غیرقابل پیشبینی میکنند و به همین دلیل با باشندگان محل به ندرت نشستهای بزرگ برگزار کردهاند.
با این حال، طالبان، همزمان با غیرمتمرکزشدن واحدهای نظامی این گروه به لحاظ مالی، برای جنگجویان کمکیشان مالیات جمعآوری کردند. باشندگان میگویند که جنگجویان طالب یک دهم از تمام محصولات به شمول کچالو، سیب و آلو را بهعنوان مالیات جمعآوری میکردند.
عرفانالله ۱۸ ساله که همچون بسیاری از افغانها از یک اسم استفاده میکند، میگوید: «سال گذشته، آنان از محصولات سیب ما مالیه اخذ کردند؛ اما امسال قبل از به سمر رسیدن سیب، آنان رفتند.»
در خواجه عمری، دروازههای مکاتب دخترانه و پسرانه باز بود و درمانگاهها به طور عادی فعالیت داشتند. طالبان، اما با وجود آگاهی از این حقیقت که معاش داکتران و معلمان از سوی حکومت مرکزی با پشتوانهی امریکاییها فراهم میشود، در تلاش بودند که به خدمات ابتدایی نشان خودشان را تاپه کنند.
احمدشعیب بیست و هشت ساله، یکی از باشندگان خواجه عمری میگوید: «مراجعین زن به درمانگاهها باید یک همراه مرد میداشتند.» و در مکاتب دخترانه، دانشآموزان «باید با پوشش اسلامی وارد میشدند.»
او میگوید که در یک مورد «کارگری از ایران به خانوادهاش پول فرستاد؛ اما حوالهدار منکر شده بود و از پرداخت پول را به خانوادهی شخص طفره میرفت. وقتی خانوادهی شخص به طالبان عریضه کردند، فرماندهی طالب به آنان نامه داد که تازهترین نرخ ارز را از شهر غزنی معلوم کنند. و حوالهدار مجبور شد که به نرخ روز پول را برگرداند.»
مسؤولان میگویند که وقتی نیروهای امنیتی، طالبان را فراری دادند، آنان پیش از عقبنشینی تمام تاسیسات دولتی را تخریب کرده بودند. دفتر ولسوالی خواجه عمری به هم ریخته بود؛ فقط دو اتاق مربوط به قوماندانی پولیس که به شدت تخریبکاری و ویران شده بود، مورد استفاده قرار گرفت.
ضابط احمدذکی که یک عملیات استراتیژیک را علیه طالبان به پیش میبرد، میگوید: «برادرانِ ناراضیِ ما تا هنوز نزدیک آن تپه به سر میبرند. آنان ما را راکتباران میکنند.»
مسؤولیت محافظت از ولسوالی، اکنون به پولیس محول شده که فرماندهی آن را یک فرماندهی جوان دیگر به اسم دگروال خالد وردک، ۳۳ ساله، به عهده دارد. او قبل از تعیین شدن بهعنوان معاون امنیت غزنی، به مدت سالها در نیروی ویژهی پولیس ایفای وظیفه کرده است.
دگروالِ ساکت و شرمگین، یک پایش را چهار سال پیش در اثر انفجار ماین کنار جادهای از دست داده است؛ او برای معالجه به هند سفر کرد و چندماه بعد با پای مصنوعی به میدان جنگ بازگشت.
در اوایل یک عصر، پس از یک زدوخورد با طالبان به دوستش میگوید: «یک درگیریِ کوتاهِ عالی بود. تمام روز سردرد بودم؛ با استشمام بوی باروت تفنگ مشکل سردردیام رفع شد.»