جشن عروسی‌ای که ماتم ملی شد

سکینه امیری
جشن عروسی‌ای که ماتم ملی شد

صمد پسرانش را از دست داد، عزت‌الله برادر و برادرزاده‌اش را دفن کرد، جاوید، کاکا، باجه و شاگردش را و شیرین‌آغا دختر ۹ساله‌اش را؛ به همین ترتیب دیگر باشنده‌های قریه‌ی میرزا عبدالقادر که همه در یک کوچه بودند، پاره‌های تن شان پاره پاره و سوخته دفن کردند.

 افرادی که عروسی یکی از دختران محل را جشن گرفته بودند و با پای‌کوبی و رقص تلاش داشتند که او را به خانه‌ی بخت برسانند؛ اما با انفجار معامله برعکس می‌شود و تن‌های تکه تکه‌ای که روز پیش، از این طرف و آن طرف با لباس‌های شاد و چهره‌های خندان، رفتند که مراسم عرسی‌ای را در سرزمین وحشت، در کابل جشن بگیرند، یک روز بعد، به خاک سپرده می‌شوند.

زخمی‌ها

فضای گرم و گریه‌ی جان‌سوز خانواده‌هایی که جشن عروسی شان با انفجار به ماتم تبدیل شده، پای شمار زیادی از افراد را به محل کشیده ‌است. احمد با بدن زخم‌خورده، در میان جمعیت و روی قبر‌ بی‌صدا، زاری می‌کند: «وای برادرای نازم نروید که غم بازارش را گرم می‌کند، در نبود تان.»  او، دو برادرش(شیرزاد ۱۲ساله و سمیر ۹ساله) که هر دو دانش‌آموز بودند را، از دست داده‌است.

تن دو کودک آهسته آهسته در زیر بیل‌هایی از خاکی که اهالی و رهگذارن به نوبت روی شان می‌ریزند، پنهان می‌شود. برادر بزرگ در فراق آن دو  و با سنگینی خاکی که روی شان را می‌پوشاند، از حال می‌رود؛ اما از آن سو پدر زخمی و نظاره‌گر که اشک در چشمانش خشکیده‌ است، با اشاره به او و رو به مردم، می‌گوید: «من دیگر توان از دست دادن او را ندارم. لطفن بگیرید که کوکش پاره نشود.»

با این همه، اما تنها صمد نیست که دو پسرش را در قبرستان قریه‌ی میرزا عبدالقادر به خاک می‌سپارند تا دیگر نگران امنیت آنان در شهر ناامن کابل نباشد؛ در کنار دو کودک صمد، در همین قبرستان، ۱۸ تن دیگر از این حادثه دفن شده ‌اند.

داماد نمی‌شود

دورتر از همین مکان، عروسی مجتبا نیز نمی‌شود. او در میان یازده مهمان‌ دیگر جشن عروسی دیشب بود که اکنون دامنه‌ی کوه قوریق خانه‌ی آرزوهایش شده ‌است. او، نجار بود و از یک و نیم سال پیش به این سو نامزد بود. صدرالدین، پدر مجتبا، می‌گوید :«قرار بود عروسی او بعد از همین جشن عروس برگزار شود به حدی که مجتبا هزینه‌ی جشن عروسی‌اش را دیشب نیز با خود داشت.»

مجتبا در یک خانواده‌ی هفت‌نفری بزرگ شده و تا صنف دوازدم درس خوانده بود؛ اما توان اقتصادی خانواده یاری‌اش نداده بود که او بتواند تحصیلات عالی داشته باشد.

او، دیشب، سه صد و سی‌هزار افغانی که پول هزینه‌ی ازدواجش بود، با خود داشت، تا آن را محفوظ کند؛ اما با همین پول جان باخت و در کنار ده قربانی دیگر، در قبرستان افشار دارالامان دفن شد.

در کنار مجتبا،  نجیب‌الله نیز یکی دیگر از قربانیان حادثه است. او ۸ سال پیش ازدواج کرده بود؛ اما پس از هشت‌ سال انتظار، امسال صاحب فرزندی شده به آرزویش رسیده‌ بود؛ اگر انفجار جانش را نمی‌گرفت، تا چهار ماه دیگر می‌توانست صورت فرزندش را ببیند.

 او همسایه‌ی داماد و یکی از ده‌ها مهمان جشن عروسی بود که انفجار شب گذشته، جانش را گرفت. پس از مرگ نجیب‌الله، همسر او نیز بامداد امروز از غم از دست دادن همسرش در حالی که پنج‌ماه حامله بود، جان می‌دهد.

انفجار

حوالی ساعت ده و چهل دقیقه‌ی شنبه‌شب (۲۶اسد) مهاجم انتحاری، خودش را در میان شرکت‌کنندگان جشن عروسی میرویس(داماد) انفجار داد. این جشن عروسی در سالن «شهر دوبی»؛ سالنی که مطابق به شمار مهمانان خود میزان کارمندان و گارسون‌های خود را تعیین می‌کند، برگزار شد.

 این سالن شب گذشته، با یک آشپز، یک محافظ و ۱۰ گارسون، میزبان ۱۲۰۰ نفر مهمان جشن عروسی بود که در این انفجار چهار گارسون به شمول مهمان جان باختند و ۱۸۲تن به شمول پنج گارسون دیگر زخمی شدند.

شاهدان این جشن عروسی، شمار قربانیان را بیشتر می‌گویند. قربانیان همه غیر نظامیان بودند که در گورهای دسته‌جمعی، دیروز به خاک سپرده شدند.

احمد جاوید، یکی از مهمانان این جشن عروسی که سه تن از اعضای خانواده‌اش را در این حمله از دست داده‌ و پدر دو زخمی دیگر است؛ می‌گوید: «۴۰ – ۵۰ نفر رفته بودند به نکاح خانه در بالا، بسیار دیر شد. من رفتم نکاح‌خانه تا بپرسم چه شدند که، دود شد و گوش‌هایم بند.»

او می‌گوید، تا به هوش می‌آید که همه در بخش مردانه به خون غرق شده اند: «به نظرم کسی سالم نماند. نواسه‌ی عمه، پسر کاکا و پسر باجه‌ ام کشته شدند. حتا شاگرد دکانم هم شهید شده، پسران خودم در شفاخانه زخمی استند.»

یکی دیگر از شاهدان رویداد می‌گوید: «انفجار زمانی شد که سازنده می‌خواند و رقص بود و زمان گرمی محفل. نفرهای زیادی کشته و زخمی شدند، وضعیت خراب شد و هر طرف اجساد افتاده بودند که از حساب بیرون.»

تاخیر و سرقت از قربانیان

در کنار این، شاهدان می‌گویند که پولیس و امبولانس‌ها با ۳۵ دقیقه تأخیر به محل رسیدند. جاوید، یکی از خانواده‌ی شهدا می‌گوید: «انفجار شد. ۳۵ دقیقه سالن در تاریکی با دود بود. ما با کراچی دستی زخمی‌ها را بیرون می‌کشیدم. پولیس درک نداشت بعد از ۳۵ دقیقه آمدند و راه‌ها را بستند و شماری شان به خالی کردن جیب‌های قربانیان مشغول شدند.»

او تصریح می‌کند که از پسر کاکایش تنها یک مبایل ساده به دستش رسیده و پول‌هایش به سرقت رفته است. صدرالدین یکی دیگر از خانواده‌های قربانی‌ها نیز می‌گوید که پول پسر شهیدش نیز سرقت شده است.«جیبش سالم بود، اما پولش نبود. جز پولیس سایر افراد اجازه‌ی ورود به سالن را نداشت.»

خساره

 افزون بر این، سالن عروسی شهر دبی که درجاده‌ی فیض‌محمد کاتب، در غرب کابل موقعیت دارد، شیشه‌ها و سقفش فروریخته است و میان‌پرده‌ای که سالن را به دو بخش زنانه و مردانه تقسیم می‌کرد، از میان برادشته شده است.

مالک سالن، میزان خسارات مالی را، یک میلیون و پنجصد هزار افغانی برآورد می‌کند و می‌گوید که رویداد شب گذشته، در آینده نیز متضرر می‌کند.«سالن برای افراد فقیر بود و هزیه‌ی سنگین نمی‌خواست. ما تنها فضایی را به کرایه می‌دادیم و متباقی تمام مصارف خرج و خوراک را صاحب مراسم مهیا می‌کرد؛ اما بعد از این، کسی در این جا حتا اگر مجددا بازسازی شود، عروسی برگزار نخواهد کرد و در نتیجه من به صورت جدی آسیب می‌بینم.»

او از نهاد‌های امنیتی و صاحب جشن خساره می‌خواهد؛ اما صاحبان جشن می‌گویند، محافظان سالن با سهل‌انگاری عامل رویداد اند. یکی از نزدیکان داماد می‌گوید: «در جشن عروسی دیشب هیچ فرد دولتی دعوت نشده بود تا هدف عامل انتحاری باشد و خانواده‌ی عروس و داماد نیز با کسی خصومت نداشتند، این تقصیر محافظان سالن و شخص مالک آن است که در جریان مراسم تنها به فکر عکس گرفتن بودند و افراد را بازرسی نمی‌کردند.»

اما مالک سالن این گفته‌ها را رد کرده می‌گوید که همیشه صاحبان محافل مؤظف به تأمین امنیت و بازرسی اند.

تقبیح و فراموشی

انفجارها در افغانستان با کلمه‌ها تقبیح می‌شود و با مسؤولیت گرفتن‌های گروه‌های شورشی طالب و داعش، از سوی دولت مردان افغانستان حتا نهاد‌های امنتی کشور به فراموشی سپرده می‌شود.

میرویس که پس از سال‌ها کار در یک خیاطی در کابل، توانسته ‌بود پول برگزاری مراسم عروسی‌اش، پولی که صرف جشن آغاز زندگی مشترک با رویینا می‌شد را آماده کند، شب‌گذشته هر دو با ولع وصف‌ناپذیری لباس عروسی بر تن کردند و به مراسم نکاح نشستند؛ اما انفجار در داخل سالن عروسی، در بخش مردانه، به یک‌بارگی همه‌ چیز را تغییر داد و جشن عروسی شان را به ماتم مبدل کرد.

 اکنون داماد می‌گوید: «زندگی ما را تباه کردند. یک روز یا ده روز فرق نمی‌کند.»

او اضافه می‌کند که زخم خورده ‌است؛ زخمی که هرگز التیام نخواهد یافت و هر سال با یادآوری سالگرد ازدواجش و به یاد همه مهمانانی که جان باخته اند خواهد افتاد.

میرویس بیست‌و‌شش ساله و تازه عروسش، رویینا، هژده‌ساله،‌ بعد از هفت ماه نامزدی با از دست دادند عزیزان شان، زندگی مشترک شان را شرروع کردند. زندگی‌ای که ممکن آنان نیز فرصت آن را نمی‌داشتند.

داماد می‌گوید: «من نه تنها برای خانواده‌ی خودم و خانواده‌ی همسرم، برای تمام کسانی که در عروسی من شرکت کرده‌ بودند و جان شان را از دست دادند غمگینم. همه دوستان من و اقوامم بودند و هرگز نمی‌توانم آنان را فراموش کنم؛ حتا با تلاش. به واقعیت زندگی ما با وجود زنده ماندن مان تباه شده ‌است.» در میان جان‌باختگان، برادر سیزده ساله‌ی عروس نیز شامل است.

با این حال اما؛ انتحاری از کجا و چگونه به سالن آمد؟

آیا به راستی جشن عروسی هدف فرد انتحارکننده بوده ‌است؟

شاهدان رویداد می‌گویند که فرد انتحاری، بدون بازرسی و مانند سایر مهمانان به سالن مردانه آمده و در مقابل ستیج منفجر کرده ‌است. عزت‌الله، یکی از خانواده‌های شهدا می‌گوید: «مه برای گرفتن جوس به بیرون می‌رفتم که یک نفر ناشناس که مشکوک معلوم می‌شد، بایسکلش را ایستاده کرده، از مه گذشت، طول نکشید که با رفتنش در داخل انفجار شد.»

منابع امنیتی نیز این گفته‌ها را تأیید می‌کنند. یک منبع امنیتی که از گرفتن نامش خوداری کرد، گفت: «از سه روز پیش نیروهای کشفی به ما خبر دادند که افراد انتحاری داخل شهر شده و می‌خواهند جشن استقلال را برهم بریزند. از این رو، ما امنیت را در اطراف قصر و در امتداد جاده و حتا کوچه های فرعی بالا بردیم؛ اما برگزاری جشن عروسی با ما هماهنگ نشده بود تا امنیت آن را نیز می‌گرفتیم.»

محل وظیفه‌ی این مقام امنیتی، قلعه‌ی میرزا عبدالقادر است؛ او، تأکید می‌کند که پیگیری این خبر دیروز در محل شدت می‌گیرد؛ اما ساعت سه و نیم بعد از ظهر، به آنان اطلاع می‌دهند که مهاجمان داخل شهر شده و در نزدیکی قصر دارالامان -مکانی که برای برگزارش جشن استقلال اختصاص یافته- در قلعه‌ی علی‌مردان جابه‌جا شده است. «همیشه از مسیر دوغ‌آباد انتحاری می‌آید. فرض ما بر این بود که این بار نیز از همین مسیر داخل می‌شود؛ اما ساعت سه و نیم به ما اطلاع رسید که فرد از مسیر دیگری خودش را در اطراف قصر جابه‌جا کرده است.»

این منبع اضافه می‌کند که فرد انتحاری، تحت تعقیب نیروهای امنیتی بوده و دیشب زمانی که از سوی این نیروها تشخیص می‌شود و  می‌بیند که در در سالن بازرسی نیست،  خودش در میان مهمان‌های عرروسی جا زده و مواد همراهش را از ترس منفجر می‌کند.

پایانی هست؟

منبع تأکید می‌کند که هدف جشن عروسی نه‌، بلکه جشن استقلال بوده؛ اما امروز گروه داعش با انتشار عکس از فرد انتحاری، مسؤولیت رویداد شب گذشته را به عهده گرفت.

شهر کابل تا پیش از این، همیشه شاهد رویدادهای انتحاری و انفجاری بوده که است که توسط گروه‌های تروریستی طالب و داعش، در مساجد، مراکز آموزشی و ورزشی و محلات دولتی و غیر دولتی را هدف قرار داده است؛ اما این اولین باری است که فرد انتحارکننده، جشن عروسی‌ای را مورد هدف قرار می‌دهد. این  انفجار، ساعت ده و چهل دقیقه‌ی شنبه‌شب، در هوتل شهر دبی، در حالی رخ داد که در آن مراسم عروسی برگزار شده‌ بود. شاخه‌ی خراسان گروه داعش، ساعت سه‌ی بعد از ظهر روز یک‌شنبه (۲۷ اسد)، مسؤولیت این رویداد را به دوش گرفته است.

این رویداد در حالی رخ داد که حکومت افغانستان برای بزرگداشت از صدمین سال‌روز استرداد استقلال کشور، آماد‌گی می‌گرفت. بنا برگفته‌های منابع امنیتی، از یک ماه به‌ این‌سو در شهر کابل و برای تأمین امینت جشن استقلال، احضارات درجه‌یک امنیتی روی دست گرفته شده ‌است.دو هفته پیش، (۱۶ اسد) در نزدیکی همین سالن، مرکز جلب و جذب ارتش و قرارگاه دو حوزه‌ی امنیتی، هدف یک حمله‌ی انتحاری قرار گرفت. در آن رویداد، ۱۴ تن جان باختند و بیش از صد تن دیگر زخمی شدند. طالبان مسؤولیت آن را به عهده گرفتند؛ اما این قبول جنایت از سوی داعش و طالب، دردی از مردم را نمی‌کاهد. حادثه‌ی شنبه‌شب، اولین حادثه از این نوع در کابل نبود و آخرین حادثه نیز نخواهد بود.