مجبور به گریز، مقصد بعدی کجاست؟

مهدی غلامی
مجبور به گریز، مقصد بعدی کجاست؟

خاورمیانه و افریقای شمالی، این روزها درگیر جنگ و فلاکت‌هایی است که هر کسی را به فکر مهاجر شدن و پناه بردن به کشوری که امن باشد و فرصت‌های شغلی خوبی هم فراهم کند، می‌اندازد. به ذهن بسیاری از مردم افغانستان هم خطور کرده است که از این جنگ بی‌پایان و مشکلات و فشارهای اقتصادی گریخته و به کشور دیگری پناه ببرند؛ اما این کار برای هر کسی مقدور نیست. آن‌هایی که در آغاز بحران مهاجرتی اروپا پول و امکانات داشتند، به قاره‌ی سبز پناه بردند و آن‌هایی که می‌خواستند و پولی برای رفتن نداشتند، در افغانستان ماندند. برای مردم افغانستان، ناامنی و دلایل اقتصادی، از عمده‌ترین عوامل مهاجرت است. بر پایه‌ی اطلاعات ملل متحد، تا پایان سال ۲۰۱۸، نزدیک به ۷۱ میلیون نفر در سراسر دنیا به دلیل جنگ مجبور شده‌ اند از خانه‌های شان بگریزند که از این میان ۳۰ میلیون نفر آن‌ها، زیر ۱۸ سال سن دارند.

اولین نشانه‌های عصری مهاجرت در میان مردم افغانستان، پس از اشغال شوروی اتفاق افتاد؛ اشغالی که در ۳ جدی ۱۳۵۸ آغاز و در ۲۶ دلو ۱۳۶۷ به پایان رسید. اولین موج مهاجران افغان در همین دوره به وجود آمد و مردم زیادی به پاکستان و ایران گریختند. آن‌ها پس از پایان اشغال که نُه سال و یک ماه طول کشید، دوباره به کشور باز گشتند؛ اما جنگ دخلی‌ای که پس از پیروزی مجاهدین، به وقوع پیوست، اوضاع را به قدری متشنج کرد که موج دوم مهاجران دوباره به کشورهای همسایه برگشتند. پیش از آن که سوریه دچار بحران شود و داعش در آن ظهور کند، افغانستان تا سال ۲۰۱۳، به مدت ۳۲ سال رتبه‌ی اول را در شمار بیشترین مهاجر در جهان داشت و اکنون نیز با بیش از ۲٫۷ میلیون مهاجر ثبت شده، در میان کشورهایی است که بیشترین مهاجر را دارد؛ اما وزارت مهاجرین افغانستان می‌گوید که شمار مجموعی مهاجران افغانستان در کشورهای بیرونی نزدیک به ۶ میلیون نفر است.

پس از سقوط طالبان و روی کار آمدن دولت جدید، کمیساریای عالی سازمان ملل متحد برای پناهندگان، با حمایت کشورهای میزبان مانند ایران و پاکستان، هزاران خانوار را تشویق به برگشت به افغانستان کردند و از این رو، چندین هزار نفر به کشور برگشتند؛ اما خیلی‌ها با دیدن وضع اسف‌ناک کشور و اوضاع نابسامان کاری، از برگشت به کشور پشیمان شدند و در کمتر از دو ماه، دوباره به همان جای قبلی برگشتند. به هر حال، چه چیزی مردم را از برگشت دل‌سرد می‌کند و شمار مهاجران را به طور بی‌سابقه‌ای بالا برده است؟

به طور کلی، آن‌ چه به عنوان دلیل اصلی مهاجرت مطرح می‌شود، موضوع ناامنی در خاورمیانه و کشورهای افریقایی است که پرچم‌دار بیشترین مهاجران در دنیا استند. جنگ و ناامنی ۴۰ساله‌ی افغانستان نیازی به توضیح اضافی ندارد، سوریه با ۶٫۷ میلیون مهاجر، دلیل خوبی برای آن دارد و مردم سودان جنوبی هم که در رتبه‌ی سوم بیشترین مهاجرند، از ناامنی و فقر رنج می‌برند. در اوج بحران مهاجرت اروپا در سال ۲۰۱۵، آژانس مهاجران ملل متحد، جنگ و آزار و شکنجه را مهم‌ترین دلیل بحران مهاجرت در سراسر دنیا خواند. ملل متحد در سال ۲۰۱۵ گزارش داد که در هر یک دقیقه، جنگ منجر به بیرون رانده شدن ۲۴ نفر از خانه‌های شان می‌شود.

مهاجرت اقتصادی از عوامل معمول مهاجرت در دنیا، به ویژه در میان مردم افغانستان است. در مهاجرت‌های اقتصادی، مردم کشورهای فقیر به کشورهای ثروت‌مند مهاجرت می‌کنند تا شغل‌های بهتر و درآمد بیشتری داشته باشند. این مسأله در درون یک کشور هم مصداق روزانه‌ای دارد: مردم از مناطق روستایی، برای کار به مناطق شهری می‌روند تا پول بیشتری به دست بیاورند. عوامل دیگری چون خشک‌سالی و امکانات کم نیز در مهاجرت‌های گسترده‌ نقش بسیار مهمی ایفا می‌کنند.

آمارهای جهانی در مورد مهاجرت چه می‌گوید؟

سازمان ملل متحد که نمایندگی ویژه‌ای در امور مهاجران دارد، شمار پنا‌ه‌جویان را تا امسال (۲۰۱۹)، چیزی در حدود ۲۷۲ میلیون نفر در سراسر دنیا می‌داند. این رقم در سال ۲۰۱۰ کمتر بود و طی تنها نُه سال، ۵۱ میلیون مهاجر دیگر به شمار قبلی اضافه شده است. مهاجران ۳٫۵ درصد کل جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند و در بسیاری از کشورهای مهاجرپذیر، نقش بسیار فعالی را در بازسازی و رفاه آن دسته از کشورها، ایفا کرده اند. بخش بزرگی از مهاجرت‌های جهانی، با انتخاب افراد انجام می‌شود؛ اما ملل متحد می‌گوید که تا پایان سال ۲۰۱۸ شمار افرادی که به مجبور به مهاجرت شده اند، به هفتاد میلیون نفر می‌رسد که این خود در تاریخ هفتادساله‌ی کمیساریای عالی سازمان ملل متحد برای پناهندگان (UNHCR) بی‌سابقه است. گر چه سازمان ملل متحد، سهم افغانستان را چیزی بیشتر از ۲٫۷ میلیون نفر نمی‌داند؛ اما همه می‌دانیم که این رقم نمی‌تواند بازتاب‌دهنده‌ی تعداد واقعی مهاجران افغانستانی در سراسر دنیا باشد.

حتا تخمین‌های ۴ سال پیش هم رقم مهاجران افغانستان را چیزی دو برابر آن چه ملل متحد می‌گوید، نشان می‌دهد. در سال ۲۰۱۵ تخمین زده می‌شد که ایران، بزرگ‌‌ترین میزبان مهاجران کشور است و بیش از ۲٫۵ میلیون مهاجر افغان در آن زندگی می‌کنند و پاکستان به عنوان دومین میزبان بزرگ مهاجران افغان، به دو میلیون شهروند افغانستان پناه داده است. آلمان که از دیرزمانی به این سو، مرزهایش را به روی افغان‌ها باز کرده، دست‌کم از ۲۶۰٫۰۰۰ پناه‌جوی افغان میزبانی می‌کند. بیش از ۳۰۰٫۰۰۰ مهاجر افغان در امارات متحده‌ی عربی، ۱۵۰٫۰۰۰ تن در روسیه، ۱۲۰٫۰۰۰ نفر در ترکیه و ۱۰۰٫۰۰۰ تن در امریکا زندگی می‌کنند. نیوزیلند، قطر و فنلند شامل کشورهایی اند که از ۳۰۰۰-۹۰۰۰ مهاجر افغان میزبانی می‌کنند. مهاجرت افغان‌ها به کشورهای متفاوتی صورت می‌گیرد و هم‌اکنون تخمین زده می‌شود که مهاجران افغان در دست‌کم ۷۲ کشور جهان حضور دارند و زندگی می‌کنند.

پذیرفتن مهاجران، خوب یا بد؟

بنیاد جمعیت و توسعه‌ی برلین به تازگی با نشر گزارشی مدعی شده است که کشورهای اتحادیه‌ی اروپا به لحاظ اقتصادی به پدیده‌ی مهاجرت نیاز دارند. گر چه در یک بررسی صورت گرفته در سال ۲۰۱۸، مشخص شد که حدود ۵۳ درصد از شهروندان اتحادیه‌ی اروپا راجع به مهاجرت از کشورهایی که عضو این اتحادیه نیستند «به دیده‌ی شک و تردید می‌نگرند و یا به طور کلی  با آن مخالف اند»؛ اما ادریان هایرمن، یکی از نویسندگان گزارش بنیاد جمعیت و توسعه‌ی برلین، معتقد است که توقف مهاجرت برای ساختار جمعیتی اتحادیه‌ی اروپا پیامدهای منفی دارد. به خاطر روند پیری جمعیت که در سراسر این اتحادیه جریان دارد، مهاجرت برای ادامه‌ی توسعه‌ی اقتصادی به یک ضرورت تبدیل شده است و نمی‌توان آن را رد کرد. از سویی هم، شمار بازنشستگان تقریبا در همه‌ی کشورهای عضو اتحادیه اروپا رو به افزایش است و به این ترتیب شمار اشخاصی که به صندوق‌های بیمه‌ی بهداشت و بازنشستگی به طور ماهانه مبلغی را پرداخت می‌کنند، کاهش می یابد. در حالی که شمار اشخاصی که به این مبالغ نیازمند استند، افزایش پیدا می‌کند. بر پایه‌ی این گزارش، چین، جاپان و کوریای شمالی از کشورهایی اند که خیلی زود با این مشکل مواجه خواهند شد.

از دید اقتصادی، تحقیقات زیادی ثابت کرده اند که مهاجرت‌های اقتصادی، به طور عمومی باعث پیشرفت‌ اقتصاد کشورهای میزبان می‌شود. بانک جهانی باور دارد که مهاجرت‌های بین‌الملی، منجر به افزایش سرانه‌ی تولید ناخالص جهان می‌شود؛ زیرا به کارگران اجازه می‌دهد توانایی‌های شان را در کشورهایی به کار بگیرند که مفیدتر باشد. برای کشورهای دیگری هم که نرخ تولد در آن پایین است، مهاجرت می‌تواند پدیده‌ی بسیار مهمی باشد. سازمان همکاری و توسعه‌ی اقتصادی می‌گوید که طی ده سال اخیر، حضور مهاجران باعث ۴۷ درصد افزایش در نیروی کار امریکا و ۷۰ درصد افزایش در نیروی کار کشورهای اروپایی شده است.

با این حال، خیلی‌ها مهاجران را در افزایش رقابت برای گرفتن شغل مقصر می‌دانند که می‌تواند فشار را بر کارگران کشور میزبان بیشتر کند. بسیاری از مردم کشورهای میزبان نگران این استند که کارگران با آوردن اعضایی از خانواده‌های شان که کار نمی‌کنند، روی دولت میزبان فشار می‌آورند تا پول بیشتری را در بخش‌های بهداشت، آموزش و پرورش و حمل و نقل هزینه کند. موضوع افزایش بی‌رویه‌ی جمعیت کشورهای مقصد از نگرانی‌هایی است که همیشه وجود داشته است. افزایش کنترل‌نشده‌ی جمعیت در کشورها، باعث دست‌رسی محدودتر مردم آن به منابع اجتماعی و خدمات دولتی می‌شود. افزون بر این، مهاجرت می‌تواند فشار روی هزینه‌‌‌های اجاره‌ی خانه را در یک شهر بلند ببرد. به طور مثال، لندن که یکی از شهرهای چندقومی و متنوع در اروپا محسوب می‌شود، امروزه دچار مشکل هزینه‌های بلند اجاره‌ی خانه است. این موضوع حتا می‌تواند بر شهروندان بومی آن کشور هم تأثیرگذار باشد و فشار مالی بر آن‌ها را بیشتر کند.

از خوبی‌های مهاجرت اما، کارآفرینی تعدادی از آن‌ها است. بسیاری از مهاجران به دلیل شرایط تنگ پیش‌رفت و پیاده‌ کردن ایده‌های خلاقانه و یا حتا اختراعاتی که می‌کنند، مجبور اند به کشورهایی که ایده می‌پذیرند و فرصت‌های کاری خوبی برای حرفه‌ی آن‌ها می‌دهند، پناه ببرند. این دسته از مهاجران معمولا باسوادند و به خوبی آموزش دیده اند. حضور چنین مهاجرانی باعث ایجاد شغل‌های جدید می‌شود و کسب‌وکارهای زیادی حاضر خواهند شد که در این بخش سرمایه‌گذاری کنند.

نباید فراموش کرد که قریب به تمام مهاجران، افراد جوانی اند که به دنبال کار و درآمد بیشتر به کشورهای مرفه دنیا پناه می‌برند؛ از این رو، نیروی کار مهاجران منجر به درآمد بیشتر دولت‌ها می‌شود. جوان‌های یک جامعه در مقایسه با افراد مسن، نیاز بسیار کم‌تری به خدمات بهداشتی دارند و در نتیجه دولت‌ها مجبور نیستند پول زیادی را روی بهداشت مهاجران مصرف کنند. از سوی دیگر، پذیرفتن مهاجر، راه حلی برای اقتصادهای بزرگ غرب است که با مشکل پایین بودن نرخ تولد و افزایش جمعیت سال‌خورده‌ی شان روبه‌رو استند. بهترین راه برای مبارزه با مشکل بالا رفتن عمومی سن جمعیت یک کشور، پذیرفتن مهاجران و جوان نگه داشتن بنیه‌ی جامعه است.

سیاست‌های گوناگون کشورها در برابر مهاجرت

نمی‌توان از تمام کشورهای توسعه‌یافته یا امن دنیا انتظار داشت که مهاجران را با آغوش باز بپذیرند. گر چه بیش از ۸۵ درصد از تمام کشورهای جهان، پای کنوانسیون‌های مربوط به وضعیت پناهندگان در سال‌های ۱۹۵۱ و ۱۹۶۷ را امضاء کرده اند؛ اما برخی از این کشورها در پذیرفتن مهاجران، قوانین فوق‌العاده سختی وضع کرده و به راحتی تن به حضور مهاجران در کشورهای شان نمی‌دهند. البته هر کشوری که در برابر پدیده‌ی مهاجرت مقاومت می‌کند، دلایلی برای خود دارد. عده‌ای از کشورها به دلیل این که می‌خواهند نژاد شان در آینده مختلط نشود و هویت‌ نژادی شان به اصطلاح «اصیل» بماند، مهاجر نمی‌پذیرند؛ برخی‌های دیگر هم به دلایل محدودیت‌های منابع و سیاست‌گذاری‌های پارلمانی، حاضر به پذیرفتن مهاجران نیستند.

حتماً حیرت‌زده خواهید شد که بدانید جاپان، کشور فوق‌العاده توسعه یافته و یکی از بزرگ‌ترین اقتصادهای دنیا، کمترین مهاجر را می‌پذیرد. جاپان در سال ۲۰۱۶، از میان ۸٫۱۹۳ درخواست پناهندگی، تنها ۲۸ نفر را به عنوان مهاجر پذیرفت و ۹۹ درصد دیگر را رد کرد. عمده‌ترین دلیل جاپان برای سیاست‌های سخت‌گیرانه‌ در برابر پدیده‌ی مهاجرت، تلاش مسؤولان آن برای حفاظت از فرهنگ باستانی این کشور است. آن‌ها می‌ترسند که پذیرفتن مهاجر در جاپان، تأثیر بدی روی فرهنگ این کشور خواهد گذاشت. این کشور در سال ۲۰۱۵ تنها به ۱۱ نفر، پناه داد و مورد انتقادهای زیادی قرار گرفت. شینزو آبه، نخست‌وزیر جاپان، در پاسخ به انتقادها گفته بود که جاپان پیش از پذیرفتن مهاجران سوری، ابتدا باید استانداردهای زندگی شهروندان خودش را بالا ببرد.

در کنار جاپان کشورهای دیگری نیز وجود دارند که از پذیرفتن مهاجران امتناع می‌کنند؛ مجارستان، پولند، چک، اسلواکیا، کوریای جنوبی، اسلوانیا و به تازگی ایتالیا از کشورهایی اند که کم‌ترین موارد پذیرش مهاجران را داشته اند. با این همه، بیشتر از صد سال است که برخی دولت‌ها نه تنها مهاجران را می‌پذیرند و از آن‌ها به خوبی استقبال می‌کنند، بلکه وجود آنان را یک ضرورت اقتصادی و حیاتی برای کشور شان می‌دانند. امریکا نمونه‌ی بسیار خوبی از یک کشور مهاجرپذیر و یک قدرت جهانی است. ایالات متحده که به «کشور مهاجرها» شهرت دارد، هم‌اکنون از حدود ۴۷ میلیون مهاجر میزبانی می‌کند که بیشتر از کل جمعیت افغانستان است. مهاجرپذیرتر از امریکا، امارت متحده‌ی عربی، قطر و کویت استند که مهاجران در این کشورها، به ترتیب ۸۳، ۷۳ و ۷۰ درصد کل جمعیت آن را تشکیل می‌دهند.

تا زمانی که جنگ و ویرانی در افغانستان حاکم باشد، ما هم‌چنان در میان کشورهایی که بیشترین مهاجر در دنیا را دارند، خواهیم بود. با آرام شدن اوضاع و توقف کشتارهای روزانه، ایجاد شغل برای نیروی کار جوان افغانستان و ریشه‌کن شدن فساد، مردم به کشور باز می‌گردند و دیگر مجبور به گریز نیستند؛ اما تا زمانی که قرار باشد جنگ ادامه پیدا کند و فقر به تدریج همه را ببلعد، مهاجران افغان بیشتر خواهند شد و کمتر نه.