کرونا و روایت‌های دانش‌جویان افغانستان در هند

صبح کابل
کرونا و روایت‌های دانش‌جویان افغانستان در هند

نویسندگان: عبدالهادی شریفی و فرهاد حقیار

ویروس کرونا بسیار تاثیر منفی از نظر روانی، آموزشی و اقتصادی روی من گذاشته است. از بُعد زمانی، مرا دست‌کم سه ماه به عقب انداخته و از نظر روانی، مشکلات زیادی را برایم به ارمغان آورد. دوست داشتم نرم‌افزار بسازم، دوست داشتم پروژه‌ی دوره‌ی ماستری‌ام را تکمیل نمایم؛ اما کرونا برنامه‌هایم را به عقب انداخت. از نظر اقتصادی نیز بالای ما تاثیر منفی زیادی گذاشت. در یک مکانی گیر مانده‌ایم و صاحب‌خانه، هیچ رحمی به حال ما نمی‌کند. از سوی دیگر، فامیل ما در افغانستان نیز دچار فقر و تنگدستی شده و از کمک‌کردن به ما عاجز اند. دوست دارم هرچه زودتر شاهد به پایان رسیدن کرونا باشم و به خانه برگردم؛ چون دو سال می‌شود از فامیل دورم‌ و دلم برای شان خیلی تنگ شده است. «گفته‌های بالا، داستان این‌روزهای مژگان، دانش‌جوی افغانستان، در رشته‌ی نرم‌افزار کمپیوتر در دانشگاه کروکشترای هندوستان است.»

هرچند بشر در طول تاریخ، با بیماری‌های همه‌گیر و شرایط ویژه‌ی آن آشنایی نسبی داشته؛ اما باورها بر این است که نسل ما، به دلیل شیوع ویروس کرونا تجربه‌هایی را شاهد هستند که هضم آن برای خیلی‌ها چالش‌برانگیز بوده است؛ مثلا برخی‌ها قرنتین را برابر با حبس خانگی دانسته و آن را وسیله‌ای برای سلب آزادی انسان فرض کرده‌اند. شماری آن را به بودن در زندان تشبیه کرده‌اند؛ اما هستند گروهی که قرنتین را در کنار یک پدیده‌ی مشکل‌زا، فرصتی برای دورشدن از مشغله‌های زندگی، مهلتی برای مطالعه و حتا لحظه‌هایی برای بازیابی ارزش‌های خانوادگی تعبیر می‌کنند.

مقاله‌‌‌ای حاضر تلاش کرده تا روایت‌ها و ناگفته‌های دانش‌جویان افغانستان در کشور هندوستان را ثبت تاریخ کند. قصه‌هایی که از یک‌سو حکایت از یاس و ناامیدی دارند و از سوی‌دیگر، حامل طلوع دوباره نیز می‌باشد. بدون تردید، کرونا همه را متاثر ساخته است. خط‌خطی‌هایی را که قرار است بخوانید، قصه‌های دانش‌جویانی است که فرسنگ‌ها دور از آغوش خانواده‌های شان زندگی می‌کنند و کمر همت را برای کسب دانش بسته‌‌اند.

از برخی دانش‌جویان پرسیده‌ایم که پیش از همه‌گیرشدن کرونا چه آرزوهایی داشتند که دیگر برآورده نخواهد شد؟ مهم‌ترین چالش زندگی شان زیر سایه‌ی قرنتین چیست؟ و اگر فردا به یک‌بارگی خبر شکست کرونا را بشنوند، نخستین کارهای مهم آن‌ها چه خواهد بود؟ فشرده‌ی پاسخ‌های این دانش‌جویان را اینجا ذکر می‌کنم تا هم‌وطنان ما در افغانستان و نقاط مختلف جهان از حال آن‌ها باخبر شوند.

عالیه احمدی، دانش‌جوی کارشناسی ارشد در رشته‌ی اقتصاد دانشگاه پنجابی شهر پتیالا ایالت پنجاب

 سمستر دوم را با اشتیاق آغاز کردم و دوست داشتم پس از تکمیل آن در رخصتی‌های تابستانی به کشور برگشته، خانواده‌ام را ببینم. در نیمه‌های سمستر، ویروس کرونا در هند گسترش یافت و دانشگاه تعطیل شد. قرنتین سبب شده است تا استرس، فشار روانی و اضطراب داشته باشم. گاهی به برنامه‌هایم می‌اندیشم که در آغاز سمستر، چه آرزوها داشتم و حالا حتا اجازه‌ی بیرون ‌شدن از خوابگاه را ندارم، برگشتن به کشور که غیر ممکن است. خوب است از مشکلات خوابگاه هم یادآوری ‌نمایم. فشار روانی‌ام زمانی بیشتر شد که خوابگاه ما به تجریدگاه بیماران کووید-۱۹ سپرده شد و ما را به مکان جدیدی که از امکانات ناچیز برخوردار است، انتقال دادند. در مکان جدید برعلاوه نامناسب بودن اتاق، آب آشامیدنی و موارد بهداشتی لازم نیز وجود نداشت. دوست دارم پس از شکست کرونا، نزد دوستانم رفته آن‌ها را در آغوش گرفته و برای‌شان بگویم که هیچ چیزی با ارزش‌تر از باهم بودن نیست.

رفاع‌الدین امینی، دانش‌جوی دوره‌ی کارشناسی ارشد رشته‌ی باغداری دانشگاه PMUAT شهر اودیپور ایالت راجستان

 می‌خواستم پژوهش‌ام را که درباره‌ی مؤثریت رشد قلمه انجیر بود را به اتمام رسانیده هرچه زودتر، سند فراغتم را به ‌دست آورده، همراه با همسرم روانه‌ی افغانستان شویم. بیشتر از یک‌و‌نیم ماه، روی آن کار نموده و بخش‌های از آن‌را تکمیل نموده بودم که با آمدن ویروس کرونا و قرنتینه ‌شدن شهر اودیپور، نتوانستم به فارم پژوهشی بروم و تمام زحماتم به فنا رفت. اکنون که تاریخ ویزه‌ی من و همسرم به‌پایان می‌رسد و تمدید آن نیز زمان‌گیر است، از سوی دیگر، بورسیه‌ی ICAR تنها برای دو سال بوده و پس از آن، مدد معاش برای دانش‌جویان نمی‌فرستد، در کنار مشکلات روانی و پژوهشی، مشکلات اقتصادی نیز به آن افزوده شده است. پس از پایان کرونا می‌خواهم به فارم پژوهشی رفته و هرچه زودتر کارهای پژوهشی‌ام را از سرگرفته و آن‌را به هر شکل ممکن تمام نموده به کشور برگردم.

عارفه نستوه، دانش‌جوی کارشناسی ارشد در رشته‌ی اداره‌ی تجارت دانشگاه پنجاب شهر چندیگر ایالت پنجاب

 کرونا چالش‌های زیادی را برایم به ارمغان آورده است. در کنار این‌که برنامه‌های درسی ما غیرمنظم شده و تمرکز خود را روی آن از دست داده‌ام، در شرایط قرنتین دست‌رسی به مواد مورد نیاز روزمره -به‌شمول غذا- و آن هم در ماه مبارک رمضان، مشکل بوده که بیشتر دانش‌جویان را به مشکلات صحی نیز مواجه ساخته است. از این قرنتین واقعاً خسته‌ام. دل‌تنگ روزهای شده‌ام که آزاد به بیرون رفته، قدم بزنم و با دوستانم دید و بازدید نمایم تا باشد طبیعت آزاد، سرشت انسان سبز شده و روال زندگی همیشگی نمایان باشد.

حزب‌الله رضوانی، دانش‌جوی دوره کارشناسی ارشد رشته‌ی مطالعات دفاعی و راهبردی دانشگاه کروکشترا ایالت هرینا پردیش

 پیش از همه‌گیرشدن ویروس کرونا می‌خواستم در جریان سمستر، در سمینارهای علمی مرتبط به رشته‌ام در دانشگاه مدراس شهر چینای و همچنان شهر ورانسی ایالت اتراپردیش، اشتراک نمایم. در رخصتی‌های تابستانی -ماه می- به افغانستان رفته با فامیلم دیدار نمایم. دلم پشت فامیلم خیلی تنگ شده بود؛ اما امروز برعلاوه این که نتوانستم به کشور برگردم، حتا فعالیت‌های روزمره‌ام مانند ورزش را نیز‌ نمی‌توانم به پیش ببرم. امروز بیشتر از هر زمان دیگری، احساس تنهایی می‌کنم و می‌خواهم هرچه زودتر به کشور برگشته، مدتی را در آغوش گرم خانواده سپری نموده و آرامش روحی و روانی‌ام را به ‌دست آورم.

شکریه ابراهیمی، دانش‌جوی کارشناسی ارشد رشته اداره تجارت در دانشگاه جین شهر بنگلور

 اکنون که این پاسخ‌ها را می‌نویسم، باید در کنار اعضای خانواده می‌بودم؛ اما بیش از دو ماه می‌شود، مانند زندانی در خوابگاه دانشگاه به سر می‌برم. تنها چیزی که ناممکن شد، برگزاری محفل باشکوهی فراغت که دانشگاه وعده داده بود است. هرچند قرنتینه خودش بیانگر یک چالش است؛ اما برای دانش‌جویان خارجی مشکلات بیشتری را به همراه داشته است. قیودات خاصی برای ما وضع شده. بیش از دو ماه می‌شود در بند هستیم و مشکل نبود غذای خوب هم در این مدت به آن افزوده شده که در نتیجه‌ی آن، مشکلات صحی برایم پیش آمده است. اجازه‌ی بیرون‌ شدن از خوابگاه را به هیچ وجه نداریم؛ حتا برای کشیدن پول از حساب بانکی و خرید میوه و مواد غذایی. دوست دارم همین که خبر شکست کرونا را شنیدم و اجازه‌ی بیرون رفتن پیدا کردم به شهر بروم و طولانی قدم بزنم، با چند تن از دوستان در رستورانت‌ها بروم و بهترین غذاها را نوش جان کنم، بعضی عزیزان را که مدت‌ها است ندیدم و خیلی دلم برای‌شان تنگ شده است، ببینم و از ته دل با آنها بگویم و بخندم.

فرهاد احمد ناصری، دانش‌جوی کارشناسی ارشد رشته‌ی اداره‌ی عامه و سیاست دانشگاه پونه ایالت مهاراشترا

 زندگی من در زمان ویروس کرونا بسیار سخت و رقت‌بار شده است. نمی‌توانم با دوستانم دیدار نموده و از زندگی لذت ببرم. پیش از این از طرف شب برای چند لحظه‌ای بیرون رفته و هوای آزاد را تنفس‌ می‌کردیم؛ اما دو روز پیش در محله‌ی ما سه فرد تازه مبتلا به کووید-۱۹ شناسایی شد که در نتیجه، تمام محل بسته شد و پولیس مانع گشت‌و‌گذار می‌شود. دوستانم که به مصرف شخصی درس می‌خوانند، با مشکلات زیاد اقتصادی دست‌وپنجه نرم می‌کنند؛ چون تمام بانک‌ها، صرافی‌ها و ویسترن‌یونین بسته بوده و فامیل شان از افغانستان نمی‌توانند به آن‌ها پول بفرستند.

نیلوفر آرزومند؛ دانش‌جوی دوره‌ی کارشناسی ارشد رشته‌ی اداره تجارت دانشگاه پنجابی شهر پتیالا ایالت پنجاب

 به ‌دلیل قرنتین سراسری هند، مشکلات زیادی برایم پیش شد. در حال حاضر به مشکل مواد اولیه -مانند مواد غذایی- را به ‌دست می‌آوریم. در طول هفته، تنها دوبار اجازه‌ی بیرون ‌شدن از خوابگاه را داریم و آن هم تنها برای یک ساعت. مجبور هستیم مواد مورد نیاز یک هفته‌ای خود را در همین دو ساعت، خریداری کنیم. مواد غذایی‌ای هم که به‌دست می‌آوریم، بیشتر فاسد شده و غیر صحی می‌باشد. بدتر از همه این‌ که چندی پیش، خوابگاه ما به مکان تجرید بیماران کرونا تبدیل شد و ما به یک جای دیگر که امکانات اندک دارد، انتقال داده شدیم. همین حالا که به پرسش‌های شما پاسخ می‌نویسم، برق ما رفته است و من در تاریکی شب به محوطه‌ی خوابگاه آمده و انتظار آمدن برق را می‌کشم.

محمد ادریس نوری، دانش‌جوی مقطع دکتورای مدیریت بازرگانی در دانشگاه اسلامی علی‌گهر ایالت اتراپرادیش

 گسترش ویروس کرونا و قرنتین، برعلاوه‌ی استرس و مشکلات روانی، اختلال‌های زیادی را در برنامه‌ی زندگی روزمره ما نیز به ‌وجود آورده است. تعطیل ‌شدن مکتب فرزندانم مسوولیت‌ام را بیشتر ساخته است تا از تلف‌ شدن وقت آن‌ها جلوگیری نمایم. به همین دلیل، برنامه‌های آموزشی را برای فرزندانم روی دست گرفته‌ام. می‌خواستم در کنار کارهای پژوهشی، سند مدیریت حرفه‌ای پروژه PMP را نیز به‌ دست آورم. هم‌چنان در یک سیمینار علمی خیلی مهم اشتراک نموده و مقاله‌ای که نوشته بودم را پیشکش کنم که با آمدن کرونا، این دو خواسته‌ام غیر ممکن شده است.

فردین عمری، دانش‌جوی دوره‌ی کارشناسی ارشد رشته‌ی اداره‌ی تجارت دانشگاه بنگلور

 قرار گرفتن در انزوا و دور بودن از اجتماع، مهم‌ترین چالشی بوده که تاکنون با آن مواجه شده‌ام. این امر برای من و دوستانم خیلی گِران تمام شده و باعث به ‌وجود آمدن مشکلات روحی و روانی شده است. می‌خواستم در کنار درس‌های دانشگاه، کورس‌های آموزشی و برنامه‌های کارآموزی را نیز تعقیب نمایم که با آمدن کرونا، دیگر غیرممکن شده‌ است. پس از شکست کرونا می‌خواهم‌ به کشور برگشته، خانواده‌ام را ببینم؛ اما می‌دانم که در شرایط فعلی، این امر زیاد ممکن نیست؛ بناءً می‌خواهم پیش از همه، به آرایشگاه رفته موهایم را اصلاح نموده و پس از آن با دوستانم به یک طبیعت زیبا رفته و تفریح جانانه نمایم.

زاهد آریا، کاندیدای دکترای دفاع و مطالعات استراتژیک، دانشگاه پنجاب شهر چندیگر

روزهای کرونایی روزهای ملال آوری ا‌ست، روزهای‌ که آرزوها و امیدهای من را با خود برده است، تمام برنامه‌های زندگی‌ام را به هم‌ریخته و به اندازه‌ی کافی من را از کاروان روزگار عقب زده است. حقیقت را بگویم، این روزها را خیلی به سختی سپری می‌کنم، گاهی با ترس و دلهره و گاهی هم با توهم‌های بی‌معنا، راستش را اگر بپرسی، دلتنگ روزهای شده ام که آن‌زمان کرونا نبود، استرس بود؛ اما به این حد نبود، غم بود؛ اما چنین نبود، از همه مهم‌تر قرنتین نبود و ترس از هیچ ویروسی نداشتیم. آن زمان‌ها یک چیزک های کوچک؛ اما ‎با ارزشی بود مثل دیدارهای دوستانه، خنده و شادی های بی‌اندازه؛ اما افسوس هیچ وقت قدر آن چیزها را نمی‌دانستیم؛ چون تصور این چنینی از دنیای بی‌رحم خود نداشتیم؛ ولی اکنون چنان شده است که هیچ گاهی به ذهن کوچک مان خطور نمی کرد؛ اما حالا چه بخواهیم، چه نخواهیم این همه اتفاقات افتیده و ما ناگزیر به پذیرش آنیم. سخن پایان این‌که این نکته را نمی‌دانم، فاجعه چه زمانی به پایان خواهد رسید؛ اما این را قلباً باور دارم سرانجام هر بلایی را پایانی و هر دردی را درمانی ا‌ست. زیرا به قول رند شیراز:

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند

چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند