وقتی به شلوغی شهر کابل و رفت و آمد غیر منظم مردم در خیابانها و درون شهر نگاه میکنیم، میبینیم که ما به نوعی از انارشیسم اجتماعی و رفتاری روبهرو استیم. کابل شهری است که نه خیابانهای آن مشخص است و نه پیادهروهای آن. بیشتر باشندگان کابل از ولایتها و روستاها برای ادامهی زندگی به این جا پناه آورده اند که اینها به دلیل بلد نبودن با فرهنگ شهرنشینی، به بینظمی این شهر کمک زیادی کرده اند. تراکم بیش از اندازهی جمعیت و نداشتن فرهنگ شهرنشینی؛ با کمکاریهای شهرداری کابل دست به دست هم داده و از کابل، شهری ساخته است که از زندگی شهری و معیارهای زندگی شهری در آن خبری نیست. کابل شهری که برای زندگی۷۰۰ هزار جمعیت ساخته شده است؛ اما حالا چیزی نزدیک به هفت میلیون جمعیت در آن زندگی میکند که این خود عامل باالقوهی بینظمی در شهر میباشد.
پیادهرو ها پیوسته در کنار خیابانها قرار گرفته اند تا اشخاصی که در شهر به هر دلیلی پیادهروی میکنند، از آن استفاده کنند؛ همینطور خیابانها برای عبور و مرور وسایط نقلیهای مثل موتر، موترسایکل و دوچرخه و … ساخته شده است.
در افغانستان به ویژه شهر کابل، هنوز میان راههایی که از آن برای رفت و آمد استفاده میشود هیچگونه دستهبندی و تفاوتی وجود ندارد؛ به گونهای که اگر رانندهای بتواند در ازدحام ترافیکی از پیادهرو، ماشینش را عبور دهد بدون شک این کار را میکند و به خودش هم میگوید:« اینه بچیم، خوب یک تخنیک زدیم.»
دلیل استفادهنکردن شهروندان کابل از پیادهروها
کابل؛ شهری که بیشترین جمعیت را در مقایسه با دیگر شهرهای کشور در خود جا داده است؛ به همان اندازه در زندگی اجتماعی با مشکلهای فراوانی دست و گریبان است. یکی از این مشکلها استفادهنکردن از پیادهروها است. هر چند ظاهر مسأله عادی و غیر مهم به نظر میرسد؛ اما استفاده نکردن از پیادهرو ها ریشههای قویای در فرهنگ افغانستانی و روش زندگی مردم این جامعه دارد که پیوسته اثر زیانبار خود را نیز بر جامعه جا میگذارد.
فریدالله فرهمند، استاد و رییس دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه کابل، در رابطه به استفاده نکردن شهروندان از پیادهرو ها میگوید :«به باور من عمدهترین دلیلهایی که مردم در شهر کابل از پیادهرو ها استفاده نمیکنند عدم موجودیت فرهنگ شهرنشینی و عدم آگاهی مردم از شهرنشینی و در کنار آن رشد بیش از اندازهی نفوس در شهر کابل است.»
او در ادامه میگوید که شهر کابل برای زندگی جمعیتی قریب ۷۰۰ هزار نفر ساخته شده بود؛ اما حالا در مرز هفت میلیون انسان در شهر کابل زندگی میکند.
سرکها و پیادهروهایی که در شهر وجود دارد، برای جمعیت کنونی کابل به هیچوجه بسنده نیست و تراکم بیش از اندازهی نفوس، به خودی خود این مشکل را پیش میآورد؛ به ویژه در قسمتهای مرکزی شهر که تراکم و رفت و آمد جمعیت بیشتر است؛ پیادهرو ها برای رفتوآمد شهروندان تنگی کرده و شهروندان ناچار اند برای پیادهرویهای شان از خیابان عمومی استفاده کنند.
دلیل دیگر استفاده نکردن از پیادهروها موانعی است که از سوی نهادهای دولتی و غیر دولتی در پیادهروها گذاشته شده اند. در شماری موارد، نهادها و ارگانهای دولتی نه تنها که مسیر پیادهرو ها را به کلی بسته اند، بلکه در کنار آن قسمتی از سرک عمومی را نیز تصرف کرده اند که در شهر کابل، نمونههای بیشمار آن را داریم.
نرگس مومند، سخنگوی شهرداری کابل، به روزنامهی صبح کابل می گوید: «موانعی که در بعضی جاها روی پیادهرو ها گذاشته شده است و باعث ایجاد مشکل گردیده است؛ در پیش روی شماری از وزارتخانهها و ادارههای دولتی که موانع گذاشته شده است، به دلیل خطر امنیتی گذاشته شده است.» زمانی که دلیل برنداشتن این موانع را از خانم مومند جویا شدم، او همکاری با وزارت داخله را بهانه آورده و میگوید که این موانع به دلیل تهدیدهای امنیتی گذاشته شده است.
نصرت رحیمی، سخنگوی وزات داخله، نیز تهدیدهای امنیتی را بهانه آورده و میگوید: «ما به اساس ارزیابیهای امنیتی و آسیبپذیریهایی که در ساحه میداشته باشیم؛ برای محافظت خود حوزهی امنیتی، آن ساحه را احاطه میکنیم.»
او میگوید، در مواردی که شهرداری کابل برای برداشتن موانعی که از سوی زورمندان در پیادهروها گذاشته است به ما مراجعه کند؛ ما به اساس قوانین نافذهی کشور با شهرداری کابل در این زمینه همکار استیم. گفتههای نصرت رحیمی، شهرداری کابل را در زمینهی پاکسازی پیاهروها و برداشتن موانع به نحوی متهم به کمکاری میکند؛ چون در شهر کابل ما نمونههای بیشمار غصب پیادهرو ها را از سوی زورمندان داریم.
مانع دیگری که سر راه استفادهکردن از پیادهرو ها قرار میگیرد؛ بساطی است که دکانداران شهر در قسمت روبهرویی دکان شان روی پیادهرو هموار میکنند.
وقتی از عبدالله، باشندهی کابل میپرسم،میگوید: «خوب به مه زیاد پیش میایه که جای پیادهرو ده سرک راه میرم. دلیل شم سودایی است که دکانداران در پیادهرو میچینند.»
البته در میان دکانداران باید گفت که در کنار خوراکهفروشیها، مستریخانهها، فلزکاریها و نجاریها بیشتر شان پیادهرو قسمت روبهروی دکان شان را نیز تصرف کرده اند که مانع رفت و آمد مردم از پیادهرو میشود.
سخنگوی شهرداری کابل میگوید: «تیم نظارتکنندهی شهرداری وقتی به ساحه میرود، این دکانداران مواد شان را به داخل دکان میبرند؛ اما همین که تیم نظارتکننده از ساحه دور میشود؛ این دکانداران دوباره مواد شان را در پیادهروها می گذارند.» خانم مومند، از همهی دکانداران و شهروندان کابل میخواهد که برای تنظیم بهتر شهر کابل، با شهرداری همکار باشند.
در شماری از موارد هم خانههای شخصیای که در دو طرف خیابان عمومی افتاده است؛ پیادهرو را با گرفتن مانع یا سیم خاردار به گونهی کامل بسته است؛ همین طور در پهلوی اینها، در شماری موارد ساختمانهای در حال ساخت و ساز، مواد اولیهی شان را در پیادهروها طوری جای داده اند که استفاده از پیادهرو را برای شهروندان ناممکن کرده است.
در پهلوی دیگر بازدارندههای استفاده از پیادهرو؛ جایگرفتن دستفروشان روی پیادهروها نیز مانعی است برای استفادهی شهروندان از پیادهرو؛ موجودیت بیش از اندازهی دستفروشان در پیادهروها، به ویژه در قسمتهای شلوغ شهر، باعث شده است که شهروندان نتوانند به راحتی از پیادهروها استفاده کنند.
هر چند شهرداری کابل مدعی است که برای تنظیم و جابهجایی دستفروشان در شماری از ناحیههای شهر کابل کار عملی کرده و برای این دستفروشان مکانهای مشخصی را تعیین کرد است؛ اما سخنگوی شهرداری کابل میگوید که به دلیل فروش کم؛ این دستفروشان، از ساحهای که شهرداری برای شان تعیین کرده است؛ دوباره به جای اول خود بر میگردند و از سویی هم به دلیل ارزان بودن نرخ فروش، مردم بیشتر کوشش میکنند از دستفروشان خریداری کنند که این نیز باعث میشود پیادهروها همچنان از سوی دستفروشان اشغال شود.
در پهلوی این همه موانعی که برای استفاده از پیادهروها در شهر کابل وجود دارد؛ در مواردی که شهروندان از کمترین امکان موجود استفاده نمیکنند و جای قدمزدن در پیادهروها، از خیابان عمومی استفاده میکنند؛ تنها و تنها دلیلش نبود فرهنگ شهرنشینی است. نبود فرهنگ شهرنشینی در جامعهی افغانستان به ویژه در شهر کابل، باعث شده است که مردم به پیادهروها و اهمیت استفاده از آن و سهولتی که در روزمرهگیهای ما ایجاد میکند، هیچگونه توجهی نداشته باشند؛ به نحوی که در بیشتر قسمتهای شهر وقتی خیابانها قیرریزی میشود، به پیادهروهای دو طرف آن توجهی نشده و همان گونه خاکی و ناهموار باقی میماند. مهم ندانستن استفاده از پیادهروها به اندازهای جدی است که حتا در بهترین قسمتهای شهر کابل، در سرکهای فرعی، با این که سرک ماشینرَو را قیرریزی و پختهکاری میکنند، پیادهروهای اطراف آن را به حال خودش رها میکنند و یا در مواردی هم قسمتی از پیادهرو را خانههای کناریاش به گونهی کامل تصرف کرده و جزو ملکیت شخصی خود شان میدانند.
پیامدهای استفادهنکردن از پیادهروها
استفاده نکردن از پیادهروها به عنوان یک ناهنجاری رفتاری حاکم در شهر کابل، پیوسته اثرهای منفی خودش را در جامعه جا میگذارد.
اگر شهروندی در زمان رفت و آمدش در شهر از پیادهرو استفاده نکند و جای آن به پیادهروی در خیابان بپردازد، از یک سو این خود یک مشکل اجتماعی است که نشان میدهد فرهنگ شهرنشینی هنوز در این جامعه نهادینه نشده است و از سویی هم این امر، به راحتی باعث ازدحام ترافیکی شده و در مواردی هم میتواند حادثههای وحشتناک ترافیکی را بار بیاورد.
از سوی دیگر، وقتی شخص پیادهگرد از پیادهرو استفاده نمیکند و به پیادهروی در خیابان کنار ماشینها میپردازد، باعث میشود رانندگان برای پیشگیری از حادثهی احتمالی بیشتر از هارن استفاده کنند که به خودی خود به آلودگی صوتی در شهر میافزاید، که در قسمتهای مرکزی و شلوغ شهر ما بیشتر با آن مواجه استیم.
استفاده نکردن از پیادهروها و سرازیر شدن مردم در خیابانها، باعث میشود که روند عادی و نورمال جریان ترافیکی در شهر به هم خورده و ازدحام به وجود بیاید؛ این ازدحامها باعث میشود که ما برای کار کم، زمان زیادی را مصرف کنیم؛ این امر به سادگی و آرامی باعث میشود پروسهی رشد و انکشاف در کشور به کندی مواجه شود.
راهکارهایی برای نهادینهکردن فرهنگ استفاده از پیادهروها
افغانستان با آن که از کاروان ترقی جهان سالها عقب افتاده است؛ اما زمان هیچ گاهی به میل ما در حرکت نیست. ما ناچاریم خود را با زمان هماهنگ بسازیم. وقتی از زندگی در شهر سخن میگوییم؛ باید فرهنگ شهرنشینی و معیارهای زندگی شهری و روش استفاده از فرصتها و امکانهای موجود در شهر را بیاموزیم. فریدالله فرهنمد، برای ترویج فرهنگ استفاده از پیادهروها، آگاهیدهی را به عنوان بهترین گزینه پیشنهاد میکند.
او میگوید: «باید برای شهروندان کابل آگاهی داده شود که تنها اشخاص پیاده باید از پیادهروها استفاده کنند.»
او، میگوید، موانعی که از سوی نهادها و ارگانهای دولتی و سایر شخصیتهای حقیقی و یا حکمی در پیادهروها گذاشته شده است، باید از پیادهروها برداشته شود. وی میگوید که برای مردم باید گوشزد شود تا از پیادهروها استفاده کنند و از سویی هم او حتا پیشنهاد میکند که در صورت ضرورت باید از نیروهای انظباطی نیز برای مجبور کردن مردم به استفاده از پیادهروها بهره گرفت.
به باور فرهنمد، ما این گونه به ابزار قانونی مجبور کردن شهروندان به استفاده از پیادهرو دست پیدا میکنیم و قواعدی که شهروندان را مجبور به استفاده از پیادهروها بداند، کمک میکند که استفاده از پیادهروها کمکم در شهروندان نهادینه شود.
او، ادارهی شهرداری را نهاد مسؤول آگاهیدهی در این رابطه میداند و میگوید که باید شهرداری با استفاده از رسانههای تصویری، صوتی و چاپی، برای آگاهیدهی و ترویج فرهنگ شهرنشینی و به ویژه استفاده از پیادهروها کار کند.
برای بیرونرفت از این وضعیت و دستیافتن به فرهنگ شهرنشینی و نهادینهکردن استفاده از پیادهروها، آگاهیدهی باید از مکتبها، مدرسهها و دانشگاهها شروع شود. مهمترین ابزار برای آگاهیدهی رسانههای جمعی است که ادارهی شهرداری، وزارت اطلاعات و فرهنگ و نهادهای دوگانهی آموزشی (وزارت معارف و تحصیلات عالی) باید با همکاری همدیگر در راستای نهادینهکردن فرهنگ استفاده از پیادهروها کار کنند.
البته خانوادهها نیز به عنوان جامعهی اولیهی هر انسان، باید فرزندان شان را به استفاده از پیادهروها تشویق کنند و اثرهای جدی و زیانبار استفادهنکردن از پیادهرو را باید به آنها تفهیم کنند تا آنها به گونهی ذهنی آمادهی استفادهکردن از پیادهرو شوند و کوشش کنند که در پیادهرویهای شان جز در صورت ناچاری، از خیابان استفاده نکنند؛ همین طور، رسانههای جمعی دولتی مثل رادیو و تلویزیون ملی افغانستان و سایر رسانههای چاپی دولتی باید در راستای ترویج این فرهنگ کار کنند. در کل رسانههای جمعی (اعم از دولتی و غیر دولتی) به عنوان بهترین ابزار برای تغییر و سمتسودهی افکار عمومی؛ این امتیاز را دارند که فرهنگ شهرنشینی را تبلیغ کرده و باعث ترویج آن در جامعه شوند.
در کنار این همه، این وظیفهی شهروندان کابل است تا برای استفاده از پیادهروها و پاکسازی پیادهروها؛ به مثابهی اهرم فشار؛ شهرداری کابل و وزارت دخله را ناچار به پاکسازی پیادهروها کرده و از سویی هم برای نهادینه کردن فرهنگ استفاده از پیادهرو خود دست به کار شده و به ترویج این فرهنگ مثبت در میان شهروندان بپردازند.
در نتیجه استفادهی درست و مناسب از امکانهای موجود در شهر که پیادهرو نیز جزو آن است، باعث میشود میزان خستگی و افسردگی ناشی از راهبندانها و ازدحام، در شهروندان کاهش یافته و به لحاظ روانی به جامعهی سالمتری نزدیک شویم.