نوروز جشن طبیعت است نه بدعت شریعت!

طاهر احمدی
نوروز جشن طبیعت است نه بدعت شریعت!

نوروز جشنی که با رسیدن بهار فرامی‌رسد. این جشن از گذشته‌های خیلی دور به ما رسیده و امروزه در سراسر جهان،‌ به گونه‌های مختلفی تجلیل می‌شود. مردم افغانستان در تجلیل از نوروز، به تفریح، مهمانی، پختن سمنک و کارهای دیگری می‌پردازند.

سید علی‌اکبر ۱۷ سال دارد و باشنده اصلی ولسوالی پغمان کابل است. علی‌اکبر قبل از نورز در پل‌سرخ کابل، سمنک می‌فروخت. او می‌گوید؛ برای خود لباس نو دوخته‌ام، در ایام نوروز با دوستانم به تفریح خواهم رفت.

شبنم یکی دیگر از باشندگان کابل است. از آمادگی‌هایش برای تجلیل از نوروز می‌گوید. او که بیست سال دارد، هرسال در ایام نوروز برای خود لباس جدیدی می‌خرد. او در کنار خرید لباس، می‌گوید که در خانه، آن‌ها سمنک انداخته‌اند و هفت‌میوه را نیز تَر کرده‌اند. هفت‌میوه که شامل کشمش، گردو، سنجد، بادام، پسته، چهارمغز و کشته است‌، دو یا سه‌روز قبل از نوروز، تر می‌شود و در ایام نوروز صاحب‌خانه و مهمانانش از آن می‌خورند. گفتنی است که تهیه هفت‌میوه یکی از رسم‌های تجلیل از نوروز در افغانستان است.

در کنار تفریح و مهمانی، پختن سمنک از غذاهای است که در ایام نوروز، تهیه می‌شود. پختن سمنک که حدود ۱۲ ساعت را دربر می‌گیرد، دختران جوان در آن سهم می‌گیرند. آن‌ها با داشتن دف و دایره، به گرد دیگ سمنک، سحرگاه حاضر می‌شوند. دختران جوان با «کفچه»‌زدن برای‌شان در سال آینده، بخت نیک آرزو می‌کنند. در جریان کفچه‌زدن، یکی از دختران بیت‌های را می‌خواند که دیگران او را همراهی می‌کنند. شبنم که دو سال پیش مراسم سمنک‌پزی را در پروان گذرانده،‌ در آن‌سال کفچه نزده است. او می‌گوید، آن‌ها پارسال به سبب قرنطین، نوروز را به‌صورت معمول تجلیل نکرده‌اند؛ اما امسال، می‌خواهند این ایام را به‌خوبی تجلیل کرده و در مراسم سمنک‌پزی نیز شرکت کند. شبنم می‌گوید، امسال شاید در کفچه‌زدن نیز سهم بگیرد.

در مراسم سمنک‌پزی که دختران جوان با دف و دایره شرکت می‌کنند و آهنگ سمنک را با همراهی یکدیگر می‌خوانند که بیت‌های آن در پایین آورده شده است. البته این تنها آهنگی نیست که در حین سمنک‌پزی خوانده می‌شود.

سمنک در جوش و ما کفچه زنیم=دیگران در خواب و ما دفچه زنیم

سمنک نذر بهار است=میله‌ی شب‌زنده‌دار است

این خوشی سال یک‌بار است=تا سال دیگر یا نصیب!

نوروز جشنی است که در گذشته‌ها نیز مردم به‌صورت پرجوشی از روزهای نوروز تجلیل می‌کرده. جلال‌الدین که به نظر می‌رسد حدود پنجاه‌سال داشته باشد، می‌گوید، در زمانی که نوجوانی بیش نبوده، مردم کابل روزهای نوروز را همه باهم در کارته‌سخی جشن‌ می‌گرفتند. او به نیکی از حدود سی پیش یاد می‌کند. به گفته‌ی او در ایام نوروز، مردم لباس‌های نوی می‌پوشیدند و ثروتمندان برای فقرا نیز لباس می‌گرفتند.

جلال‌الدین از مادرش قصه می‌کند که در روزهای نوروز مقداری شکر در یک سطل آب سرد مخلوط کرده و مردم می‌داده و اگر اقتصادشان یاری می‌کرده، کمی دانه اسپرزه نیز بر آن می‌انداخته. البته او می‌گوید، در آن‌وقت‌ها نیز اقتصاد خوبی نداشته‌، به همین دلیل هفت‌میوه تر نمی‌کرده.

شمشیرخان یکی دیگر از مردانی است که می‌گوید ۶۰ ساله است. او با آه و افسوس از گذشته یاد می‌کند. شمشیرخان از ناامنی‌ها و جنگ‌های چهل‌ساله شکایت کرده می‌گوید: «از جوانی تا پیری، از پیری تا چه‌وقت؟!» این مرد از حدود ۴۵ سال پیش می‌گوید: «اونوقت‌ها د نورز، د کارته سخی جای پای یافت نمی‌شد. مردم با شور و صفا تجلیل می‌کدن؛ هیچ‌گونه ناامنی ر حس نمی‌کدی. چکر که د اطرافا می‌رفتی دهقان ره می‌دیدی که دهل به‌گردن، دم‌دم‌دم، میزند.»

محمدزی باشنده‌ اصلی بامیان می‌گوید، حدود پنجاه سال پیش مردم، نوروز را خیلی پرشورتر تجلیل می‌کردند. او که ۶۵ سال دارد، می‌گوید، مردم در کنار دیگر کارها، به بزکشی، مرغ جنگی و رنگ کردن گاو‌های قشنگ، اسب‌ها و خرهای قشنگ می‌پرداختند. به گفته‌ی محمدزی، مردم با رنگ کردن حیوانات، آن‌ها را به نمایش می‌آوردند و دیگران می‌دیدند که صاحبان آن‌ها از پس زمستان، سرد چقدر موفقانه بیرون شده. به این صورت مردم با پشت سر گذراندن فصل سرما و سختی با تجلیل از نورز به بهار خوش‌آمد می‌گفتند/می‌گویند.

نوروز جشنی است که در کشورهای مختلف دنیا از آن تجلیل می‌شود. خواجه بشیراحمد انصاری، پژوهشگر حوزه فرهنگ و اسلام می‌گوید، این جشن در تمام جهان بنام‌های مختلفی تجلیل می‌شود. آقای انصاری می‌افزاید که نوروز مشهورترین و مهم‌ترین جشنی است که بشریت همه باهم روی آن اتفاق دارد. این جشن، جشن مذهبی و یا دینی نیست؛ در حالی‌که با همه ادیان رابطه دارد، با هیچ دینی در رابطه نیست.

بشیراحمد انصاری که اخیراً رساله‌ای تحت عنوان «نوروز سنت تکوینی یا بدعت تشریعی» نوشته است، در مورد نوروز چنین می‌افزاید. بر اساس سنگ‌نوشته‌ها و علم باستان‌شناسی، این جشن حداقل تا ۵ هزار سال قدامت دارد و یک سنت تکوینی است. بدین معنا که این جشن در سراسر آفرینش در جریان است، بازتاب یافته و با فطرت و سرشت انسان پیوند دارد. به گفته‌ی آقای انصاری این جشن، بیشتر از هر مناسبتی قابلیت شناخته شدن به‌عنوان یک جشن جهانی را دارد.

بااین‌حال در جریان سال‌های ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ طالبان از برگزاری جشن‌های مربوط به نوروز جلوگیری می‌کرد. اکنون نیز، عده‌ای مخالفت‌شان ‌را علیه‌ تجلیل از این روز ابراز می‌کنند. آقای انصاری در جواب مخالفان تجلیل از نورز می‌گوید: «در طول و عرض تمام متون مقدس دینی و در سنت پیامبر؛ حتا یک متن قطعی‌الثبوت، واضح و روشن که این مناسبت را تحریم کند، وجود ندارد و ریشه مخالفت بعضی از افراد برمی‌گردد به شک‌های تعدادی از شارحان احادیث.» او در کنار این دلیل می‌افزاید که یک فقیه، نه تاریخ‌دان است و نه باستان‌شناس؛ پس صلاحیتی ندارد که بگوید مناسبت‌ها به کدام دین و یا فرهنگ مربوط است.

تعدادی از افراد، تحفه دادن در این روز را نیز کفر و شرک می‌پندارند. به گفته‌ی آقای انصاری این‌ها فراموش کرده‌اند که جد امام اعظم ابوحنیفه(رح) در آغاز بهار، فالوده (از خوردنی‌های خاص بهاری ولایت پروان) به حضرت علی (ک) برد. حضرت علی بدون هیچ انتقادی آن را پذیرفت.

قابل‌یادآوری است که مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تاریخ ۴ حوت سال ۱۳۸۸، با تصویب قطعنامه‌ای، ۲۱ مارچ که برابر است با یک حمل را تحت عنوان فرهنگ صلح؛ بنام روز جهانی نوروز شناخته است.