زندگی شهری برای هویت یافتن؛ پیوسته زنجیرهای از فرصتها، امکانها و کنشهای شهرنشینانه را نیازمند است. یکی از این امکانها هم، پلهای هوایی پیادهرو است که در قمستهای مختلف شهر، به ویژه نقطههای شلوغ آن برای رد شدن از خیابانها ساخته میشود. کنش شهرنشینی از ما میخواهد هنگام عبور از سرک، جای این که میان موترها راه بیفتیم؛ از پلهای هوایی پیادهرو استفاده کنیم. در شهرهای امروزی به دلیل تراکم بیش از اندازهی نفوس و پیشگیری از ازدحامها و حادثههای ترافیکی و حفظ سلامت شهروندان؛ ساخت پلهای هوایی پیادهرو، یکی از مهمترین نیازهای شهری شناخته شده است.
شهرداری کابل نیز در سالهای اخیر برای رفع نیاز باشندگان کابل، دست به ساخت پلهای هوایی پیادهرو زده است؛ اما زمانی که برای چند دقیقه در نزدیکی این پلها قرار بگیری؛ میبینی که این پلها هنوز هم در میان باشندگان کابل جای استفادهاش را نیافته است. بیشتر باشندگان کابل به دلیل بلد نبودن با فرهنگ شهرنشینی، هنوز هم به اهمیت استفاده از پلهای هوایی پی نبرده و زمان رد شدن از سرک، جای استفاده از پلهای هوایی پیادهرو، از سرک رد میشوند. پلهای هواییای که در شهر کابل ساخته شده است، به هیچ وجه برای جمعیت کنونی کابل بسنده نیست. از سویی هم، نبود فرهنگ شهرنشینی در شهروندان کشور و کمکاری شهرداری کابل، باعث شده است به پلهای هوایی پیادهرو، به عنوان مهمترین امکان زندگی شهری نگاه نشده و از شماری این پلها، به عنوان دستشویی استفاده شود.
دلیل ایجادی پلهای هوایی و اهمیت آن در زندگی شهری
زمانی که میزان تراکم جمعیت در شهرها بیشتر میشود؛ برای رسیدگی به نیازهای شهروندان، به فرصتها و امکانهای تازهای نیاز است.
یکی از این امکانها، پلهای هوایی پیادهرو است که هدف از ایجاد آن، پیشگیری از اختلال در جریان ترافیک و پیشگیری از بروز حادثههای خطرناک ترافیکی است که در کنار آن استفاده از پلهای هوایی، باعث میشود از ازدحام در شهر پیشگیری شده و برای رفت و آمد مان در شهر زمان کمتری را مصرف کرده و پشتیبان سلامتی خود باشیم.
مهمترین مشخصهی زندگی امروزی، نظم است و کارگزاران حکومتی، ناچار اند پیوسته برای تأمین و حفظ نظم در جامعه، کار کنند. بدون ایجاد نظم و نگهداری آن، هیچ جامعهای نمیتواند مسیر رشد و انکشاف را بپیماید و این نظم برای تأمین و حفظش، به ابزارهایی نیازمند است که یکی هم پلهای هوایی پیادهرو است. استفاده از پلهای هوایی پیادهرو، باعث میشود جریان عادی ترافیک بر هم نخورده و به خودی خود نظم حفظ شود. از سویی هم برای عبور کردن از سرک، زمانی که از پلهای هوایی پیادهرو استفاده میکنیم؛ احتمال بروز حادثهی ترافیکی را برای خود مان نیز به صفر رسانده ایم. پل هوایی پیادهرو، از یک سو خود ابزاری برای رسیدن به نظم است و از سویی هم، تقویهکنندهی آن؛ که این باعث شده است پلهای هوایی پیادهرو، به نمادی از زندگی شهری بدل شود. بنا بر این، میتوان گفت که امروزه وجود پلهای هوایی پیادهرو جزو جداییناپذیر زندگی شهری است.
شمار پلهای هوایی پیادهرو در شهر کابل و موارد استفادهی آن
برای خودم کم پیش آمده است که در رفت و آمد روزانهام در شهر، از پلهای هوایی پیادهرو استفاده کنم. در مسیرهایی که من رفت و آمد دارم، مردم برای رد شدن از سرک ناچار اند از میان موترها رد شوند؛ از پلهای هوایی پیادهرو و اشارههای ترافیکی، خبری نیست.
در حال حاضر، ما در شهر کابل ده پل هوایی پیادهرو داریم. نرگس مومند، سخنگوی شهرداری کابل، میگوید که قرار است در سال جاری ده پل هوایی پیادهرو دیگر نیز در گوشههای مزدحم شهر کابل ساخته شود.
کم بودن شمار این پلها، مشکل جدی برای باشندگان کابل به شمار میرود.
اما پلهای هوایی پیادهروی که در گوشههای مختلف شهر ساخته شده است، به دلیل نبود فرهنگ شهرنشینی، هنوز هم جای استفادهاش را در میان باشندگان کابل نیافته است.
باشندگان کابل، برای رد شدن از سرک، هیچگونه تمایلی به استفاده از پلهای هوایی پیادهرو ندارند و از این پلها، در بیشتر موارد به عنوان دستشویی استفاده میکنند و گاهی هم عدهای برای نشئه کردن به بالای این پلها میروند.
بریالی فطرت، استاد در دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه کابل و کارشناس فرهنگ، برای استفاده نکردن مردم از این پلها، در کنار عادت نداشتن، نفس زحمتکشیدن را دلیل آورده و میگوید که بیشتر شهروندان نمیخواهند به خود این زحمت را بدهند و کمی بالا بروند تا از پل هوایی عبور کنند. او، در ادامه میگوید: «آشنا نبودن با لوازم فرهنگ شهری و ارزشهای فرهنگ شهری نیز باعث شده است مردم از پلهای هوایی پیادهرو کمتر استفاده کنند.»
پلهای هوایی، پیادهرو در شهر کابل؛ مکانی است برای نصب اعلانهای تجارتی و تبلیغاتی.
شهرداری کابل، به دلیل درک ناقص از اهمیت پلهای هوایی پیادهرو، برای فعلا به همین شمار از پلهای هوایی پیادهرو بسنده کرده و میگوید: «در سالهای دیگر که شهروندان کابل زیاد شوند ما هم پلهای دیگری را در نظر میگیریم.»
بدون شک که این شمار از پلهای هوایی برای سرکهای کابل و جمعیت شهر کابل، به هیچ وجه بسنده نیست و نمیتواند به گونهی کامل، از میزان ازدحام در شهر کاسته و مانع بروز حادثههای ترافیکی شود.
این اهمیت ندادن به فرهنگ شهرنشینی از سوی شهرداری کابل، باعث شده است که باشندگان کابل همچنان به استفاده از پلهای هوایی پیادهرو علاقهای نشان ندهند؛ چون در شهری که کم از کم به هزار پل هوایی پیادهرو نیاز است، با ده پل هوایی پیادهرو با هیچ روشی نمیشود فرهنگ استفاده از آن را ترویج و نهادینه کرد. برای شماری از باشندگان کابل قسمی پیش میآید که در ماه یکبار هم با این پلها سر نمیخورند؛ این دوری و بیگانگی باعث میشود که به استفاده از آن هیچ علاقهای نشان ندهند.
استفاده نکردن از پلهای هوایی پیادهرو، همواره اثرهای منفی خویش را در روزمرهگی ما جا میگذارد .
بریالی فطرت، میگوید، نخستین مشکلی که در استفاده نکردن از پلهای هوایی به وجود میآید، تجمع بیش از اندازهی مردم در پیادهروهای زمینی است که زمینهی بروز خشونت و جیببریها را فراهم میآورد و دیگر این که اگر ما از پلهای هوایی پیادهرو استفاده نکنیم و جای آن از سرک استفاده کنیم باعث بروز شماری از حادثههای ترافیکی میشود و شماری از باشندگان کابل روزانه به دلیل استفاده نکردن از پلهای هوایی پیادهرو گرفتار حوادث ترافیکی شده زخم بر میدارند و در شماری موارد حتا جان شان را از دست میدهند.
راههای ترویج فرهنگ استفاده از پلهای هوایی پیادهرو
در هر جامعهای این به عهدهی شهرداری است که ابزارها و امکانهای ضروری زندگی شهری را برای شهروندان آماده کرده و شهروندان را به استفاده از آن تشویق و رهنمایی کند.
نرگس مومند، میگوید: «ما بیشتر پلهای هوایی پیادهرو را در نزدیکی مکتبها و شفاخانهها نصب کرده ایم. ما در شفاخانهها و مکتبها ورکشاب چندروزه داشته ایم تا معلمین را بفهمانیم و از طریق معلمین شاگردان را نیز بفهمانیم که از این پلها استفاده کنند.»
اما برای ترویج فرهنگ استفاده از پلهای هوایی در میان مردمی که بیشتر شان از روستاها به کابل آمده اند؛ نمیشود به چند کارگاهی که در مکتبها دایر میشود، بسنده کرد.
بریالی فطرت، برای ترویج فرهنگ اسفتاده از پلهای هوایی میگوید: «شهرداری با نصب کردن پوسترهای تشویقی روی دیوارها و یا با ساختن نمایشنامهها، تیاتر و برنامههای آموزشی نمادین از طریق رسانهها، میتواند مردم را تشویق کند که از پلهای هوایی پیادهرو استفاده کنند.» او میگوید که با استفاده از این روشها باید مزایای استفاده از پلهای هوایی و ضرر استفاده نکردن از آن را به مردم بفهمانند.
بدون شک پیشگرفتن این روش باعث میشود که مردم اهمیت استفاده از پلهای هوایی را درک کرده و تا اندازهی ممکن در روزمرهگیهای شان از این پلها استفاده کنند.
برای ترویج بهتر فرهنگ استفاده از پلهای هوایی پیادهرو و نهادینه کردن این فرهنگ در میان باشندگان کابل، نیاز است که نخست از خانوادهها شروع شود. شهرداری کابل باید برنامههای مشخصی را برای ترویچ فرهنگ استفاده از پلهای هوایی پیادهرو، روی دست بگیرد و با استفاده از رسانههای تصویری، صوتی و چاپی، اهمیت استفاده از پیادهرو را برای خانوادهها تشریح داده و مزایای منطقی آن را برای شان بفهماند.
خانوادهها وقتی به اهمیت و ضرورت استفاده از پلهای هوایی پیادهرو پی بردند، فرزندان شان را باید با تشریح مزایای ملموس استفاده از پلهای هوایی پیادهرو تشویق کنند که زمان عبور کردن از سرک تا اندازهی ممکن، باید از پلهای هوایی پیادهرو استفاده کنند.
پس از خانواده، مکتبها و دانشگاهها از محیطهایی استند که شخصیت فرد در آن شکل میگیرد. در محیط مکتب و دانشگاه نیز باید پیوسته تلاش شود تا فرهنگ شهرنشینی را برای دانشآموزان و دانشجویان بیاموزانند و اهمیت و ضرورت استفاده از امکانهای شهری را برای شان بازگو کنند.
بریالی فطرت، نقش رسانهها در این زمینه را مهم دانسته و میگوید که رسانهها در این زمینه میتواند با ساختن برنامههای نمادین برای ترویج فرهنگ استفاه از پلهای هوایی و عمومی ساختن آن در میان مردم، نقش مهمی را داشته باشند و میتوانند با بازگو کردن مزایای استفاده از پلهای هوایی، این فرهنگ را در کشور نهادینه کنند.
البته برای ترویج کار فرهنگی به همکاری نهادهای مختلفی که در بخش فرهنگ کار میکنند، نیاز است.
برای ترویج بهتر و مفید فرهنگ استفاده از پل های هوایی پیادهرو؛ نیاز است که ادارهی شهرداری کابل، وزارت اطلاعات و فرهنگ و همین طور نهادهای دوگانهی آموزشی(وزارت معارف و وزارت تحصیلات عالی)، پیوسته و در کنار هم دیگر کار کنند؛ تا باشد که روزی این فرهنگ در شهر کابل نهادینه شود. البته در این زمینه باشندگان کابل نقش اساسیتری دارند؛ زمانی که ما از پلهای هوایی استفاده میکنیم و شهروند دیگری را میبینیم که از این پلها استفاده نمیکند، او را نیز باید به استفاده از پلهای هوایی پیادهرو تشویق کنیم. در نتیجه با همکاری مشترک این نهادها و باشندگان کابل، ما میتوانیم از بروز حادثههای ترافیکی و تلفات آن پیشگیری کرده و به شهر منظمتر و سالمتری نزدیک شویم.