ملت‌ شدن؛ پایان جنگ در افغانستان

سید مهدی حسینی
ملت‌ شدن؛ پایان جنگ در افغانستان

مذاکرات صلح امریکا و طالبان متوقف شده و اکنون صرفا با نشست‌هایی مقطعی، تلاش دارند تا سر نخ‌هایی را برای توافق پیدا کنند. یک‌شنبه (۲۰ دلو) زلمی خلیل‌زاد، فرستاده‌ی ویژه‌ی امریکا برای صلح افغانستان و وزیرخارجه‌ی قطر با نمایندگان گروه طالبان در دوحه دیدار داشتند. گفته می‌شود که آن‌ها پیرامون تأمین آتش‌بس عمومی در افغانستان گفت‌وگو کردند.
سهیل شاهین، سخن‌گوی دفتر سیاسی طالبان در صفحه‌ی توییتر خود نوشته که ملا برادر آخند، رییس دفتر سیاسی طالبان با زلمی خلیل‌زاد و وزیرخارجه‌ی قطر دیدار کرد. «در مورد بعضی موضوعات مهم نتایج مذاکرات و اقدام‌های بعدی بحث صورت گرفت.»
در همین حال، شماری از اعضای پیشین طالبان به این باورند که امریکایی‌ها و دولت قطر تلاش دارند تا برای پذیرفتن شرایط واشنگتن، بر گروه طالبان فشار وارد کنند. سیداکبر آغا، عضو پیشین این گروه می‌گوید، خلیل‌زاد هرباری که به پاکستان و قطر می‌رود، هدف او این است که چگونه بتواند از طریق اسلام‌آباد و قطر، طالبان را وادار به پذیرفتن شرایط خود کند تا توافق‌نامه امضا شود. او بیان می‌کند که گروه طالبان طرح کاهش خشونت را به گونه‌ی مؤقت برای ده روز می‌پذیرند؛ اما در حال حاضر، امریکایی‌ها به دنبال کاهش خشونت به شکل دوام‌دار است که این امر باعث شده تا دو طرف به توافق نرسند.
از سوی هم، شماری از اعضای مجلس نمایندگان می‌گویند، ایالات متحده‌ی امریکا برای پایان دادن به جنگ افغانستان صادق نیست و این کشور با بازی‌های دوگانه، وضعیت این کشور را پیچیده‌تر می‌کند. سیدظاهر مسرور، عضو مجلس نمایندگان با اشاره به شفاف‌سازی روند صلح، تأکید می‌کند که واشنگتن باید نتایج پیشرفت‌های یک‌ونیم ساله‌ی خود را با مردم افغانستان شریک کند تا دانسته شود که این مذاکرات تا چه حدی پیشرفت داشته، دقیقا روی چه موضوعات صحبت شده و قرار است که امریکایی‌ها و طالبان چگونه توافق ‌کنند؛ همه‌ی این موارد برای دولت و مردم افغانستان مهم است.
این عضو مجلس نمایندگان، خاطرنشان ساخت که مذاکرات امریکایی‌ها و طالبان زمانی در مسیر موفقیت گام بر می‌دارد که دولت و مردم افغانستان، بخشی از این مذاکرات باشند؛ زیرا دولت و مردم افغانستان طرف اصلی طالبان است و تصمیم می‌گیرند که چه چیزی به خیر و صلاح مردم و آینده‌ی این کشور است.
جنگ و خشونت تقریبا به یک رویه‌ی معمول در افغانستان تبدیل شده؛ جنگی‌که خانمان‌سوز بوده و طی چهل سال اخیر، جز ویرانی و کشتار، چیزی دیگری به همراه نداشته است. جنگ این کشور، از مهم‌ترین و خطرناک‌ترین پدیده‌ی اجتماعی-سیاسی است که بر اثر زمینه‌ها و عوامل مختلف در شرایط خاصی آغاز شده است و طی این مدت، حیات سیاسی و اجتماعی جامعه‌ی افغانستان را با گسست‌های زیادی مواجه کرده است. عمده‌ترین عامل گسست این کشور، استمرار شرایط جنگی بوده که توسط عوامل نفوذی و استخباراتی کشورهای منطقه به داخل افغانستان کشانده شده و به شکل‌های مختلفی در لایه‌های اجتماعی، سیاسی و نظامی این کشور ریشه دوانده و ستون‌های اصلی این کشور را بیمار ساخته است.
واقعیت این است که عوامل دخیل در امور افغانستان، چه جریان‌های داخلی و چه هژمونی‌های جهانی، نگاه ساده‌انگارانه‌ای در مورد ختم جنگ افغانستان دارند. از همان آغاز ورود غرب به افغانستان (۲۰۰۱)، همه براین باور غلط تکیه کرده بودند که نیروهای ناتو به رهبری امریکا برای نجات افغانستان از شر رژیم طالبان و گروه‌های تروریستی به این کشور آمده‌اند و تمام بازی‌گران داخلی در توهم ملت‌سازی و دولت‌داری مبتنی بر دموکراسی، فرو رفتند و دست به الاشه نشستند؛ در حالی‌که هیچ کشور خارجی به خاطر منافع افغان‌ها به این‌جا نیامده‌اند؛ بلکه هرکدام این کشورها، راهبرد و اهداف مشخصی دارند. به طور نمونه، پس از ختم نشست بن در سال ۲۰۰۱، زلمی خلیل‌زاد، نخستین فردی بود که از طریق رسانه‌های غربی اولتیماتوم داد که افغان‌ها براین باور نباشند که جهان دل‌سوزتر از شما (افغان‌ها) است؛ بلکه این مربوط به شما می‌شود که چگونه از فرصت حضور جهان در افغانستان استفاده می‌کنید تا به ثبات سیاسی و امنیتی برسید. با گذشت بیست سال از نظام جدید سیاسی؛ اما جنگ ادامه یافت و هرگوشه‌ی از این خاک را بیش از هرزمان دیگر زخمی کرد. داروی زخم افغانستان درغرب، شرق، خاورمیانه و همسایه‌های افغانستان نیست؛ بلکه درمان این بیماری در محدوده‌ی جغرافیای افغانستان است و درمان آن، فقط با ملت‌سازی قابل مداوا خواهد بود.
تاخت‌وتاز«جوبایدن» بر عدم ملت‌سازی در افغانستان
جوبایدن نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری امریکا در یک مناظره‌ی تلویزیونی گفته است: «درباره‌ی افغانستان باید بگویم، من کاملا مخالف ایده‌ی ملت‌سازی در این کشور بودم. ممکن نیست که آن کشور متحد شود، هیچ امکان ندارد که آن کشور یک پارچه شود.»
بعد از این اظهارات، شمار زیادی از فعالان اجتماعی افغانستان واکنش نشان دادند و پیشنهاد کردند که باید روند ملت‌سازی در افغانستان به یک گفتمان ملی تبدیل شود. افغانستان کشوری ‌که در طول تاریخ با تکثر قومی روبه‌رو است و این تکثر قومی در نبود بسترهای مناسب اجتماعی، تبدیل به نزاع‌های قومی شده است. با این‌که افغانستان دو دهه است که دموکراسی را به تجربه می‌گیرد؛ اما دموکراسی طی این سال‌ها، فقط یک دموکراسی صوری (نمایشی) بوده است و هنوزهم از دایره‌ی تنش‌های قومی بیرون نشده است. برای این‌که مردم افغانستان بر پدیده‌ی جنگ غلبه کنند و یک زیست صلح‌آمیز در گوشه و کنار این کشور فراهم شود، نیاز است تا از منافع قومی و جناحی عدول کنند و همه‌ی اقوام ساکن این کشور در حلقه‌ی یک ملت قرار گیرند.