جنگ خلبان‌های روس با اف-۱۶ های پاکستانی در جریان اشغال افغانستان

مهدی غلامی
جنگ خلبان‌های روس با اف-۱۶ های پاکستانی در جریان اشغال افغانستان

نویسنده: سباستین روبلین- نشنال اینترست

مترجم: مهدی غلامی

نکته‌ی کلیدی: جنگ نیابتی‌ای که هنوز هزینه‌ی آن را می‌پردازیم

در سال ۱۹۷۷، جنرال محمد ضیاءالحق، رییس‌جمهور ملکی پاکستان را در یک کودتا از قدرت خلع کرد. او، با نهادینه کردن قوانین تندروانه‌ی اسلامی در سراسر پاکستان، کارش را دنبال و پس از شکست تحقیر‌آمیز ارتش پاکستان در جنگ با هند در سال ۱۹۷۱، شروع به بازسازی ارتش کشورش کرد.
در پی اشغال افغانستان توسط شوروی در سال ۱۹۷۹، واشنگتن دریافت که سیاست‌های ضیا در گرفتن کمک پاکستان برای حمایت از شورشی‌های مجاهدین که با نیروهای کمونیست می‌جنگیدند، بسیار مناسب است. به همین خاطر، مأموران پاکستانی و امریکایی در سازمان‌دهی و مسلح کردن شورشیانی که شمار آن‌ها در اردوگاه‌های پناهندگان افغان در پاکستان افزایش می‌یافت، کمک کردند.
در پاسخ متقابل، بمب‌افکن‌های شوروی و نیروی هوایی جمهوری دموکراتیک افغانستان شروع به وارد شدن به حریم هوایی پاکستان کردند تا آن اردوگاه‌های پناهندگان را از بین ببرند. ارتش پاکستان برای دفاع از مرزش، از جنگده‌های J-6 (مدل چینایی هواپیمای جنگنده‌ی میگ-۱۹) که سرعتی برابر با یک ماخ -یک ماخ برابر با پیمودن ۱۲۳۴٫۸ کیلومتر در ساعت است- داشت و دو رادار استفاده کرد؛ اما این‌ها بسیار آهسته بودند و گشت‌زنی‌ها و پوشش رادار از کیفیت خوبی برخوردار نبود؛ به همین دلیل هیچ کدام از حملات ره‌گیری نشد.
بنا بر این در سال ۱۹۸۱، ضیا دولت ریگان را متقاعد کرد تا اجازه‌ی فروش چهل فروند اف-۱۶اِی و اف-۱۶بیِ دو چوکی را صادر کند که قرار بود طی سال‌های ۱۹۸۳-۱۹۸۶ در دسترس پاکستان قرار بگیرد. در آن زمان خرید جنگده‌های پیش‌رفته‌ی نسل چهارم مقرون به صرفه بود و به دلیل طرح بی‌ثابت هواپویشَش، قابلیت مانور بسیار بزرگی داشت؛ اما در عوض دارای قابلیت هدایت پرواز برقی بود. حتا با این اوصاف، این جنگنده‌ها می‌توانستند سرعت زیادی بگیرند و بار سنگینی را حمل کنند.
با این حال، نسخه‌های اولیه‌ی اف-شانزده‌ها قابلیت شلیک موشک‌های فراتر از دید که توسط رادار هدایت شده باشند را نداشتند؛ این بدان معنی بود که فالکون‌های پاکستانی باید به حریف نزدیک می‌شدند و از موشک‌های هوابه‌هوا و حرارت‌یاب ایم-۹ سایدوایندر یا مسلسل‌های بیست میلی‌متری والکان شان استفاده می‌کردند.
در سال ۱۹۸۶، اف-۱۶‌های گریفین شماره نُه و گردان هوایی ۱۴ شاهینِ نیروی هوایی پاکستان، سرانجام آماده‌ شدند تا در امتداد مرز با افغانستان، به گشت‌زنی‌های هوایی بپردازند. در آن سال، نیروهای شوروی و افغان، مجموعه‌ای از حملات تهاجمی را علیه پای‌گاه‌های مجاهدین در دره‌ی پنجشیر به راه انداختند؛ حملاتی که با بمباران‌ شدید اردوگاه‌های پناهندگان پشتیبانی می‌شد. در ۱۷ مِی ۱۹۸۶، دو فروند اف-۱۶ به سوی دو فروند جنگده‌ی سوخو-۲۲ام۳ک نیروی هوایی جمهوری دموکراتیک افغانستان حرکت کردند که در نزدیکی شهر پاراچنار، وارد حریم هوایی پاکستان شده بودند. آن جنگده‌های سوخو، جنگده‌های بمب‌افکن با بال‌های متحرک بودند که در نبردهای جنگ سرد متحمل شکست‌های سنگینی شدند.
اف-شانزده‌های پاکستان به فاصله‌ی شش مایلی جنگده‌های افغانستان نزدیک شدند و حمید قدری، رهبر گردان [هوایی] یک موشک سایدوایندر شلیک کرد که به هدف نخورد. سوخو-۲۲ بی‌درنگ به سوی مرز افغانستان حرکت کرد. قدری، موشک سایدواندر دوم را شلیک کرد که در ابتدا از کنار سوخو گذشت؛ اما دوباره برگشت و به شدت به هدفش برخورد کرد. قدری در یکی از گزارش‌های منتشر شده توسط نیروی هوایی پاکستان می‌گوید که در تعقیب سوخوی دومی از اسلحه کار گرفته است:
«هواپیمای دیگر مشغول چرخش به سمت چپ بود. شعاع چرخش و وضعیت انرژی‌ام به من اعتمادبه‌نفس داد که می‌توانم به راحتی، هم با موشک هم با اسلحه هدف را از بین ببرم. در جریان آن چرخش، ناگهان دیدم نزدیک است موشک سایدوایندر را شلیک کنم، سپس یک مانور بزرگ انجام دادم؛ زیرا در یک موقعیت کاملا تهاجمی بودم. هدف من در آن لحظه به سوی پایین در حرکت بود و به سمت قلمروِ افغانستان می‌رفت. وقتی به سرعت حداکثری رسیدم، خیلی سریع به عقب رفتم و بر آن سوخو-۲۲ شلیک سه‌ثانیه‌ای کردم. زمانی که دود و نور از آن جنگنده بلند شد و مطمئن شدم که هدف را کاملا از بین برده ام، دست از شلیک برداشتم. سپس با یک مانور برگشتی به سوی شرق پاراچنار حرکت کردم.»
با این حال، نیروی هوایی افغانستان از دست دادن تنها یک جت را تأیید کرد؛ اما آن اتفاق باعث کاهش شدیدی در حملات بر اردوگاه‌های پناهندگان شد. علاوه بر این، نیروی هوایی شوروی از جنگده‌های میگ-۲۳ استفاده کرد تا از سوخو-۲۲های افغانستان محافظت کند.
قدری، یک ماه پس از آن با میگ‌ها روبه‌رو شد؛ اما هیچ کدام از طرف‌ها شلیک نکردند. نزدیک به یک سال بعد در ۱۶ اپریل ۱۹۸۷، اف-۱۶ها یک بار دیگر سوخو-۲۲ها را در نزدیکی منطقه‌ی «تال» تعقیب کرده و گر چه مجبور بودند از ارتفاع پایین‌تری حمله کنند، توانستند از آن جت‌های فراصوت سبقت بگیرند. بدرالسلام، رهبر گردان هوایی [پاکستان]، سوخوی سرهنگ عبدالجمیل [افغانستان] را سرنگون کرد؛ عبدالجمیل خود را از آن جنگنده بیرون انداخت و در خاک پاکستان دستگیر شد.
در ۱۹۸۷، اسناد ثبت‌شده‌ی شوروی‌ها نشان می‌داد که جنگنده‌های پاکستانی شروع به وارد شدن به حریم هوایی افغانستان کرده بودند و به ویژه دست به تلاش‌های آزاردهنده می‌زدند تا پادگان‌های محاصره شده‌ای مانند خوست که تنها ده مایل از مرز دورتر بود را دوباره از طریق هوا اکمال کنند.
در ۳۰ مارچ ۱۹۸۷، دو اف-۱۶ شروع به ره‌گیری یک هواپیمای باربری از نوع اِی اِن-۲۶ در نزدیکی خوست کرده و هر کدام از اف-۱۶ها، آن هواپیما را در فاصله‌ی یک مایلی با یک موشک سایدوایندر زدند. آن هواپیمای سنگین باربری، در کوه‌های پربرف پایینش سقوط کرد و تمامی ۳۶ سرنشین آن کشته شدند. در جریان آن جنگ، خلبان‌های اف۱۶ پاکستانی ادعا کردند که چندین بالگرد ترابری می-۸، یک اِی اِن-۲۶ را در یکی از عملیات شناسایی در ۱۹۸۹ از بین بردند و در جریان مانور، یک اِی ‌اِن-۲۴ که در واقع تلاش می‌کرد به پاکستان پناه ببرد را نابود کردند.
با این حال، بخت جنگنده‌های پاکستانی دو هفته بعد زمانی دو برابر شد که دو گردان شماره نُه متشکل از اف-۱۶ها، به چهار فروند میگ-۲۳ از هنگ ۱۲۰ شوروی که مشغول انداختن بمب‌های خوشه‌ای بر پای‌گاه‌های اکمالاتی مجاهدین بودند، کمین زدند. در حالی که پوچیتالکین، سرهنگ دوم شوروی مشغول رهبری واحدش در یک مانور فرار بود، متوجه شد که در پایین هواپیمایش، یک هواپیما آتش گرفته و به سوی زمین سقوط می‌کند.
هواپیمایی که سقوط می‌کرد، یک جنگنده‌ی میگ نه، بلکه اف-۱۶ ستوان شاهی سکندر بود که سهوا توسط موشکی که وینگمنِ او شلیک کرده بود، هدف قرار گرفت. سکندر با چتر نجات به خاک افغانستان فرود آمد و قطعات از بین‌رفته‌ی هواپیمای او توسط مجاهدین دوباره به پاکستان قاچاق شد. برخی از منابع روسی ادعا می‌کنند که [هواپیمای] سکندر توسط یک جت شوروی سرنگون شد؛ اما جنگنده‌های میگ، موشک‌های هوابه‌هوا نداشتند یا احتمال این که در باران بمب‌های خوشه‌ای آسیب دیده باشد، وجود ندارد.
در سال ۱۹۸۸، در حالی که نیروهای زمینی شوروی از افغانستان خارج شدند، واحدهای هوایی افغانستان و شوروی، بمباران بزرگِ جدیدی را آغاز کردند تا به عنوان تلاش آخر شان، حکومتِ در حال سقوط کمونیستی را سر پا نگه دارند. در هشت آگست، سرهنگ الکساندر روتسکوی، فرمانده‌ی هنگِ آهسته، اما بسیار مسلح از جت‌های جنگنده‌، رهبری یک حمله‌ی شبانه بر اردوگاه پناهندگان «میران‌شاه» را بر عهده داشت و متوجه شد که تمامِ چهار جِت آن‌ها توسط دو فروند اف-۱۶ از گردان ۱۴ مورد حمله قرار گرفته است. روتسکوی به سرعت به سمت اف-۱۶ها حرکت کرد تا شاید آن را دور براند و باور داشت که دود برخاسته از سوخت هواپیمایش باعث خواهد شد که موشک‌های حرارت‌یاب راه شان را گم کنند؛ اما ایم-۹ال‌‌ها طوری طراحی شده بود که در هر شرایطی کار کند. انفجار کلاهک جنگی، جنگنده‌ی روسی را دو نیم کرد. سپس روتسکوی با چتر نجات به خاک پاکستان فرود آمد و دستگیر شد. او که در تبادله‌ای به روسیه برگشتانده شد، تبدیل به قهرمانی در شوروی شد که بعدها پیش از رهبری کودتای سال ۱۹۹۳، معاون بوریس یلستین، رییس‌جمهور روسیه شد.
یک ماه پس از سرنگونی هواپیمای روتسکوی، گروهی متشکل از ۱۲ میگ-۲۳ که هشت فروند آن بمب حمل می‌کرد و چهار فروند دیگر حامل موشک‌های هوابه‌هوا بود، در ارتفاع ۳۲٫۰۰۰ فوتی (۹٫۷ کیلومتری) در نزدیکی دره‌ی کنر، وارد حریم هوایی پاکستان شدند و احتمالا قصد داشتند با فریب، پای اف-۱۶‌های پاکستان را به یک کمین بکشانند. همین طور هم شد، دو اف-۱۶ تنها در ارتفاع ۱۱٫۰۰۰ هزار فوتی (۳٫۳ کیلومتری) به سوی آن جنگنده‌ها حرکت کردند. با این حال، در میان آن به هم‌ریختگی، نتوانستند اف-۱۶هایی که در ارتفاع پایینی حرکت می‌کردند را شناسایی کنند. خالد محمود، رهبر گردان هوایی [پاکستان] دست به شلیک یک سایدوایندر در زاویه‌ی رو به پایین زد که توانست یکی از میگ-۲۳ها را هدف قرار دهد؛ آن میگ-۲۳ برای یک فرود اضطراری، لنگان لنگان به خانه برگشت. دو فروند از میگ‌ها به هدف درگیر شدن با اف-۱۶ها از هم جدا شدند؛ گر چه خلبان‌های پاکستانی ادعا می‌کنند دو میگ-۲۳ را از بین برده اند؛ اما اسناد ثبت‌شده‌ی شوروی نشان می‌دهد که هیچ هواپیمای دیگری در آن روز از دست نرفته بود.
در ۳ نوامبر ۱۹۸۸، نیروی هوایی پاکستان با سرنگون کردن هواپیمای ستوان خالد محمود که یک سوخو-۲ام۴کِی بود، به آخرین سرنگونی هواپیمای رقیب دست یافت. پاکستان به طور رسمی، امتیاز ده سرنگونی را به خلبان‌های اف-۱۶ خود داده است؛ اما اسناد ثبت‌شده‌ی شوروی شامل از دست رفتنِ سه سوخو-۲۲، یک سوخو-۲۵ و یک اِی‌اِن-۲۶ است. برخی از منابع ادعا می‌کنند که نیروی هوایی پاکستان، دست‌کم ده هواپیمای دیگر را در جریان جنگ شوروی در افغانستان سرنگون کرده؛ اما به دلیل نقض حریم هوایی افغانستان به طور رسمی ثبت نشده است.