تناقض در گفتار امریکا و پارادوکس در کردار طالبان

بشیر یاوری
تناقض در گفتار امریکا و پارادوکس در کردار طالبان

طالبان در گفت‌وگوهای بین‌الافغانی که یک ماه پیش در میانه‌ی هفتمین نشست امریکا با طالبان، در قطر برگزار شد، تعهد دادند که تلاش می‌کنند جنگ آن‌ها به غیر نظامیان، آسیب نرساند و تأسیسات اجتماعی و آموزشی تخریب نشود.

 این تغییر جزئی در گفتار طالبان که در اعلامیه‌ی پایانی این نشست بازتاب پیدا کرد؛ از آن به‌ عنوان پیشرفت صلح تلقی شد و بعضی از شرکت‌کنندگان این نشست می‌گویند، در صحبت‌هایی که با هیأت طالبان داشته اند، به این نتیجه رسیده اند که طالبان نسبت به عمل‌کرد گذشته‌ی شان، انتقاد دارند و تغییری در دیدگاه آن ها به‌ وجود آمده است.

زلمی خلیل‌زاد، نماینده‌ی امریکا، در گفت‌وگویی که هفته‌ی گذشته، با طلوع‌نیوز داشت، اظهار کرد که پیش از این، تصور دیگری از طالبان داشت که آن‌‌ها سربازان جنگی برای کدام کشور خارجی استند؛ اما در نتیجه‌ی یک سال ارتباط و مذاکره با رهبران طالبان، دریافته ‌است که در میان طالبان افراد نخبه و وطن‌دوست وجود دارد؛ در حالی ‌که تعهد طالبان در قطر و نظر خلیل‌زاد، با عمل‌کرد این گروه پس از نشست بین‌الافغانی دوحه، کاملا در تناقض است.

پس از این نشست، حملات مرگ‌بارِ انتحاری و انفجاری طالبان نه تنها که کاهش پیدا نکرده؛ بلکه افزایش نیز یافته است. این گروه در سراسر کشور با حملات انتحاری، انفجاری و حمله به شهرها، سبب کشته ‌و زخمی شدن صدها غیر نظامی شده که مثال آن، سه حمله‌ی انتحاری اخیر این گروه در کابل و لوگر است که یکی آن، چهارشنبه‌شب گذشته بر کمپ گرین‌ولیج انجام شد و دیگری، روز پنج‌شنبه در نزدیکی چهارراهی عبدالحق که طالبان مسؤولیت آن ‌را  به‌ عهده گرفتند. در این حملات، ۲۶ غیر نظامی به شمول کودکان و زنان کشته و ۱۶۱ غیر نظامی دیگر، زخمی شدند.

مثال دیگر از عمل‌کرد جنایت‌کارانه‌ی طالبان، کشتن مسافران و اذیت و آزار مردم در راه‌ها و تحت اداره‌ی این گروه است که چنین اعمالی از زمان پدید آمدن طالبان انجام شده و آخرین آن کشتن «عبدالصمد امیری» رییس دفتر ولایتی کمیسیون حقوق بشرِ ولایت غور است که او به روز سه شنبه‌ی گذشته، هنگام مسافرت از ولسوالی جلریز میدان وردک، توسط طالبان اسیر و کشته شد.

 حملات انتحاری اخیر طالبان در کابل و قتل عبدالصمد امیری، مثال کوچکی از هزاران جنایت ضد بشری و کشتار غیر نظامیان توسط آن‌ها است که در یک هفته‌ی گذشته انجام شده است. طالبان در هجده سال گذشته، پیوسته با حملات مرگ‌بار انتحاری و انفجاری، کشتن کارمندان دولتی و مسافران، جنایت جنگی و بشری فراوان مرتکب شده‌ اند.

 برخلاف پندارها و ذهنیت‌های خوش‌باورانهااا‌ای که مطرح می‌شود، نه در دیدگاه طالبان تغییر آمده و نه در عمل‌کرد آن‌ها.

حسیب عمار، خبرنگار بی‌بی‌سی که نشست هفتم و نهمِ طالبان و امریکایی‌ها را در قطر گزارش می‌کرد، در صفحه‌ی فیسب‌وک خود، نظر رهبران طالبان را در مورد جوانانی که از کابل برای گفت‌وگو با طالبان به دوحه رفته بودند، به نقل از اعضای ارشد هیأت طالبان، چنین نقل کرده است: «کسانی که آمده بودند از افغانستان که هرگز نمایندگی نمی‌کردند، از کابل هم نمایندگی نمی‌کردند؛ نماینده‌ی وزیراکبرخان و شارِ نو بودند. ذهنیتی محدود داشتند و فاقد حوصله و شکیبایی بودند.»

این دیدگاه هیأت طالبان نشان می‌دهد که بر خلاف پنداری که گفته می‌شود طالبان تغییر کرده اند و نسبت به شیوه‌ی حاکمیت و عمل‌کرد شان انتقاد دارند، واقعیت ندارد. دیدگاه و عمل‌کرد طالبان با واقعیت‌های افغانستان کنونی بیگانه است. صرف نظر از این نکته که عضو هیأت طالبان جوانان را بی‌حوصله و ناشکیبا توصیف کرده است، دیدگاه این عضو رهبری طالبان، نسبت به جوانان بیانگر بیگانگی خود آن‌ها و ذهنیت گروه طالبان از افغانستان کنونی است.

جوانان در قطر از حقوق زنان، حقوق شهروندی و دموکراتیک بودن نظام گفتند یا برای حفظ این خواست‌ها با طالبان گفت‌وگو و از آن ها انتقاد کردند. این جوانان جسارت اعتراض را دارند؛ چرا که سه دهه جنگ و کشتار طالبان را تجربه کرده اند. طالبان به ‌جایی که جوانان را بیگانه از افغانستان بخوانند، باید این واقعیت را نادیده نگیرند که آن‌‌ها از افغانستان بیگانه‌ و با این ماهیت، سبب سه دهه کشتار مردم و ناامنی در کشور شده اند.

نیاز نیست، در مورد ماهیت طالبان تحقیق شود یا ذهنیتی به مردم تلقین شود که این گروه واقعیت‌های افغانستان را درک می‌کند و با این پندارها، ذهنیت کاذب از آن‌ها داده شود.

 ماهیت و عمل‌کرد طالبان برای مردم افغانستان روشن است که چقدر، با این جامعه در ستیز بوده ‌اند. از ذهنیت عقب‌گرایانه‌ی این گروه و رویکرد خشونت‌آمیز و حملات انتحاری و انفجاری‌ای که انجام می‌دهد، ثابت می‌شود که طالبان هیولای وحشت، ناامنی و عقب‌ماندگی افغانستان ‌اند و این کشور را به مکان قتل عام بشری مبدل کرده اند.

از زمان پیدایش طالبان، سه دهه می‌گذرد. ذهنیت این گروه در مورد جامعه‌ی افغانستان و شیوه‌ی حکومت‌داری ‌شان تغییر نکرده است. آن‌ها در آغاز خواستار تشکیل یک حکومت عقب‌گرای مذهبی بودند و حالا نیز به این خواست اصرار دارند. در آن زمان تاکتیک آن‌ها برای رسیدن به قدرت، کشتار انسان‌ها و وحشت‌آفرینی بود، اکنون نیز با حملات انتحاری و انفجاری و کشتن مردم می‌خواهند قدرت‌نمایی کنند.

 طالبان در نتیجه‌ی یک سال مذاکره در دوحه و نشستن دور میز مذاکره با امریکا، به خواست خود رسیده اند و قرار است توافق‌نامه‌ی دو طرف به زودی امضا شود. این گروه در کابل با حملات انفجاری نیروهای خارجی را هدف  قرار می‌دهد و هم سبب کشتار مردم و کودکان می‌شود.

 این اعمال طالبان در آستانه‌ی رسیدن به توافق با امریکا، این پیام را دارد که در صورت امضای توافق‌نامه با امریکا و مشخص شدن جدول خروج نیروهای خارجی، طالبان به اعمال تروریستی و جنگ ادامه می‌دهند. هیچ تضمیمی وجود ندارد که امنیت امریکا و متحدانش از سوی این گروه تهدید نشود یا طالبان بار دیگر افغانستان را به مرکز فعالیت گروه‌های تروریستی بدل نکنند.

 امریکا به جای عقب‌نشینی در جنگ با طالبان و امضای توافق صلح با این گروه و سناریوسازی برای حاکم کردن آن در افغانستان، راه تأمین امنیت خود و متحدانش را در تضعیف و نابودی طالبان انتخاب ‌می‌کند. اگر این گروه می‌خواهد صلح کند، امریکا و جامعه‌ی جهانی باید طالبان را در شرایطی قرار بدهند که در ابتدا از جنگ و هر نوع فعالیت تروریستی پرهیز کنند و بعد به عنوان یک گروه غیر جنگی و تروریستی در میز مذاکره برای صلح حاضر شود. در غیر این صورت، سناریوی صلح امریکا، طالبان را به قدرت می‌رساند و امنیت جهان از فعالیت‌های تروریستی این گروه به خطر مواجه خواهد شد.