ابوبکر بغدادی، رهبر گروه تروریستی داعش، از سوی نیروهای ویژهی امریکا در شهر ادلب در شمالغرب سوریه کشته شد. ایالات متحدهی امریکا تلاش داشت تا بغدادی را زنده بازداشت کند؛ ولی در عین حال، تدابیری را سنجیده بود که در صورت نیاز، او کشته شود. بغدادی، از تسلیم شدن به نیروهای امریکایی خودداری کرد و در فرجام به تونل (مخفیگاه) ی در شهر ادلب پناه برد که عواقب آن مرگ بود.
خبر مرگ بغدادی، برای مردم عراق، سوریه و افغانستان خوشحالکننده بود و این خبر در سراسر جهان بازتاب گستردهای یافت. ارگ ریاستجمهوری افغانستان با استقبال از کشته شدن رهبر داعش، اعلام کرد که بغدادی یکی از خطرناکترین رهبران گروههای تروریستی بود و قتل او، بزرگترین ضربه به گروه داعش است.
کشتن بغدادی یک دستآورد بزرگ برای ادارهی دونالدترامپ، رییسجمهور امریکا، محسوب میشود. در حال حاضر، ادارهی ترامپ در یک اختلاف سیاسی به سر میبرد. در آستانهی انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰، مخالفان سیاسی ترامپ تلاش دارند تا او از سوی کانگرس استیضاح شود و ترامپ برای مهار تلاشهای مخالفان خود و جلوگیری از زوال قدرتش، خواست تا افکار امریکاییها و جهانیان را با خود همسو و همراه کند که در این شرایط، کشتن بغدادی برای ترامپ گزینهی مناسب به حساب میآید.
ترامپ، در جریان پنج سال کاری خود، همواره رهبران دموکرات امریکا چون باراک اوباما و هیلاری کلینتون را عامل اصلی ایجادکنندهی گروه داعش میدانست. در دو سال اخیر، او تلاش زیادی کرد تا خود را قهرمان حذف داعش در جهان نشان دهد و به همین خاطر با نزدیک شدن انتخابات ریاستجمهوری امریکا، او برای گرفتن رأی، به امریکاییها خواهد گفت که میراث رهبران دموکرات امریکا را از بین برده و اکنون، امریکا در جهان امنتری قرار گرفته است.
بغدادی کی بود؟
گروه تروریستی داعش، بیش از پانزده سال با نامهای متفاوت فعالیت میکرد. بذر داعش با حملهی امریکا به عراق و سقوط صدام حسین کاشته شد و سال ۲۰۱۴ میلادی، اوجی از فعالیتهای تروریستی این گروه در عراق بود که با توجه به منابع مالی و تجهیزات نظامیاش، جهان را شوکه کرد. بغدادی، نام حکومت اسلامی خود را عراق و شام گذاشته و خلافت خود را گسترش داد. او در زمان کوتاهی، مناطق وسیعی را در عراق و سوریه به تسلط خود درآورد. بغدادی در جریان پانزده سال گذشته، از تاکتیکها و روشهای مختلفی برای قتل عام مردم استفاده کرد که این تاکتیکها برای جهان وحشت آفرید. بغدادی در عراق و سوریه، دو پایتخت خود را اعلام کرد: حقه در سوریه و موصل در عراق.
بغدادی در سال ۱۹۹۰ در افغانستان حضور پیدا کرد و با «زرقاوی»، فرد شماره دوم القاعده همکاری نزدیک داشت. او در سال ۲۰۰۳، شاخهی القاعده را در عراق به عهده گرفت و در جریان حملهی امریکا به عراق در سال ۲۰۰۵، بازداشت شد. بغدادی در سال ۲۰۰۹ از زندان عراق آزاد شد و در سال ۲۰۱۰، دولت اسلامی داعش را ایجاد و فرماندهی کرد.
فعالیتهای تروریستی بغدادی به عراق محدود نماند، بلکه در سال ۲۰۱۱ میلادی، شاخهی داعش را به سوریه کشاند. بغدادی در سال ۲۰۱۴، به شهر موصل در شمال عراق حمله و خود را رسما به عنوان خلیفهی دولت اسلامی معرفی کرد. در سال ۲۰۱۷ از عراق به سوریه رفت و حدود پنج سال در خفا بود که بعد از پنج سال، چند ماه پیش، یک نوار ویدیویی را بیرون داد و از حملات تروریستی بر منافع امریکا سخن زد.
داعش در افغانستان
در طول سالهای ۹۳ و ۹۴، نظامیان پاکستانی عملیات گستردهای را در منطقهی وزیرستان شمالی راهاندازی کردند. این عملیات، زمینهی حضور جنگجویان داعش را در افغانستان فراهم کرد. با آغاز عملیات اسلامآباد، موج بزرگی از آوارههای وزیرستان شمالی به ولایتهایی؛ چون خوست، پکتیا، پکتیکا، ننگرهار و زابل سرازیر و با شیوههای مختلف در بخشهای از این کشور جابهجا شدند.
پس از این عملیات، فردی به نام «حافظ سعید» تبعهی پاکستانی با گروه داعش بیعت کرده و رهبری این گروه را در افغانستان به عهده میگیرد. ابومحمدالعدنانی در پیام ویدیویی، تشکیل «ولایت خراسان» داعش را در خارج از مرزهای عراق و سوریه اعلام کرد. سخنگوی داعش، حافظ سعید را والی این گروه در ولایت خراسان و ملاعبدالرؤوف خادم را معاون او خواند.
گروه تروریستی داعش از دو طریق توانست در افغانستان نفوذ کند:
۱- فقر: داعش میداند که مردم افغانستان با چالش فقر دست و پنجه نرم میکنند و به همین خاطر، در چند سال گذشته تلاش داشت تا با کمکهای مالی، مردم را خریداری کند تا بتواند، فعالیتهای تروریستی و ایدیولوژیک خود را بیشتر کند.
۲- اختلافات سیاسی: مشکل دیگر در افغانستان، اختلافات سیاستگران افغانستان در سطح قریهجات، ولسوالیها، ولایات و مرکز بود. این اختلافات، توجه سیاستگران را در مدیریت درست کشور به انحراف کشانده و زمینه را برای رشد گروههای تروریستی چون داعش فراهم کرد.
پایان یا ادامهی داعش در افغانستان
اکنون، رهبر گروه داعش کشته شده است و از سوی دیگر، جنگجویان این گروه در افغانستان سرکوب و لانههای آنها از بین برده میشود. پرسش این است، کشته شدن رهبر داعش، چه تأثیری بر وضعیت امنیتی افغانستان دارد؟
آگاهان نظامی افغانستان بر این باورند که به لحاظ عاطفی، کشتن ابوبکر بغدادی، رهبری و صفوف داعش را مختل میکند؛ اما داعش یک شبکه است و این شبکه در بسیاری از کشورهای منطقه حضور فعال دارد.
میرزامحمد ،یارمند آگاه نظامی، میگوید که معمولا رهبری شبکههای تروریستی قبل از نابودی، جانشین شان را مشخص و از قبل تعیین میکنند؛ بنابراین، مدیریت فکری داعش تا مدتی مختل خواهد شد؛ اما دوباره به حالت عادی برگشت خواهد کرد.
یارمند، معتقد است که با کشتن رهبر داعش، خلافت اسلامی این گروه پایان نمییابد؛ همانگونه که با کشتن اسامه بنلادن، القاعده نابود نشد. فعالیت این گروهها شبکهای است که در هر کشور فعال اند و به آسانی از بین نمیروند.
برخی از آگاهان روابط بینالملل، نابودسازی هستهی داعش را یک امر مثبت تلقی میکنند و معتقدند که کشته شدن بغدادی، قدمی جدی برای از بین بردن روحیهی گروههای تروریستی ارزیابی میشود.
اما عبدالطیف نظری، آگاه روابط بینالملل، میگوید که شاید تاریخ مصرف بغدادی پایان یافته باشد؛ اما داعش همچنان پابرجا است و در حال حاضر، این گروه موجب نگرانی شماری از کشورهای منطقه به ویژه افغانستان شده است. او، بر این باور است که باید جهان نگاه دقیقتر به داعش بیندازد تا این گروه به لحاظ نظامی توان خود را برای فعالیتهای تروریستی و جنگ از دست بدهد و برای همیشه نابود شود؛ ولی نباید از یاد برد که داعش فکری و فرهنگی همچنان باقی میماند؛ زیرا مردم افغانستان به کارهای فکری و فرهنگی نیازی جدی دارند تا زمینهی سربازگیری داعش در سطوح مختلف اجتماعی و فرهنگی را فراهم نکنند.
آگاهان بینالملل معتقدند، اگر کارهای بیشتر فرهنگی و فکری در برابر داعش انجام نشود، افراد وابسته به این گروه، به صورت پراکنده به سربازگیری ادامه داده و به یک سلول خفتهی تهدیدآمیز بر علیه امنیت افغانستان تبدیل خواهند شد و از این طریق، نگاه امنیتی داعش تغییر کرده و به جای جنگ در میدانهای نبرد، بیشتر به حملات تروریستی سری و پیچیده، روی خواهد آورد.
عبدالطیف نظری میگوید، داعش در کشورهایی مثل عراق و سوریه و در کل، منطقهی خاورمیانه به عنوان یک ایدیولوژی مطرح شده است که با حمایت استخبارات کشورهای منطقه فربه شد. در نتیجهی این حمایتها، داعش توانست که بخش عمدهای از عراق و سوریه را تحت کنترل داشته باشد.
هر چند با توجه به این فرایند در حال حاضر، رهبری داعش فرو پاشیده؛ اما داعش از پشتوانهی ایدیولوژیکی برخوردار است که میتوان این گروه را به عنوان یک خطر پنهان و سلولی خفته در ساختارهای اجتماعی افغانستان در نظر بگیریم.