جاغوری بعد از حمله‌ی طالبان

صبح کابل
جاغوری بعد از حمله‌ی طالبان

نویسنده: محمد علی ابراهیمی

وقتی به حدود صدمتری زنجیر (ایستگاه بازرسی) طالبان در انتهای دشت قره‌باغ غزنی می‌رسیم، کم‌کم خنده‌های مسافران بر لب‌های شان می‌خشکد و هر کسی دست به جیب می‌شود تا گوشی همراه یا کارت حافظه‌اش را پنهان کند. نزدیک‌تر که می‌شویم، ترس بر فضا حاکم شده و موسیقی داخل موترکاستر نیز خاموش می‌شود. ریسمانی دو سوی سرک را بهم وصل کرده است. در یک انتهای آن که به کلکین خانه‌ای وصل است، طالبی نشسته است. راننده، هارن موتر‌ش را به نشانه‌ی سلام فشار می‌دهد و ما رد می‌شویم. خون خشک‌شده بر چهره‌ها دوباره جاری می‌شود و فضا کم‌کم به وضع عادی بر می‌گردد.

ولسوالی جاغوری تا سال پیش، یکی از امن‌ترین نقاط افغانستان بود. ویژگی‌های غبطه‌آوری داشت که حد اقل نسبت به ولسوالی‌های هم‌جوار و شاید هم در تمام افغانستان، آن را متمایز می‌کرد.  نمادهای رشد و گسترش دموکراسی با رویکرد نوگرایانه، بدون هزینه‌های سرسام‌آور تبلیغاتی مرسوم و پروژه‌های پر طمطراق، در آن‌جا ریشه دوانده است. زنان حق تحصیل دارند و مردم در تمام انتخابات‌های پس از طالبان حضور گسترده داشته اند. این ویژگی‌ها باعث شده است تا سران حکومت و طالبان هر دو، گوشه‌ی چشمی به این منطقه‌ی خاص داشته باشند. البته با این تفاوت که سران حکومت هر چهار سال یک‌بار و فقط موقع انتخابات، به یاد مردمان آن دیار می‌افتند؛ ولی طالبان همیشه مترصد و در کمین این سرزمین استند.

سال گذشته، طالبان با تمام توش و توان نظامی و شاید برای انجام تبلیغات گسترده، به جاغوری حمله کردند. جاغوری که یکی از پیشروان رشد، معارف و آزاداندیش‌ترین مناطقی است که همواره حامی و پیشتیان حکومت مرکزی بوده است. جاغوری، مثل بیشتر ولایت‌های مرکزی افغانستان که محصور در جبر جغرافیا اند، همیشه با کم‌مهری حکومت‌های مرکزی مواجه بوده است؛ اما این بار این کم‌مهری واضح تر دیده می‌شد. در نتیجه، با حمله‌ی طالبان بر جاغوری، بیش از صد تن از نیروهای مردمی و افراد غیر مسلح شهید شدند و سیلی از مهاجران این دیار به شهرهای دیگر و حتا به کشورهای همسایه، سرازیر شدند.

 بعد از جنگ؛ هیچ چیز در جاغوری مثل سابق نشد؛ پیشوند تیم‌های ورزشی، از امید و نوید و نوین، به شهید یا شهدا تغییر نام داد. مردم تمام اندوخته‌ی شان را با خود بردند و بیشتر شان دیگر به آن‌جا بر نگشتند. آن‌هایی ‌که ماندند نیز، برای ترس از حمله‌ی دوباره‌ی طالبان، حاضر به سرمایه‌گذاری در جاغوری نیستند.

ساخت‌وساز، در جاغوری امسال به حداقل رسیده و تومان ایران هم که یکی از منابع درآمدی مردم بوده، پایین آمده است. این‌ها همه، موجب شکسته شدن کمر اقتصاد این ولسوالی شده است. مردم اما، هنوز دل به حکومت مرکزی بسته و سرود ملی در مراسم‌ رسمی جاغوری نواخته می‌شود تا منطقه‌‌ای که دست طالبان از آن دور است، بیرق ملی همچنان در اهتزاز باشد. هنوز هم مردم جاغوری، با وجود تهدید طالبان در انتخابات ریاست‌جمهوری، حضور پرشور و گسترده داشتند و به نامزدان مورد پسند خود رأی دادند.

 در مقابل، حکومت مرکزی کار سرک جاغوری را که از شروع کار آن دو سال گذشته، تمام نکرده است. بیشتر از ده سال است که کار میدان هوایی تمام نشده است و از بند برق و دیگر پروژه‌های عمرانی و انکشافی نیز در این ولسوالی، خبری نیست.

طالبان هر روز و به هر بهانه، راه مواصلاتی آن را بسته و یا هم هر از گاهی، به مرزهای آن حمله می‌کنند. طالبان در ایستگاه‌های بازرسی‌ شان از موتر‌هایی که کالایی تجارتی وارد می‌کند، پول می‌گیرند. به تاز‌گی این گروه، برای جاغوری ولسوال نیز تعیین کرده‌ است تا هر وقت مردم با مشکل بسته شدن راه توسط طالبان مواجه شدند، نماینده‌های مردم با وی دیدار کنند. طالبان تمام نماینده‌های مناطق را شناسایی کرده و آن‌ها را هر چند وقت بعد، دعوت به ملاقات با ولسوال می‌کنند. تا حال هر مشکلی مثل گروگان‌گیری از دشت قره‌باغ یا مسدود شدن راه، با مذاکره‌ی نماینده‌های مردم با طالبان حل شده است.

 به تازگی از مردم محل دست‌گیری هم می‌کنند. در زمستان گذشته، برای عبور دادن موترهای مردمان این ولسوالی از گِل و لای دشت قره‌باغ با تراکتور به کمک مردم شتافتند؛ اما همه می‌دانند که این نمایش‌ها، برای دل‌ربایی و جلب اعتماد مردم است تا راه برای تصاحب ولسوالی باز شود. مردم می‌دانند که رفتار طالبان پس از تصاحب قدرت، تغییر خواهد کرد و آن‌ها همان‌ها اند که با هم‌دستی با داعش، گلوی تبسم را بریدند و بیش از صدها نفر را شهید کردند.

جنگ بلای خانمان‌سوزی است که آتش آن هر چیزی را خاکستر می‌کند؛ از شوق به زندگی تا عطش برای کسب دانش و علم را. برای همین، دیگر سخت است که مردم جاغوری بتوانند، مثل دوران پیش از جنگ، سرآمد و الگوی معارف باشند و سالانه یک‌هزار و هشت‌صد دختر را برای سپری کردن امتحان کانکور به غزنی بفرستند.