نویسنده: داوید زوکینو – نیویورک تایمز
مترجم: مهدی غلامی
پس از این که شیرمحمد پنجشیری آخرین بیل خاک را بر قبر برادرش انداخت، قبرستان را با پرسشهایی که بر او سنگینی میکرد، ترک گفت. برادرش، عزیز احمد پنجشیری که یک استاد بازنشستهی دانشگاه بود؛ از موتری در شمال کشور به تاریخ ۵ نوامبر ربوده شد. در نهایت به قتل رسید و جسدش در ولایت همجوار انداخته شده بود. برادر سوگوارش هنوز دلیل آن را نمیداند. پس از این که پیکر استاد عزیز احمد پنجشیری ۶۹ساله در یکی از تپههای شهر کابل به خاک سپرده شد، برادرش گفت: «معلوم نیست چه بر سر برادرم آمده بود. منتظریم دولت در این مورد چیزی بگوید.»
جادههای افغانستان از خطرناکترین جادههای جهان است و طی سالها جنگ تلخ چریکی، تبدیل به کشتارگاه شده است. افسران پولیس، سربازان، قاضیها، مقامات دولتی، کارمندان حقوق بشر، بازرگانان و دادستانهایی که در حال ایفای وظیفه نیستند، همه در شاهراههای خامهی روستایی افغانستان کشته شده اند. اغلب، طالبان مسؤولیت کمین زدن به مقامات دولتی را میپذیرند؛ اما در موارد دیگر مانند قتل استاد پنجشیری، خانوادههای قربانیان نمیدانند عزیزان شان توسط شورشیان، دزدها یا گروه دیگری کشته شده است.
دلایل زیادی وجود دارد که یک فرد میتواند تنها به دلیل سفر کردن، کشته شود. مردم افغانستان هر روز در حملات انتحاری، بمبهای کنار جاده، کمین بر ایستهای بازرسی و حملات هوایی کشته میشوند. مردم با احتیاط سفر شان را برنامهریزی میکنند و گاهی وقتها از نیروهای دولتی کمک میخواهند که همیشه نمیتوانند کار شان را به درستی انجام دهند.
جادههای ولایتی ارزش راهبردی دارد. طالبان به مسافران حمله میکنند تا نشان دهند دولت قادر به دفاع از شهروندانش نیست. این گروه در مناطق تحت تسلطش، ایست بازرسی ایجاد میکند. نیروهای امنیتی دولت تلاش میکنند جادههای بزرگ را باز نگه دارند؛ اما مکررا در پایگاههای شان مخفی میشوند و قسمتهای بزرگی از جادهها تحت هیچ تسلطی نیست و مسافران در آن، جان شان را به خطر میاندازند.
به دلیل این که تنها مراکز ولایت دارای امتیاز سفرهای هوایی است، جادههای محلی تنها راه برای اکثر مردم محل است تا به وظیفه، اعضای خانواده و بازارها برسند. بیشتر پروازها به دلیل این که مردم تصمیم میگیرند از راههای زمینی سفر نکنند، کاملا پر میشود. دو روز پس از آن که استاد پنجشیری کشته شد، سه قاضی و یک کارمند دادگاه زمانی که به سوی کابل در سفر بودند، توسط افراد مسلح در شرق افغانستان کشته شدند. یک هفته پیش از آن، مردی که برای نیروی ضربتی دولتیِ تحت حمایت سیا (CIA) کار میکرد، جلو چشمان دختر سهسالهاش که نجات یافت، به قتل رسید.
در ماه سپتامبر، یکی از رؤسای ولایتی کمیسیون حقوق بشر، در حالی که از راههای زمینی مناطق مرکزی سفر میکرد، ربوده و کشته شد. در ماه نوامبر نیز، یک دادستان در موترش در شرق افغانستان، به قتل رسید. هیچ کسی مسؤولیت آن کمینها را بر عهده نگرفت؛ اما مسؤولان ولایتی دولت افغانستان، طالبان را در تمام آن سه قضیه مقصر دانستند. سرگرد (جگرن) رحم خدا مخلص، فرماندهی پولیس لوگر، جایی که قتل در آن اتفاق افتاد، گفت که آن سه قاضی سفر شان را با نیروهای امنیتی هماهنگ نکرده بودند.
فضل قادر قناعت، رییس دادگاه استیناف ولایت پکتیا که قاضیها در آن کار میکردند، گفت تلاش کرد متقاعد شان کند که از راه خطرناک زمینی سفر نکنند. آقای قناعت گفت: «در واقع، طالبان برنامه داشتند تا به من کمین بزنند.» قناعت میگوید شورشیان طالب قاضیها را هدف قرار میدهند؛ چون دادگاههای دولتی اعضای دستگیر شدهی طالبان را اغلب محکوم و زندانی میکند. او گفت یکی از آن قاضیها که محمد ایمل نام داشت و ۴۸ سالش بود، دو هفته پیش از به قتل رسیدنش، یک جنگجوی طالب را به زندان محکوم کرده بود. آقای قناعت گفت که پنج قاضی از ولایت پکتیا در خلال ماههای سپتامبر و اوایل نوامبر کشته شدند. او گفت تعدادی از قاضیها به دلیل ترس از ترور شدن درخواست تبدیلی داده بودند. برخی از ولسوالیها به قدری ناامن بود که هیچ قاضیای نمیتوانست در آن جا کار کند. قناعت افزود: «ما از نیروهای محلی تقاضا میکنیم؛ اما آنها امنیت خوبی را تأمین نمیکنند و به نظر میرسد نمیخواهند ما را اسکورت کنند.»
«نعمان دوست» که برادر نورالله قربانی ۴۹ساله، یکی دیگر از قاضیهای ترور شده میباشد، گفت که آنها نزدیک به یک ایستبازرسی ارتش ربوده شدند. او میگوید: «نمیتوانیم روی نیروهای امنیتی مان حساب کنیم.» جگرن مخلص، فرماندهی پولیس لوگر میگوید که سربازان بخشهایی از جادهای که قاضیها در آن کشته شدند را امن کرده بودند و میتوانستند قاضیها را اسکورت کنند. ذبیحالله مجاهد، یکی از سخنگویان طالبان گفت که از دست داشتن طالبان در مرگ قاضیها بیخبر است؛ اما آقای نعمان دوست میگوید که خانوادهی قربانیان از جیب قاضیها تلفون و پول نقد بیرون آوردند و این ثابت میکند که انگیزهی قتل آنان دزدی نبوده است.
برای آقای پنجشیری، مرگ برادرش یکی از قتلهای حلنشده در جادهها است، قتلهای گیجکننده، سیاسی شده و سرانجام غیر قابل درک. خانزاده مظلومیار، ولسوال منطقهای که جسد استاد پنجشیری در آن پیدا شد، طالبان را مقصر این رویداد میداند. احمد جاوید بشارت، سخنگوی فرماندهی پولیس بغلان نیز همین را میگوید؛ اما طالبان این اتهامها را رد کردند و در بیانیهای گفتند که استاد پنجشیری «یک فرد غیرنظامی بود و توجیهی برای قتل او وجود ندارد. او هدفی برای طالبان نبوده است.»
در مراسم خاکسپاری استاد پنجشیری در کابل، عزاداران او روایت پیچیدهتری دارند. آنها گفتند که آشنایان استاد پنجشیری از او دعوت کرده بودند تا در پنجشیر، شمال افغانستان با آنها دیدار کند. سپس در مسیر راه ربوده شده، به ولایت همجوار بغلان برده میشود و روز بعد به قتل میرسد. عبدالصبور ۲۷ساله یکی از خویشاوندان مقتول که میگوید جسد استاد پنجشیری را تسلیم شده بود، گفت که خانوادهی مقتول ۱۸۰۰۰ دالر باج پرداختند؛ اما آدم ربایان استاد را کشتند و سپس جسدش را در منطقهی تحت کنترل طالبان انداختند تا تقصیر را به گردن این گروه بیندازند.
برادر استاد پنجشیری تأیید کرد که خانوادهاش باج پرداخته بود؛ اما از حدس زدن در مورد دست داشتن طالبان یا آدمربایان در این اختطاف و قتل خودداری کرد. استاد پنجشیری نزد مردم، مرد محبوب و کتابدوستی بود که پس از سی سال تدریس به عنوان استاد زمینشناسی (جیولوژی) در دانشگاه کابل، در سال ۲۰۱۵ بازنشسته شد و روی مسائل فرهنگی کار میکرد. یکی از مقامات وزارت اطلاعات و فرهنگ عکس آن استاد مو سفید را در یک چارچوب گلدار تزئین کرده بود. دوستانش میگویند استاد پنجشیری مدت زمان کوتاهی را به عنوان دیپلمات در ایران سپری کرد؛ اما آشکارا سیاسی نبود. گل حیدر، یکی از مجاهدین پیشین و از دوستان نزدیک استاد پنجشیری گفت: «او زندگیاش را وقف آموزش مردم افغانستان کرد.» آقای حیدر گفت که استاد در گذشته، مشاور احمدشاه مسعود، فرماندهی اسطورهای ضدطالبان بوده است؛ اما گفت نمیداند این موضوع عاملی در این قتل بوده یا نه. او گفت: «نمیدانم چه کسی در این قتل دست داشته است؛ اما مطمئنم که این قتل ابعاد سیاسی دارد. امیدواریم در این مورد بیشتر بدانیم.»
در نزدیکی قبر استاد پنجشیری، برادرش در حالی که از خوبیهای استاد میگفت، غرق در اشک شد. او گفت: «از وقتی که این اتفاق افتاده، نتوانستهام بخوابم.»