پاکستان در موج سیاستِ امریکا بازی می‌کند

بشیر یاوری
پاکستان در موج سیاستِ امریکا بازی می‌کند

عمران خان و دونالد ترامپ که روز دوشنبه (۳۱سرطان) در واشنگنتن در باره‌ی افغانستان سخن گفتند، هر دو تأکید کرده اند که جنگ افغانستان راه حل نظامی ندارد. دلیل موضع مشترک پاکستان با امریکا چیست؟ در این یادداشت با استفاده از پس‌زمینه‌ی روابط دو کشور، این پرسش پاسخ داده می‌شود و با استفاده از آن، این واقعیت نیز برجسته می‌شود که چرا پاکستان می‌خواهد سیاست‌های خود را موافق با سیاست‌های امریکا بسازد و از آن چه سودی می‌برد و به دنبال آن دلیل نگرانی دولت افغانستان نیز تحلیل می‌شود.

 امریکا و پاکستان در چهل سال گذشته مستقیم و غیر مستقیم درگیر مسایل افغانستان بوده اند. پاکستان در زمان جنگ مجاهدین، متحد استراتیژیک امریکا برای حمایت از مجاهدین و جلوگیری از نفوذ شوروی در جنوب آسیا بود.

پس از حمله‌ی یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱  که امریکا ایتلاف جهانی مبارزه با القاعده و طالبان را تشکیل داد، بار دیگر نقش پاکستان در سیاست امریکا برجسته شد. امریکا با دادن پول به این کشور، خواست که همگام با سیاست‌هایش عمل کند. باوجودی که حکومت‌های پاکستان سالانه میلیون‌ها دالر را به نام مبارزه با تروریزم از امریکا دریافت می‌کردند؛ اما دولت پاکستان به جز مقابله با تهدید گروه‌های تروریستی داخلی این کشور که این دولت را تهدید  می‌کرد؛ هیچ اقدام موثری را برای مقابله با تروریزم، انجام نداد. آنچه که دونالد ترامپ نیز در دیدار با عمران خان از آن یادآوری کرده است.

 پاکستان در زمان جنگ مجاهدین و هم پس از سقوط طالبان، از متحد بودن با امریکا سوءاستفاده کرده و بیشتر اهداف استراتیژیک خود را دنبال کرده است. محور سیاست‌های پاکستان در هجده سال گذشته این بوده که بتواند از طالبان برای برهم زدن ثبات و تضعیف دولت افغانستان استفاده کند.

نکته‌‎ی قابل تأمل این است که پاکستان در ارتباط به طالبان، بازی دوگانه دارد و برای تحقق اهداف استراتیژیک خود در افغانستان، در هجده سال گذشته، از این گروه به شکل علنی حمایت کرده است. حالا که طالبان با حمایت پاکستان و دیگر قدرت‌های منطقه‌ای قدرت‌مند شده و نقش غیر جنگی این گروه برجسته شده، پاکستان شعار می‌دهد که جنگ افغانستان راه حل نظامی ندارد؛ درحالی پاکستان در هجده سال گذشته بزرگترین حامی طالبان بوده و رهبران طالبان در این کشور زندگی می‌کنند.

 با آن که در این مدت دولت افغانستان و امریکا، از پاکستان پیوسته خواسته بودند که باید مراکز آموزش تروریستی در آن کشور از بین برده شود؛ اما پاکستان  این خواست را جدی نگرفت. دلیل آن این واقعیت است که پاکستان از طالبان و افراط‌گرایان مذهبی  بهتر می‌تواند استفاده کند.

پاکستان در عین حالی که اهداف استراتیژیک خود را در افغانستان دنبال می‌کند؛ اما برایش مهم است که چگونه خود را در موج سیاست امریکا جا بزند؛ برای این‌ که پاکستان این تجربه دارد که با این گزینه از طرفی می‌تواند حمایت امریکا را با خود داشته باشد و از جانب دیگر در منطقه قدرت خود را حفظ کند و همواره با این تاکتیک بهتر توانسته اهداف خود را در افغانستان دنبال کند.

 ترامپ، رییس جمهور امریکا، در دیدار با عمران خان گفته است که امریکا می‌تواند در یک هفته مشکل افغانستان را با اقدام نظامی حل کند؛ اما نمی‌خواهد ده میلیون نفر را بکشد؛ این گفته از این نظر قابل تحلیل است که امریکا به عنوان بزرگترین قدرت اقتصادی و سیاسی جهان، چنین توانایی نظامی را دارد و می‌تواند برای اهداف خود هرکاری را انجام بدهد.

 پس از حمله‌ی یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ تجربه کردیم که امریکا به سادگی حاکمیت طالبان را در افغانستان سقوط داد و گروه القاعده را منزوی کرد. دلیل این برخورد سخت امریکا با طالبان و القاعده این بود این گروه‌ها برای امریکا خطر محسوب می‌شدند؛ اما اشتباه امریکا به‌عنوان بزرگترین قدرت جهان این است که با طالبان، القاعده و سازمان‌های تروریستی مبارزه‌ی بنیادی ندارد و در نتیجه‌ی این رویکرد باوجودی که امریکا هجده سال در افغانستان حضور نظامی داشته است؛ اما طالبان به‌عنوان منبع شرارت در افغانستان باقی ماندند. پاکستان و قدرت‌های ضد امریکایی، آن‌ها را حمایت کردند و به مرور زمان قوی‌تر شدند.

درست است که امریکا در هجده سال گذشته از دولت افغانستان برضد طالبان حمایت کرده و به گفته‌ی ترامپ جنگ امریکا در افغانستان، سالانه پیش از پنجاه میلیارد دالر هزینه دارد. اِشکال کار در این است که رویکرد امریکا با طالبان و افراط‌گرایی مذهبی، مقطعی بوده و پایدار نیست؛ به این دلیل طالبان از زیر خاکستر جنگ هجده‌ ساله‌ی امریکا، دوباره قدرت‌مند شدند و حالا امریکا حاضر است با این گروه صلح کند.

امریکا از هجده سال جنگ در افغانستان به این نتیجه رسیده که این جنگ برایش هزینه‌ی سنگین اقتصادی دارد؛ اگر دوام بدهد باید هر سال بیش از ۵۰ میلیارد دالر را مصرف کند. با آن که ترامپ قدرت جنگی امریکا را مطرح می‌کند؛ اما برای امریکا دیگر جنگ در افغانستان دست‌آوردی ندارد.

 از طرفی برنامه‎ی امریکا برای دولت‌سازی در افغانستان به چالش مواجه شده و از این رو بهترین گزینه برایش این است که از طالبان تعهد بگیرد تا برایش تهدید خلق نکنند.

 این گزینه نه تنها برای امریکا کار برد دارد، بلکه برای پاکستان نیز کار برد؛ به دلیل این‌ که پاکستان از برنامه‌ی صلح می‌تواند طالبان را برای قدرت‌مند شدن در افغانستان حمایت کند یا دولتی به وجود آید که طالبان در آن نقش برجسته داشته باشند.

روز دوشنبه (۳۱سرطان) اشرف غنی در بیست دومین نشست بورد نظارت و ارزیابی، بدون این که مشخص کند یاد آوری کرد؛ برنامه‌ای در جریان است که می‌خواهد یک گروه «مرموز و نقاب‌پوش» را در افغانستان حاکم بسازد. هدف اشرف غنی از این تعبیر طالبان بود؛ اما مشخص نبود چه کسانی می‌خواهند طالبان را به قدرت برسانند. هدف اشرف غنی را می‌توان از دیدگاه مشترک عمران خان و ترامپ برداشت کرد که منظورش نگرانی از سیاست امریکا و پاکستان است. در این دیدار، نخست‌وزیر پاکستان و دونالد ترامپ،  هر دو خود را حلال مشکل افغانستان مطرح کردند و حتا ترامپ از اقدام نظامی برای حل مسأله‌ی افغانستان یاد کرد که نشان می‌داد به دولت افغانستان اهمیت داده نمی‌شود. روز گذشته ریاست جمهوری افغانستان نسبت به اظهارات ترامپ به شدت واکنش نشان داد و گفت که هیچ قدرت خارجی نمی‌تواند برای افغانستان سرنوشت تعیین کند. با توجه به این مسایل، دولت افغانستان در شرایط حساس و متفاوت قرار گرفته و این آزمون را پیش ‌رو دارد که چگونه بتواند در برابر چالش‌هایی که مواجه است، نظام سیاسی را حفظ کند و انتظار مردم افغانستان را پاسخ بدهد.