بن‌بست دور یازدهم مذاکرات صلح؛ آیا قاعده‌‌ی مذاکرات صلح امریکا و طالبان تغییر می‌کند؟

سید مهدی حسینی
بن‌بست دور یازدهم مذاکرات صلح؛ آیا قاعده‌‌ی مذاکرات صلح امریکا و طالبان تغییر می‌کند؟

زلمی خلیل‌زاد فرستاده‌ی ویژه‌ای امریکا برای صلح افغانستان، پس از توقف دور یازدهم مذاکرات صلح با طالبان به پاکستان رفت. آقای خلیل‌زاد در دیدار با شاه محمودقریشی، وزیرخارجه‌ی پاکستان، از مذاکرات امریکا و طالبان در قطر گزارشی را به اسلام‌آباد ارائه کرد. وزارت خارجه‌ی پاکستان گفته است که توافق صلح امریکا و طالبان، راه را برای مذاکرات بین‌الافغانی همواره خواهد کرد که این نه تنها در افغانستان، بلکه در منطقه نیز تأثیرات مثبتی خواهد داشت. آقای خلیل‌زاد پس از دیدار با مقام‌های ملکی، به سراغ نظامیان پاکستان رفته و با «قمر باجواه» رییس ستاد ارتش این کشور دیدار کرد. در این دیدار، خلیل‌زاد و قمر باجواه، پیرامون مذاکرات صلح افغانستان گفت‌وگو کردند.
سفارت امریکا در پاکستان نیز اعلام کرده که آقای خلیل‌زاد برای ایجاد تسهیلات بیشتر اسلام‌آباد در مذاکرات صلح با طالبان، خواستار همکاری‌های بیشتر این کشور شده است. بر اساس علامیه‌ی سفارت امریکا در پاکستان، خلیل‌زاد از تلاش‌های جاری اسلام‌آباد در راستای کاهش‌ خشونت‌ها استقبال کرده و تأکید نمود که کاهش خشونت، راه را برای توافق امریکا و طالبان همواره می‌کند.
فرستاده‌ی ویژه‌ی امریکا پس از سفر به پاکستان، اکنون وارد کابل شده است. او با رهبران حکومت وحدت ملی، به ویژه با محمداشرف غنی رییس‌جمهوری افغانستان دیدار کرده و پیرامون مذاکرات اخیر امریکا با طالبان در قطر، معلومات ارائه کرده است.
به دنبال سفر خلیل‌زاد به اسلام‌آباد، دفتر سیاسی گروه طالبان در قطر اعلام کردند که نمایندگان این گروه و ایالات متحده‌‎ی امریکا، دچار اختلاف‌های شدید شده و روند مذاکرات دو طرف با مشکل روبه‌رو شده است. سهیل شاهین، سخن‌گوی دفتر سیاسی طالبان در قطر، در مصاحبه‌ی به صدای امریکا گفته است که این اختلاف‌ها به دلیل افزایش تلفات نظامیان افغان به منظور تشدید حملات جنگ‌جویان طالبان، به میان آمده است. «ما موافق استیم که در زمان امضای توافق‌نامه، یک فضای مصؤون را مساعد کنیم؛ اما امریکایی‌ها خواست‌های دیگری را مطرح کرده اند که این کار سبب ایجاد چالش برای مذاکرات شده است.»
شماری از آگاهان سیاسی افغانستان معتقدند، دور یازدهم مذاکرات امریکا و طالبان بار دیگر به بن‌بست رسیده است و دلیل این بن‌بست، به رویدادهای چون سقوط هواپیمای امریکا در غزنی، مسأله‌ی ایران و امریکا بر می‌گردد و جنگ‌جویان طالبان هنوز هم اقدام‌های نظامی را علیه امریکا متوقف نکرده اند.
رحمت‌الله بیژن‌پور آگاه سیاسی می‌گوید، حضور آقای خلیل‌زاد در کابل نشان می‌دهد که خواسته‌های گروه طالبان در جریان مذاکرات صلح، متبایین نیست و منشوری را که ایالات متحده برای خود تعریف کرده، خواسته‌های طالبان با آن سازگاری ندارد و طبیعی است که خواسته‌ها و شرایط دشوار، روند مذاکرات را مختل می‌کند.
این آگاه سیاسی احتمال می‌دهد که سلسله‌ی مذاکرات موجود میان امریکا و طالبان ادامه نیابد و ممکن است که مرحله‌ی سوم مذاکرات با یک قاعده‌ی دیگر که بتواند این بن‌بست را از بین ببرد، آغاز شود و در صورت تحقق این امر، امریکا دو پیشنهاد را دنبال خواهد کرد: یا اقدام‌های نظامی را علیه طالبان تشدید می‌کند و یا هم فشارهای بیشتری را بر اسلام‌آباد وارد خواهد کرد تا این مذاکرات به یک قاعده‌ی کلان تبدیل شود.
در همین حال، شماری از اعضای مجلس نمایندگان افغانستان، مذاکرات صلح امریکا و طالبان را تاکتیکی دانسته و به این باورند، هر زمانی که استراتیژی واضح برای صلح افغانستان تعریف شود، آن زمان، می‌باییست برای تأمین صلح امیدوار بود.
این عضو مجلس نمایندگان با انتقاد از دیدار زلمی خلیل‌زاد با رییس ستاد ارتش پاکستان، می‌گوید: «اگر مذاکرات صلح با اصول صورت گیرد، وقتی خلیل‌زاد به پاکستان می‌رود، ضرورت دیدار با باجواه چه است؟ باجوا یک فرد نظامی پاکستان است و دیدار با او ضرورت نیست. وقتی حکومتی باشد، ضرورت به دیدارهای نظامی نیست. معلوم می‌شود که حرف جای دیگری است و امریکا گاهی که نظریه می‌دهد و تصامیمی در مورد کشورهایی می‌گیرد که گویا در آن کشورها، خشونت و ناامنی زیاد است، ولی اسمی از پاکستان نمی‌برد. در چهل سال، جریان‌ها و تحولاتی‌که در افغانستان به وجود آمده، در رأس تحولات آن پاکستان بوده و اگر جلو پاکستان گرفته نشود، با صلح فاصله زیادی خواهیم داشت.»
مهم‌ترین دیدار خلیل‌زاد با قمرباجواه رییس ستاد ارتش پاکستان است، زیرا ارتش این کشور تسلط فراگیر بر جریان‌های گروه طالبان دارد. تسلطی‌که وابسته به دو دهه‌ی اخیر نه، که ریشه در تحولات سال‌های قبل از ۲۰۰۰ دارد. گفت‌وگوی خلیل‌زاد با فرمانده‌ی ارتش پاکستان نشان داد، تا زمانی‌که حکومت نظامی پاکستان در اقناع‌سازی رهبران گروه طالبان دست به کار نشود، هرگونه مذاکره به نتیجه‌ی ملموسی منتهی نخواهد شد.
ارتش پاکستان

نیروهای مسلح هر کشور، نهاد قدرت‌مندی است که غالبا در زمان صلح با انجام تاکتیک‌ها و رژه‌های نظامی، خود را برای مقابله با تهدیدها و بحران‌های داخلی و خارجی آماده می‌کند. ماهیت ارتش هر کشور، تعیین کننده‌ی نقش خاصی است که باید آن ارتش علاوه بر فعالیت‌های حرفه‌ای در کشور به عهده گیرد.
ارتش پاکستان، در زمان نظامی‌گری جنرال ضیاءالحق، بر مبنای ایدیولوژی دینی اسلام‌گرا استوار بود و به همین خاطر، از رهبران مجاهد افغانستان در جنگ با شوروی سابق، حمایت می‌کرد. علاوه براین، شکل‌گیری گروه طالبان نیز بخشی از استراتیژی دینی ارتش پاکستان بود و برای عملی‌سازی این استراتیژی، جریان طالبان را نطفه‌گذاری کرد تا بتواند دولت تحت تسلط را در همسایگی نزدیک خود داشته باشد. رویکرد ارتش پاکستان در آن زمان، در جهت رفع تهدیدهای ناشی از هند، تعریف شده بود که بتواند با نفوذ گسترده در محیط افغانستان، تهدید و یا هم فشاری علیه دولت هند اعمال کند که این رویکرد، همچنان در شریان‌های ارتش پاکستان زنده است.
پاکستان به دلیل این که از زمان استقلال تاکنون همواره با نوعی از تنش‌های سیاسی-نظامی با هند مواجه شده، حجم عظیمی از درآمدهای ملی را در عرصه‌ی نظامی هزینه کرده است. ارتش پاکستان، برای نخستین‌بار در سال ۱۹۵۸ قدرت را در دست گرفت و پس از آن، همواره تلاش کرد تا شرایط جنگی و با هند را محفوظ نگهدارد و در عین حال، کوشیده تا ارتباط آن‌ها با جانب طالبان به عنوان یک جریان ابزاری مبتنی بر ایدئولوژی دینی، برقرار و تحکیم شود. دیدار خلیل‌زاد با رییس ستاد ارتش پاکستان و کلنجار رفتن دو طرف پیرامون اوضاع صلح افغانستان، ریشه در تحولات تاریخی دارد که ارتش این کشور در تحولات امنیتی افغانستان نقش محوری بازی کرده است. در حالی‌که ارتباط ارتش پاکستان با طالبان ناگسستنی است، در عین حال، مباحثه‌ی خلیل‌زاد و رییس ستاد ارتش این کشور بیان‌گر این است که پاکستان به دنبال ایجاد حکومتی در افغانستان است که در آن، گروه طالبان در تحولات آینده، تأثیرگذار باشد.