توافق نهایی نمایندگان امریکا-طالبان و چگونگی پیشنویس متن توافقنامهی دو طرف، به دردسر تازهای برای حکومت مبدل شده و زمانگیر شدن ابهام در این توافقات، فصل جدیدی از نگرانیها را در جو سیاسی افغانستان خلق کرده است. ابهام در توافق دو طرف، جرأت و جسارت جنگجویان این گروه را بلند برده و بیش از هر زمان دیگری، برای زمینگیر کردن حکومت افغانستان، به خشونتهای شرارتبار در پایتخت و ولایتهای افغانستان روی آورده اند.
مذاکرات مبهم و گنگ بودن متن توافقنامهی صلح امریکا و طالبان، نارضایتی بازیگران دیپلماتیک را عریان کرده است: رسانههای غربی گزارش داده اند که «مایکپمپیو» وزیرخارجهی امریکا، پای سند توافقنامهی صلح امضا نمیکند. رییسجمهوری غنی، نیز پس از شش بار گفتوگو با زلمی خلیلزاد، نمایندهی خاص ایالات متحدهی امریکا در صلح افغانستان، به نتیجهی ملموسی نرسیده است و قرار است برای باز کردن گره این مشکل، به امریکا برود.
هرچند حکومت، سفر رییسجمهور را به امریکا رسما تأیید نکرده؛ اما انجام این سفر دور از ذهن نیست. با این حال، سفر او به واشنگتن، در شرایط حساس تاریخی انجام میشود. در جریان نُه دور مذاکرات امریکا و طالبان، دولت کابل در حاشیه قرار داشت که در پایان دور نهم (دور پایانی) مذاکرات با توافق دو طرف خاتمه یافت. در محتوای پیشنویس توافقنامه، اهمیتی به جایگاه افغانستان به عنوان محل منازعات در نظر گرفته نشده است؛ این امر، افغانستان را در معادلات بینالمللی و منطقهای در وضعیت نامعلوم قرار داده که آیا حکومت و نظام سیاسی موجود پس از نوزده سال، بار دیگر در محراق توجه جامعهی جهانی به ویژه ایالات متحدهی امریکا قرار خواهد گرفت یاخیر.
پیچیده بودن توافق طالبان و امریکا با محور بازگشت امارت اسلامی، موجب خشم رییسجمهور غنی شده است و این ناراحتی ظاهرا بر روابط حسنهی کابل-واشنگتن نیز سایه افگنده است. اکنون با این پیش فرض، گیریم که رییسجمهور با درخواست مقامهای امریکایی، با کولهباری از نارضایتی به واشنگتن برود، چه چیزی تغییر خواهد کرد؟
شماری از آگاهان روابط بینالملل میگویند که سفر رییسجمهور غنی به امریکا، به دنبال توافقی که میان امریکا و طالبان صورت گرفته، انجام میشود. رییسجمهور حاضر نیست که حکومت مؤقت و سپس انتقالی را قبول کند؛ زیرا او به برگزاری انتخابات در ششم میزان تأکید دارد.
در حال حاضر، حدس و گمانها بر این معادله حرکت میکند که برایند توافق نمایندگان امریکا و طالبان، ایجاد حکومت مؤقت است؛ زیرا طالبان با رهبران حکومت کنونی، حاضر به گفتوگو نیستند. از جانب دیگر، رییسجمهور نیز شعار جمهوریت سر داده و حاضر به پذیرش خواستههای نامعقول طالبان نیست. عبدالطیف نظری، آگاه روابط بینالملل، به روزنامهی صبح کابل میگوید که امریکاییها برای این که رییسجمهور را متقاعد کنند تا حکومت مؤقت را پذیرفته و زمینهی ورود طالبان به ساختار اصلی قدرت مساعد شود، او را به واشنگتن دعوت کرده اند تا به این خواستهها تن دهد.
آقای نظری تأکید میکند که عمر حکومت وحدت ملی به پایان رسیده و امریکاییها احساس نمیکنند که به حکومت موجود نیازی داشته باشند؛ بنا بر این، هدف بنیادی این است که بحث تشکیل حکومت مؤقت و ورود طالبان به ساختار قدرت و سیاست در کشور از طرف حکومت کنونی به خصوص رییسجمهور غنی، به رسمیت شناخته شود و به همین منظور، امریکاییها او را به امریکا دعوت کرده اند تا مخالفتها کاهش داده شود.
در حال حاضر، هیچ کسی به شمول رهبران سیاسی حکومت، نمیدانند که امریکاییها در چارچوب امارت اسلامی با چه سازوکاری به توافق رسیده اند و این که آیا امریکاییها بر ایجاد حکومت مؤقت پافشاری دارند؟
هنوز روشن نیست که پس از این با چه میکانیزم و اهدافی دنبال میشود؛ با وجود این تحلیلها، دو سناریو میتواند قابل پیشبینی باشد: نخست، اگر مشارکت عادلانه در حکومت مؤقت به وجود آید که تمام گروههای سیاسی، مذهبی و قومی خود را در آن ببینند، در این صورت، افغانستان شاهد استقرار ثبات نسبی خواهد بود؛ اما در صورت اقتدارگرایی و تمامیتخواهیای که طالبان به دنبال آن اند، ادامه یافته و سایر گروههای دیگر در حاشیه قرار گیرند، میتواند آغاز یک منازعهی داخلی دیگر در افغانستان باشد. بنا بر این، در جلوگیری از دخالتهای منطقهای و فرامنطقهای در امور افغانستان، نحوهی چیدن گروههای سیاسی و قومی از سوی امریکا در تحولات جدید پیش رو، نقش اساسی را در سمتوسو دادن آیندهی افغانستان خواهد داشت.
نگرانی دیگری که در حاشیهی متن توافقنامهی صلح برجسته شده، فهرست آزادسازی زندانیان طالبان است. گزارشهایی از رسانههای معتبر افغانستان نشر شده که دفتر سیاسی طالبان در قطر، فهرست پنج هزار زندانی این گروه را به زلمی خلیلزاد سپرده است. موضوع فهرست آزادی زندانیان طالبان، در شرایطی بیرون داده میشود که جنگجویان طالبان بیش از هر زمان دیگری قوت گرفته و حکومت افغانستان را در تنگنای نظامی قرار داده اند. آزادسازی زندانیان طالب، آشفتگیهای سیاسی و نظامی افغانستان را شدت بخشیده و توانمندی نظامی حکومت را بیش از هر زمان دیگر تضعیف خواهد کرد.
شماری از اعضای پیشین مجلس نمایندگان، بر این باور اند که رییسجمهور از متن توافق امریکاییها و طالبان راضی نیست؛ چرا که هیچگونه تضمینی برای آتشبس و میکانیزم مشارکت طالبان در نظام آینده، توضیح داده نشده است. صالح محمدسلجوقی، عضو پیشین مجلس نمایندگان، به روزنامهی صبح کابل گفت که علاوه بر عدم شفافیت در توافق امریکاییها و طالبان، احزاب و جریانهای سیاسی افغانستان هر کدام بستههای پیشنهادی مربوط به خود شان را در مذاکرات دارند و حکومت هنوز نتوانسته است میان بستههای پیشنهادی هماهنگی ایجاد کند. او گفت: «از جانب دیگر، بحث انتخابات است که به صورت یک آجندای ملی پر از چالش پیش روی حکمت قرار دارد. در صورتی که امریکاییها تضمین جدی برای قناعت طالبان و موضوعات مهمی که حکومت مطرح خواهد کرد، نداده و تا کنون هیچگونه انعطافی نداشته است. این نوع مذاکرات، مذاکرات رقابتی میان افغانها و طالبان خواهد بود و هر لحظه خطر توقف مذاکرات بینالافغانی وجود دارد.»
سلجوقی معتقد است که مهمترین موضوعات در گفتوگوهای صلح، اولویتهای مردم افغانستان است که در متن این مذاکرات به صورت جدی و تعاملی مطرح شود. در شرایط کنونی، با همه گسستهایی که میان جریانهای سیاسی، احزاب و سایر جریانها دیده میشود، شانس موفقیت برای آغاز مذاکرات تعاملی بسیار کم است و به همین منظور، رییسجمهور سخت به برگزاری انتخابات علاقه دارد. اگر انتخابات بدون چالش برگزار شود، حکومت از یک موضع قوی وارد مذاکرات بینالافغانی خواهد شد.
حفیظ منصور، یکی دیگر از اعضای پیشین مجلس نمایندگان، باورمند است که شانس زیادی برای موفقیت مذاکرات بینالافغانی وجود ندارد. دلیل آن این است که فاصلهی ژرفی میان سیاسیون افغانستان و نسل جنگجوی طالبان وجود دارد و به همین منظور، تصمیمهای سیاستمداران مورد پذیرش طالبان نیست. آقای منصور، تحلیل میکند که طالبان در سطح منطقهای از حامیان متعددی برخوردار شده و این وضعیت، میان دیدگاهها و منافع کشورهای منطقه تفاوت به وجود آورده است. تفاوتی که شماری از کشورهای منطقه فکر میکنند، پاکستان در نُه دور مذاکرهی طولانی امریکا و طالبان، یک سلسله امتیازاتی را به دست آورده و سایر بازیگران منطقهای در این گفتوگوها بیرون مانده اند. بنا بر این، طالبان آماده برای صلح و آغاز یک گفتوگویی که محور آن آرامش و امنیت تعریف شود، نیستند.
نحوهی تعامل امریکاییها با طالبان، بیانگر رفتار نرم واشنگتن در برابر این گروه است و نمایندگان امریکا با نمایندگان امارت اسلامی با تعریف مخالفان مسلح به میز گفتوگو نشستند؛ اما حملات این گروه در شمار زیادی از مناطق افغانستان باعث شده که دولت کابل، این گروه را تروریستی خطاب کرده و عملکردهای آن را غیر انسانی بداند. این نشان میدهد که سیاست دو متحد در قبال یک گروه همجهت نیست و در حقیقت نشاندهندهی دو تعریف از یک دشمن است. سرور دانش، معاون دوم ریاستجمهوری، در واکنش به کشته شدن یک کارمند کمیسیون حقوق بشر توسط طالبان، گفته است: «واقعیت امر این است که دولت و مردم افغانستان با توجه به این گونه فجایع و رویکرد غیرانسانی گروه طالبان، هیچ راه دیگری جز مقابله و مبارزه با تروریزم ندارند و شک نباید کرد که شهروندان با عزت کشور به حمایت و پشتیبانی نیروهای دلیر امنیتی، قاطعانهتر از پیش در برابر لشکریان جهل و ترور خواهند ایستاد و هرگز اجازه نخواهند داد که این گروهک بدنام و بدسرشت، بر مقدرات سیاسی مردم افغانستان مسلط شوند.»
با وجود همهی این نگرانیها و حاکم شدن فضای ابهامآلود در فضای سیاسی افغانستان؛ اما میتوان یک راه عبور از این منجلاب را به تصویر کشید. راه عبور از این وضعیت آشفتهی سیاسی، اتحاد و اعتماد مردم افغانستان به دولت است که به عنوان دو بازوی ارزشمند، افغانستان را از خطر هرگونه فروپاشی نجات خواهد داد.