تسلیم شدن جنگ‌جویان داعش؛ تاکتیک جنگی یا شکست در میدان نبرد

سید مهدی حسینی
تسلیم شدن جنگ‌جویان داعش؛ تاکتیک جنگی یا شکست در میدان نبرد

این روزها اعضای گروه تروریستی داعش در افغانستان، به گونه‌ی بی‌سابقه‌ای به نیروهای امنیتی افغان تسلیم می‌شوند. بر بنیاد آمار وزارت دفاع ملی، در یک ماه اخیر، بیش از ۶۰۰ تن از اعضای این گروه به شمول خانواده‌های ‌شان، تسلیم دولت افغانستان شدند که در میان آن‌ها، اتباع اوزبیکستان، پاکستان و اعضای سابق گروه طالبان شامل است.

دولت افغانستان معتقد است که اعضای گروه تروریستی داعش به دلیل فشارهای نظامی تسلیم شده ‌اند؛ زیرا عملیات‌ گسترده‌ی زمینی، هوایی و عملیات‌ خاص به رهبری کماندوهای ارتش در شرق افغانستان راه‌اندازی شد تا راه‌های فرار آن‌ها مسدود شود که جز تسلیم شدن، هیچ راه دیگری نداشتند.

دولت افغانستان، برای تسلیم‌شدگان داعشی پرونده تشکیل داده تا از هر کدام آن‌ها تحقیق شود و پس از ختم تحقیقات، مطابق به قوانین نافذه و کود جزای افغانستان، با آن‌ها رفتار می‌شود؛ اما در این میان، روایت‌های دیگری هم وجود دارد که فامیل‌های اعضای گروه داعش به دلیل فرار از سرمای زمستان، به دولت افغانستان تسلیم شده ‌اند.

لازم به یادآوری ا‌ست، در کنار القاعده و طالبان، گروه تروریستی داعش، نیز بزرگ‌ترین تهدید برای امنیت ملی افغانستان محسوب می‌شود. داعش با این ‌که یک پدیده‌ی نوظهور در خاورمیانه است، در پنج سال اخیر، چندین رویداد تروریستی را در قلب پایتخت و شماری از شهرهای افغانستان انجام داد.

امنیت ملی افغانستان با فعالیت‌های این سه گروه تروریستی (القاعده، طالبان و داعش) روبه‌روست؛ اگر افغانستان امن و باثبات داشته باشیم، باید شریان‌های اصلی اقتصادی و نظامی سه گروه تروریستی قطع شود؛ اما ساختار گروه‌های تروریستی پیچیده است و از حمایت قدرت‌های منطقه برخوردار اند که نابودچینی این گروه‌ها را دشوار کرده است. القاعده زیر چتر یک گروه اسلام‌گرای تندرور به هدف حمله بر منافع امریکا در بخش‌هایی از افغانستان جاخوش کرده و به شکل سیستماتیک با گروه طالبان همکاری دارد. گروه طالبان هم که نیاز به پشتوانه دارد با حمایت مالی و آموزشی القاعده، به دنبال ساقط کردن نظام سیاسی افغانستان است؛ اما در این میان، داعش نسبت به دو گروه دیگر، ساختارمند احیا شده و استوار بر روایت‌های تکفیری، هم در برابر گروه‌های چون طالبان و القاعده می‌جنگد و هم تهدید جدی برای دولت و مردم افغانستان است.

داعش فقط یک ایدیولوژی نیست؛ شبکه‌ی یا سازمانی است که نهاد رهبری، مرکز تصمیم‌گیری سیاسی، نهاد اقتصادی، شاخه‌ی نظامی، مرکز امنیتی، شورای اجرایی، مرکز عضوگیری و مهم‌تر از همه شورای رسانه‌ای دارد؛ این ساختار منظم، داعش را نسبت به گروه طالبان و القاعده متمایز می‌سازد و در واقع، تهدید ساختارمندی است که بعد از عراق و سوریه، اکنون خطرات جدی‌ای را برای مردم و دولت افغانستان خلق کرده است.

داعش مجزا از ساختارهای خود، در طول چند سال اخیر، با استفاده از ناآرامی‌های اخیر، همراه با خانواده‌های ‌شان، از مرزهای جنوبی وارد مناطق شرقی افغانستان شدند و اکنون اعضای داعش در دام دولت افغانستان افتاده ‌اند. جنگ‌جویان داعش بیشتر شان که در دره‌ها و کوه‌های شرقی افغانستان پنهان بودند؛ اما ظاهرا به دلیل سرد شدن هوا و برای این‌ که از مرگ شان جلوگیری کنند، زندانی شدن را ترجیح دادند.

در حال حاضر، عرصه‌ی جنگ و زندگی بر اعضای داعش در جغرافیای افغانستان تنگ شده است. جبهات جنگ این گروه  هم در عراق، سوریه و هم در افغانستان به شدت سرکوب می‌شوند؛ بنا بر این، آن‌ها تاکتیک تسلیمی را پیش گرفته ‌اند.

ممکن است که شمار زیادی از اعضای این گروه در پناه‌گاه‌های شان وجود داشته باشند و هنوز تسلیم دولت نشده ‌اند؛ که آنان دو راه بیشتری ندارند: یا این ‌که در مغاره‌های کوه‌ها از سردی هوا و گرسنگی بمیرند و یا هم تسلیم دولت افغانستان شوند.

داعش، هرچند که با روش و استراتیژی «اطاعتی» تا کنون فعالیت‌های خود را گسترش داده؛ اما بعد از این، خود مجبور است که اطاعت کند. اغلب مردم افغانستان بر این باور اند که چاق کردن اعضای داعش در زندان‌ها کار درستی نیست و برای این ‌که، تهدیدهای ناشی از این گروه، برای همیشه از نطفه دفع شود، باید زندانیان این گروه نیست و نابود شوند. ترس و تهدیدهای ناشی از داعش، نشان داده است که اعضای این گروه منتظر فرصتی استند تا برای از سرگیری فعالیت‌های شان آماده شوند و بتوانند برای از بین بردن دولت و گسترش تفکرات داعشی مبنی بر احیای خلافت اسلامی، دوباره منازعات مسلحانه را شروع و خشونت‌های مرگ‌بار را آغاز کنند؛ به همین خاطر، تا ایجاد یک فرصت دیگر، اطاعت از دولت افغانستان را می‌پذیرند.

شمار جنگ‌جویان داعش در افغانستان دقیق نیست؛ اما تسلیم شدگان این گروه به دولت افغانستان نشان می‌دهد که آن‌ها، به طور گسترده‌ای در نقاط مختلف افغانستان از جمله شرق کشور پنهان شده و در واقع، این بخش‌ها، امن‌تر از عراق و سوریه برای آن‌ها قلمداد می‌شود.

با این وجود، گرایش تسلیمی اعضای داعش به دولت افغانستان، می‌تواند که به لحاظ تهدیدات و آسیب‌ها، بر امنیت افغانستان به خصوص در امنیت مناطق جنوبی تأثیر مثبت داشته باشد و تحول تسلیمی اعضای داعش، برای دولت مرکزی افغانستان یک فرصت است که با تاکتیک‌های جنگی و راهبردهای اساسی، بدون هزینه‌های سنگین و زمان‌گیر از نبوغ جنگی ‌شان استفاده کنند. هر چند که فشارهای نظامی نیروهای افغان و ناتو علیه داعش، این گروه را در تنگنا قرار داده است که البته این فشارها کافی نیست؛ در حال حاضر، این فرصت خلق شده است که مدیران امنیتی و رهبری حکومت وحدت ملی با درایت خود و با استفاده از فرصت، تهدیدهای امنیتی را در نطفه‌ خنثا کنند.

نزاع در خاورمیانه

تظاهرات مرگ‌بار در عراق، تظاهرات در لبنان، تظاهرات پاکستان، تنش سیاسی ایران و عربستان سعودی و… همه‌ی این‌ها نشان می‌دهد که خاور میانه در آتش جنگ می‌سوزد و البته جنگ در خاور میانه، جدید نیست. ویژگی‌های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جوامع خاور میانه سبب شده که زمینه‌ی بروز رفتارهای خشونت‌آمیز و تروریستی در بین مردمان این منطقه از جهان، بیش از سایر مناطق باشد. به علاوه، حضور قدرت‌های بزرگ، شکل‌گیری هویت جدید در تعامل با آنان و بهره‌گیری از ابزارهای جدید ارتباطی، این زمینه را بیش از پیش فراهم کرده که خاور میانه شاهد گسترش فعالیت‌های تروریستی و گرایش جریان‌های مختلف باشد.

یکی از ویژگی‌های منطقه‌ی خاور میانه، تفسیرهای متفاوت از دین اسلام است. در تمدن اسلامی، از دین اسلام  تفسیرهای زیادی شده است که این تفسیرها، برخی ‌شان از بین رفته و برخی دیگر آن‌ها هنوز باقی مانده است. در خاور میانه، دین اسلام اساسا دین سیاسی تعریف می‌شود و به همین خاطر، اختلاف در تفسیرهای مذهبی باعث اختلافات در جوامع خاور میانه شده است؛ به این معنا، تفسیرهای متفاوت سبب بروز شکاف قومیت‌ها و شکاف مذهبی در میان ملت‌های خاور میانه شده است؛ زیرا در عقب این تفسیرها، قدرت‌هایی نهفته است که منافع استراتیژیک دارند و به همین خاطر، اساس شکل‌گیری داعش ناشی از تفسیرهایی می‌شود که در پشت این گروه، قدرت‌های منطقه قرار گرفته است.