پارلمان در تاکسی

صبح کابل
پارلمان در تاکسی

تنِش بر سر تصاحب کرسی ریاست مجلس نمایندگان، این‌روزها زبان‌زد عام و خاص شده است. پارلمان را می‌توان در تاکسی، در خیابان، و در همه جایی ‌که فرصت برای سخن زدن فراهم می‌شود، دنبال کرد. مرد میان‌سالی که ریشش جو و گندمی شده است، خود را سر چوکی لم می‌دهد. درحالی‌که با راننده صحبت می‌کند، قطار موترهای یک نماینده‌ی مجلس باعث بندش راه می‌شود. با صدای عصبانی دشنامی نثار قافله می‌کند و می‌گوید: «پارلمان نیس بیادرا ! چورلمان‌اس، امسال خو کل دوکان‌دارها و قراردادی‌والاها د پارلمان رفتگیس! توره ولا از یک هفته بیش شد که رییس انتخاب نمی‌تانن، اینا باز به ملت چه خدمت کنن؟ همو زنکه جویا می‌گفتن، چه می‌گفتن، راس گفته بود.» زیر لب زمزمزه می‌کند و سرش را افسوس‌گونه تکان می‌دهد. راننده که می‌خواهد سبقت بگیرد، سواری چپ دست، می‌گوید: «استاذ! گوشه کو خوده، ایجا آدم قدر و قیمتی نداره. می‌زنند و می‌روند، تو می‌مانی و تن زخمی و خون‌آلودت دمیدان خدا و راستی، ولا اگه هیچ کسی هم پرسان کند. اشرف‌غنی ره د فیسبوکا می‌گفتن شانزده ساعت کار می‌کنه، ای چی رقمی کار بوده که حالی مشاورش تشت رسوایی و فحشا را از بام ارگ به زمین می‌زنه؟ اگه او کار می‌کرد، ای‌رقمی ریشخندی می‌شد؟» نفری که رشته‌ی سخن از دستش در رفته است، تلاش می‌کند، سرنخ سخن را دوباره بگیرد، با گلوی پر بغض نفس می‌کشد و می‌گوید: «۵۰۰ رای، وکیل مردم می‌سازه، ای کار نیس، چیس(؟!). به جای دگرجنرال، جگرجنرال مقرر می‌کنه، اینمینا خو کلش کارس او بیدر! چیقه ساده استی تو!» سواری‌ای ‌که سخنش قطع شده است، دوباره لب می‌گشاید و آهی می‌کشد و می‌گوید: «اگه ای گپ د کدام کشور دیگه می‌شد که مشاور رییس جمهور اتهام فحشا را می‌بست و اورام د انتخاب وکیلا، او هی! غوغا بر پا می‌شد، هفت بند رییس جمهورش تکان می‌خورد، ولی اینجا به سادگی می‌گه توطئه‌ی سیاسی اس! اگه وکیلا همی رقمی انتخاب شده باشن، ساعت نماینده‌ها چیقه تیر باشه؟» سواری دومی: «هی بیادر! بی از او هم ای مردم چندان د پوست پاک نیست.» درحالی‌که گوش جان به شنیدن سخن‌های این دو سواری سپاریده‌ام، پرسشی در تهِ ذهنم تلنگر می‌زند که چرا در هرجای سخن از خانه‌ی ملت به میان می‌آید، نفرت، دشنام و انزجار مردم شدت می‌گیرد؟ تاکسی‌ران موترش را گوشته می‌کند؛ ایستگاه آخر است.