نثاراحمد بهاوی، عضو سابق تیم ملی تکواندوی افغانستان، کسی است که نامش با خط زرین، در تاریخ ورزش افغانستان نوشته شده است. او، در سال ۲۰۰۵ از بازیهای همبستگی کشورهای اسلامی در عربستان مدال برنز، از بازیهای آسیایی ۲۰۰۶ قطر مدال برنز، از رقابتهای تکواندوی قهرمانی جهان ۲۰۰۷ چین مدال نقره، از بازیهای هنرهای رزمی آسیا در تایلند مدال طلا و از بازیهای آسیایی گوانگژوی چین مدال نقره برای افغانستان کسب کرد. بهاوی با وجود تلاش زیاد، نتوانست از المپیک مدال بگیرد؛ اما او کارهای در تکواندو انجام داد که در یاد و خاطر مردم ماندگار است. نثار در طول دوران ورزشیاش چهرههای نامدار تکواندوی جهان را شکست داد که میتوان به «هادی ساعی» یکی از نوابغ تاریخ تکواندو، برندهی چندین مدال طلای المپیک و رقابتهای جهانی اشاره کرد. در روزگاری که بهاوی عضویت تیم ملی تکواندوی افغانستان را داشت، مثل«روح الله نیکپا»، سالها در افغانستان بیرقیب بود. پای درد دل این مرد بزرگ و ماندگار ورزش افغانستان نشستیم.
صبح کابل: در بارهی خودتان بگویید؛ قهرمانیها و افتخارهای تان.
نثاراحمد بهاوی: نثاراحمد بهاوی، سیوچهار ساله استم و از یازدهسالگی وارد تکواندو شدم. خرسندم که تکواندو را انتخاب کردم؛ چون جدا از ورزش، دنیای ادب، معرفت و اخلاق نیز است. علاقه به «بروسلی و محمدعلی کلی» موجب شد که سراغ ورزش رزمی و انفرادی را بگیرم.
صبح کابل: غیر از این، دلیل دیگری هم بود؟
نثاراحمد بهاوی: در ابتدا فقط دوست داشتم که وارد تکواندو شوم و برای مسابقه به سفر بروم؛ حتا اگر سفر ولایتی باشد. انگیزهی بزرگ نداشتم. بعد، دلم میخواست مشهور شوم و مرا در تلویزیون ببینند. انگیزههایم زیاد خوب نبود؛ اما در تکواندو با آدمهای بسیار خوبی روبهرو شدم. خوششانس بودم که با استادان باسواد و مهربان کار کردم. در ابتدا از نظم، لباس یکدست و قوانین تکواندو خوشم آمد. استادان همیشه به شاگردان میگفتند که تکواندو برای درگیری و جنگ نه که ورزشی است برای عزت نفس و پاکی. در نوجوانی بسیار شوخ بودم؛ اما تکواندو کمک کرد تا از انرژی ام در راه درست استفاده کنم.
صبح کابل: بهترین مربی تان چه کسی بود؟
نثاراحمد بهاوی: از شروع تا فرجام که المپیک ۲۰۱۲ لندن بود، شرایط متفاوتی را تجربه کردم. آدمهای زیادی در این راه کمکم کردند. جواب این سوال کمی سخت است؛ چون من همهی استادانم را دوست دارم؛ اما مجبورم چند نفر را نام ببرم و امیدوارم دیگران ناراحت نشوند. میتوانم از نامهای مثل استاد ضیاؤالحق بخشی، نوراحمد دلسوز، بشیر ترهکی و منسن هاگ یاد کنم که در رشد من مؤثر بودند.
صبح کابل: چه چیزی بیشتر شما را به جلو هدایت کرد؟
نثاراحمد بهاوی: سال ۱۳۷۵، پس از یکسال تمرین، وارد رقابتهای انتخابی تکواندوی نوجوانان کابل شدم. پس از چند مسابقه در یک روز و در نیمهنهایی با حریفی باید بازی میکردم که چند سال در وزن خودش قهرمان بود. همه از او می ترسیدند؛ آن مسابقه را نیز بردم و در نهایت اول شدم. این اتفاق موجب شد که تشویق شوم. باور تان نمیشود، شب خوابم نمیبرد که صبح زود، به باشگاه بروم تا دیده شوم و بگویند که قهرمان شده ام.
صبح کابل: اگر به ۲۴ سال پیش برگردیم، همین مسیر را میآمدید؟ یا راه دیگری میرفتید؟
نثاراحمد بهاوی: اگر آن زمان تجربه و فهم امروز را داشتم که یک ورزشکار چگونه باید تمرین و زندگی کند، حتما هشت یا نُه بار قهرمان جهان میشدم. تجربه، شناخت و ارتباط، شما را به پختگی میرساند تا اشتباه خود را ببینید. برخی چیزها را اشاره میکنم: خواب و غذای مناسب، دوری از فضای مجازی، فاصله داشتن از زرق و برق، وارد نشدن در سیاست، رفتارهای خطرناک نداشتن، مواظبت از خود و … کمک میکنند که ورزشکاران در عمر کوتاه قهرمانی شان وارد حاشیه نشوند.
صبح کابل: کنترل این چیزها وظیفهی چه کسی است؟ مربی یا ورزشکار؟
نثاراحمد بهاوی: ورزشکاران افغانستان باید خود شان متوجه غذا، استراحت، روان، تمرین، آمادگی جسمانی و … باشند؛ اما در کشورهای دیگر اینگونه نیست و آنها ورزشکار را مثل یک طفل، مدام مواظبش استند و با دقت، او را راهنمایی و بزرگ میکنند.
صبح کابل: چرا ورزشکاران ما به خصوص در تکواندو، خیلی زود اشباع شده و وارد حاشیه میشوند؟
نثاراحمد بهاوی: این بیشتر به سیاست فدراسیونها و خانهی ورزش بر میگردد تا سرمایهی ورزش که ورزشکاران اند، از بین نروند. سیاست و برنامهریزی درست و دقیق میتواند ورزشکاران را از حاشیه دور کرده و تمرکز آنها را فقط به ورزش معطوف کند. وقتی یک بازیکن عازم کسب سهمیهی المپیک یا بازیهای دیگر است، باید تمام امکانات برایش فراهم باشد؛ در حالی که بازیکنان جوان ما مثل نثاراحمد عبدالرحیمزی که در ابتدای راه قرار دارند، از ورزش کنار میروند. دو مشکل به ورزشکار آسیب میرساند. بخش مالی و ضعف شدید ادارهی ورزش که مدالها را تفکیک نمیکنند. برای ادارهی ورزش مهم نیست که شما از المپیک مدال میگیرید یا مثلا از عروسی پسر (شاقان اوغلو) در ترکمنستان. ورزشکاران برای سربلندی کشور شان میرزمند؛ اما نیاز به تشویق دارند. از ما زیاد انتقاد میکردند. وقتی انتقاد میکنند، باید زمینهی قهرمانی را نیز فراهم کنند. در ورزش ما سرمایهگذاری روی ورزش سوار است، نه ورزشکار.
صبح کابل: چرا تیم ملی تکواندوی افغانستان بیش از گذشته وابسته به تکواندوکاران مهاجر شده است؟ آیا پشتوانهسازی کاملا از بین رفته است؟
نثاراحمد بهاوی: دلیل این که مهاجرن در تیم ملی حرف اول را میزنند، این است که تکواندوی داخلی ما به دلیل سالها اختلاف، ضعیف شده است و مهاجران با برنامهتر کار میکنند. در زمان ما کمتر مهاجری در انتخابی تیم ملی اول میشد. این ضعف فدراسیون و تکواندوی ما است. امروز وضعیت به گونهای است که کیفیت تکواندوی ۳۴ ولایت یک کشور، به اندازهی مهاجران ما نیست؛ اما فدراسیون همیشه میگوید، بهترین بودیم، استیم و خواهیم بود؛ در حالی که این طور نیست.
صبح کابل: مربی تیم مهاجران در یک شکایتنامه گفته بود، شرایطی را فراهم کنید که مثلا کمپلهای خوابگاه تیم ملی، بوی سگ مرده ندهد! این یعنی چه؟
نثاراحمد بهاوی: در گذشته هم مشکلات بود؛ اما نسبت به امروز کمتر بود. مهاجران در اینجا خانه، قوم و قریب ندارند، معاش هم که ندارند، باید فدراسیون امکانات اولیه را در اختیار شان بگذارد تا تمرین و زندگی کنند. غیر ممکن است که ملیپوشان با معاش یک یا سه هزار افغانی در ماه، بروند و از المپیک مدال بگیرند. اگر چنین شود، عدالت ورزش و عدالت خدا زیر سوال رفته است. ما در ورزش بسیار مشکل داریم؛ مثلا وقتی ورزشکار تیم ملی مصدوم و برای کمک به تربیت بدنی برود، میگویند که تخصیص نداریم.
صبح کابل: از دوران مصدومیت خودت بگو.
نثاراحمد بهاوی: زمانی که «ظاهر اغبر»، رییس تربیت بدنی و المپیک بود، به دفتر او رفتم و گفتم که عادت به گدایی و یا دست دراز کردن ندارم؛ اما من برای کشورم مصدوم شدم؛ اگر هزینهی درمانم را نمیدهید، حد اقل،کرایهی راهم را بدهید اما فایدهای نداشت. حالا هم مهاجران ما خواستههای بسیار اندک دارند؛ چیزهایی مثل اتاقی که حمام داشته باشد، غذایی که قابل خوردن باشد و کمپلی که بوی سگ مرده ندهد.
صبح کابل: از دوران قهرمانیها و سفرهای تیم ملی تکواندو در گذشته بگویید.
نثاراحمد بهاوی: یادم است زمانی که من و روحالله نیکپا، برای کسب سهمیهی المپیک ۲۰۱۲ به آذربایجان میرفتیم، ۴۸ ساعت ترانزیت بودیم و باید در میدانهای هوایی، شب و روز میماندیم. میگفتند که بودجه نیست، نمیتوانیم تکت مستقیم بگیریم. مردم ما را میشناختند؛ چون مدال آسیایی، جهانی و المپیکی داشتیم. برای همین، در میدان هوایی، من و روحالله، زیر چوکی خوابیده و چیزی را روی صورت خود میگذاشتیم تا کسی ما را نشناسد.
صبح کابل: کیفیت لباس و وسائل ورزشکاران ما هم نسبت به دیگر کشورها متفاوت است.
نثاراحمد بهاوی: تمام چیزهایی را که میگویم، به انگیزهی ورزشکاران ارتباط مستقیم دارد. کفش ورزشی را که برای ما میدادند، چینایی بود و زود بوی میگرفت. وقتی داخل هواپیما مینشستیم و کفش خود را میکشیدیم، خدمه میآمد و به ما جوراب میداد. در ابتدا نمیفهمیدم؛ اما در نهایت فهمیدم که برای رفع بوی کفش و جوراب ما است. در آن زمان، قراردادی تربیت بدنی، برای یک کفش، صد دالر میگرفت؛ اما آن را با ۱۲۰۰ افغانی از مندوی کابل تهیه میکرد. ببینید، از همان بوی کفش که انگیزهی ورزشکار خراب میشود تا زمانی که در میدان حاضر میشود. ما حتا «لاپ» درست نداشتیم، جمپر و برزویی که میپوشیدیم، بدل بود. همه چیز ما کماصل، بدرنگ و بدقواره بود.
صبح کابل: در داخل میدان چه چیزهایی ورزشکاران ما را اذیت میکرد؟
نثاراحمد بهاوی: آفرین به ورزشکاران ما که مدال المپیک، آسیا، جهان و … گرفتند. باور کنید مدال گرفتن بسیار سخت است. وقتی برای کسب سهمیهی المپیک ۲۰۰۸ به کوریای جنوبی رفتیم، نمیدانم چرا با قد بلند، خودم را کوتاه احساس میکردم. کوریاییها میگفتند، اوه، چه قامتی دارم؛ اما من فکر میکردم که پاهایم کوتاه است. این حس دقیقا از شرایط بد ورزش و ورزشکاران ما نشأت میگیرد. توجه، امکانات و ارزش نیست.
صبح کابل: چه زمانی از کارشکنیها و کمبود امکانات بیش از حد عصبی شدید؟
نثاراحمد بهاوی: یادم میآید، در نزدیکیهای کسب سهمیهی المپیک ۲۰۰۸ بیجینگ بود. به کوریا رفتیم؛ اما تیم پول نداشت تا در هوتل اتاق بگیریم. مجبور شدیم، در یک بازار لیلامیفروشی، چهار، پنج نفر در یک اتاق نامناسب، زندگی کنیم. من، روحالله، محمود حیدری، حسن رضایی، بشیر ترهکی و منسن هاگ در یک اتاق استراحت میکردیم. اتاق را پاک میکردیم، غذا میپختیم و برای رفتن به تمرین تاکسی میگرفتیم. عاشق تکواندو و ورزش بودم؛ اما گاهی به خودم میگفتم، چرا باید اینقدر زحمت بکشم؟ بیانگیزه میشدم و میگفتم بس است.
صبح کابل: شما از ضعف روحیهی ورزشکاران گفتید و این که امکانات چه نقشی در درخشش آنها دارد. کمی بیشتر توضیح دهید!
نثاراحمد بهاوی: روحیهی یک ورزشکار به تاریخ، باورها، بافتهای اجتماعی، امکانات و بسیار چیزها مرتبط است. برای همین، درخشش ورزشکاران ما مقطعی است. بسیار کم اند ورزشکارانی که راندمان کار شان طولانی باشد. معتقدم که درخشش ورزشکاران ما بیش از آن که محصول یک برنامهی مدون و خوب باشد، حاصل زحمتهای ورزشکاران و یا مربیان اندک است. ورزشکاران گمنامی داشتیم که استعداد شان نسبت به من و روحالله بهتر بود؛ اما امکانات نداشتند. کسانی که اگر کمی به آنها توجه میشد، به راحتی میتوانستند افتخارآفرین شوند؛ اما به دلیل عدم امکانات، تلف شدند.
صبح کابل: روحالله نیکپا، ایمل بابه کرخیل، حسن رضایی و برخی دیگر چطور موفق شدند؟
نثاراحمد بهاوی: بحث و نگاه ما عمومی است، نه انفرادی. برخی ورزشکاران ما با وجودی که شرایط خوبی نداشتند؛ اما تلاش کردند و موفق شدند. حرف من این است که اگر توجه میشد، افغانستان میتوانست به جای دو مدال المپیک، دهها مدال داشته باشد.
صبح کابل: بهترین تکواندوکار تاریخ افغانستان چه کسی است؟
نثاراحمد بهاوی: بدون شک «روحالله نیکپا». نیکپا تکواندو کار با استعداد، نترس و با کیفیت بود که به کار و کیفیتش باور داشت. روحالله را دوست داشتم؛ چون موجب شد تا بیشتر تمرین کنم. ما دو نفر به صورت غیر مستقیم، با وجودی که در یک وزن نبودیم، موجب رشد یکدیگر شدیم.
صبح کابل: بهترین ورزشکار تاریخ ورزش افغانستان کیست؟
نثاراحمد بهاوی: جواب این سوال بسیار سخت است. نمیتوان تنها مدال را ملاک انتخاب قرار داد و یا گفت چه کسی بهترین ورزشکار تاریخ ما است؛ اما گِلهای از فدراسیون تکواندو دارم و آن این است که نخستین مدال جهانی تکواندو را من گرفتم؛ اما تلاش میکنند که مدالها و افتخاراتم را پنهان کنند.
صبح کابل: چه کسانی تلاش دارند تا افتخارات شما دیده نشود؟
نثاراحمد بهاوی: فدراسیون تکواندو در یک کشمکش درونی، تلاش دارد تا یکی را به قیمت فراموش کردن دیگری، بالا بیاورد.
صبح کابل: این کشمکش سلیقهای است یا قومی و تباری؟
نثاراحمد بهاوی: خوشبختانه، در تکواندو بحث قومی نداریم. هر چند در جاهایی مثل کرکت بورد، یا فدراسیون فوتبال و … بحث قومی و تباری به شدت جریان دارد، در تکواندو ما با این مشکل روبهرو نیستیم.
صبح کابل: شما گفتید که روزگاری، از نظر روحی در رقابتهای بیرونی، خود را کوچک احساس میکردید. پس، هادی ساعی را چطور شکست دادید؟
نثاراحمد بهاوی: بعد از ۲۰۰۵ که «منسن هاگ» به افغانستان آمد، برای رشد تکواندو مؤثر بود. به صراحت میگویم که دلیل پیروزیام بر ساعی او بود. او بود تا باور کنم که حتا میتوانم هادی ساعی یا هر کسی دیگری را ببرم.
صبح کابل: روش منسن هاگ در مربیگری چه بود؟
نثاراحمد بهاوی: روزی در رقابتهای جهانی تکواندو، هادی ساعی و استفن لوپز امریکایی همزمان مسابقه داشتند. استاد بشیر ترهکی، سراسیمه آمد که بیایید لوپز و ساعی را ببینید. منسن هاگ، به سوی استاد بشیر نگاه کرد و گفت، آنها را که نام بردی چه کسی است؟ نمیشناسم! هاگ به من و روحالله اشاره کرد و گفت، برای من این دو نفر قهرمان المپیک اند؛ نه لوپز و ساعی. این حرف «هاگ» برای ما بسیار ارزش داشت. او همیشه به ما میگفت، دو تکواندوکار در دنیا بهترین اند و آن دو، روحالله و نثار است.
صبح کابل: سالها شما دو نفر امید اول ورزش ما بودید!
نثاراحمد بهاوی: وقتی یک کاروان مثلا صدنفری به رقابتها میرفتیم، مربیان و مسؤولان رشتههای دیگر مدام دم اتاق من و روحالله میآمدند که تنها امید ما شما استید. به خودم میگفتم، وقتی امیدی ندارید، برای چه بودجهی یک کشور فقیر را مصرف میکنید. این گونه نیست که سطح تکواندوی دنیا نسبت به دیگر رشتهها پایین باشد؛ نه، ما خوب بودیم. امید داشتیم، انگیزه داشتیم و میخواستیم مدال بگیریم. حتا از المپیک؛ چیزی که هیچ وقت در رشتههای دیگر ورزشی ما نبوده است.
ما روزی به جایی رسیده بودیم که فقط روی ایران و کوریا حساب میکردیم. پیش از بازیها وقتی جدول را میدیدیم، اگر کوریا و ایران در جدول ما نبودند، همان جا مدالها را به یکدیگر تبریک میگفتیم.
صبح کابل: شما به جز ساعی، فرزاد عبدالهی دیگر تکواندوکار نامی ایران را نیز بردید. راز این که شما ایرانیها را خوب میبردید و روحالله نمیتوانست چه بود؟
نثاراحمد بهاوی: روحالله در مبارزه با ایرانیها از نظر روانی مشکل داشت. در مبارزه با هادی ساعی، منسن هاگ به اندازهای به من انگیزه داده بود که میگفتم، بروم و در راوند نخست از میدان بیرونش کنم؛ اما هاگ گفت از عقلم کار بگیرم نه از احساساتم.
صبح کابل: برخی میگویند، روش تمرینی آقای هاگ بسیار کهنه و قدیمی است. قبول دارید؟
نثاراحمد بهاوی: نه، قبول ندارم؛ چون تکنیک در تمام دنیا مشابه است. در روشهای تمرینی هم او بد نبود؛ اما گاهی ما را با چوب میزد. یادم میآید، یک بار مرا چنان زده بود که از پایم خون میآمد. تمرینهای ما به اندازهای سنگین بود که اگر مواظب نمیبودیم، به راحتی زانوهای خود را از دست میدادیم. امکانات ما بسیار کم بود. یک مربی داشتیم که باید کار چند مربی را انجام میداد. اگر این مشکلات از ورزش دور نشود شاید تا ۵۰ سال دیگر هم نتوانیم از المپیک مدال بگیریم.
صبح کابل: چه باید کرد که ورزش رشد کند؟
نثاراحمد بهاوی: تا که در پالیسی و استراتیژی حکومت نسبت به ورزش تغییر نیاید، دیگر نمیتوانیم مدال بگیریم و رشد کنیم. ما از ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰، ۲۰۱۴ و ۲۰۱۸ هر سال از رقابتهای آسیایی فقط یک مدال گرفتیم. اصلاحات باید از پایه، باشگاهها، معارف و زیرساختها باشد. تغییر در ورزش فقط تفاهمنامه امضا کردن نیست. ورزش ما از نظر مربی، داور و فن مشکل دارد.
صبح کابل: اگر تصمیمگیرندهی ورزش ما باشید، کدام رشتهها را اصلاح و یا تعطیل میکنید؟
نثاراحمد بهاوی: من رشتهای را تعطیل نمیکنم؛ چون هر رشتهی ورزشی، جوانان را از بدرفتاری دور میکند. با وجود این، از نظر من مبارزات آزاد، ورزش نیست؛ چون جنبههای تجاریاش، بر ورزش چربش دارد.
***
گفتوگوی بعدی با مسعود حسنزاده، شاعر، ترانهسرا، آهنگساز و نویسنده است که روز دوشنبه ۲۷ عقرب ۱۳۹۸ در شمارهی ۱۱۹ روزنامهی صبح کابل به نشر خواهد رسید.