بحثی پیرامون محمود طرزی

صبح کابل
بحثی پیرامون محمود طرزی

نویسنده: پوهاند دکتور حبیب پنجشیری

اقوام و مردم آزادی‌دوست در آغوش شهرهای پُرغوغا، مراکز سیاسی، اجتماعی، اداری، فرهنگی و تولیدی با احساس دردها و افتخارات مشترک، کار، زندگی و مبارزات پی‌گیری کرده اند.

مردمان این سرزمین هر یکی زبان، دین، سنن، هنر، ادبیات و فرهنگ‌های مملو از شگفتی خود را پرورش داده و در غنای آن کوشیده اند که یکی از نمونه‌های بارز آن، محمود طرزی است که انگیزه‌ای برای نوشتن این یادداشت شد.

در روشنایی درک دقیق و قانون‌مند تکامل جامعه به این نتیجه می‌رسیم که در دره‌های سبز و شاداب کشور، ارزش‌های مادی، معنوی و منابع طبیعی سرشاری نهفته است که مؤلفه‌های اساسی آن ‌را افتخارات ملی، فرهنگی، هم‌دلی، هم‌زبانی و هم‌گرایی تشکیل می‌دهند.

محمود طرزی، متولد ۱۸۶۵ میلادی در ولایت غزنی، فرزند غلام‌محمد و نواسه‌ی «رحم‌دل خان» کندهاری که جد اعلی‌اش به حاجی جمال خان؛ رهبر قبیله‌ی «محمد زایی» می‌رسد. مادر محمود طرزی، دختر شیخ محمد صالح یكی از شهروندان سوریه معرفی شده است.

خانواده‌ی محمود طرزی در حاکمیت امیر عبدالرحمان خان، مانند سایر تبعیدیان به قلمرو ترکیه‌ی عثمانی رانده شدند. موصوف در تبعید به فراگیری زبان‌های خارجی کوشید و در دمشق و استانبول اقامت گزید.

آموزش‌های ابتدایی را در دامن پدر فراگرفت. آخوندزاده ملا محمد اکرم هوتکی نیز یکی از آموزگاران طرزی بود. در جوانی با فراگیری علوم در هند، بغداد، دمشق و استانبول ادامه داد. از مطالعه‌ی کتاب‌های قلمی هندی، عربی و ترکی لذت می‌بُرد. قریحه‌ی شعری را از پدر به ارث برده و پیرو شعر بیدل بود.

از عراق به سوریه رفت و با ادبیات عرب آشنا شد. از ۲۱ تا ۳۵سالگی به مطالعه ادامه داد. نگارش نثر را سودمندتر از شعر می‌پنداشت. به تألیف کتاب‌هایی چون: دبستان معارف، مجموعه‌ی مقالات اخلاقی و حکم، از هر دهن سخنی و از هر چمن سمنی و … دست یازید.

محمود طرزی، به مطالبه‌ی امیر حبیب‌الله خان در سال ۱۹۰۱ میلادی پاسخ مثبت داد و به میهن بازگشت و به دعوت متخصصان ترک، در راه خدمت‌گذاری به کشور کوشید و با آن‌که اتهامات ناروای جعل و تقلب به او و خانواده‌اش برچسب زده شد؛ پس از ۲۳ سال در غربت، با فامیلش به وطن برگشت و در چهاردهی کابل مسکن گزین شد.

علیا حضرت سرور سلطانه؛ مادر امان‌الله، با خانم محمود طرزی روابط دوستانه و میانه‌ی خوب داشت. با دختران نام‌برده، اظهار محبت و صمیمیت می‌کرد. با توجه به معضل خانوادگی، آنان ‌را به ده غوچک ده افغانان، در یکی از منازل دولتی منتقل و مقیم گردانید و دو شهزاده، دو دختر طرزی را به عقد نکاح شان درآوردند.

سهم پیش‌کسوتان در مبارزات سیاسی

پوهاند عبدالحی حبیبی، به این باور بود كه معلمان هندی مبتكر اشاعه‌ی معارف عصری و علوم طبیعی در افغانستان بودند. این داوری در حق معلمان هندی از آن‌جا مطرح می‌شود كه ایشان مصدر خدمات شایسته در کانون‌های آموزشی و پرورشی شده اند.

پیش‌گامان اندیشه‌ی مشروطیت، نامه‌ای جمعی نوشتند و به وسیله‌ی پروفیسور غلام‌محمد میمنه‌گی، به امیر حبیب‌الله خان تقدیم داشتند كه در آن از امیر تقاضا شده بود تا حكومت به قوانین مشروطیت متكی شود؛ ولی به دلیل توجیه‌های غرض‌آلود عده‌ای، امیر بر پیش‌گامان این نهضت خشم‌گین شد. صدیق‌ترین آنان از جمله: لعل‌محمد خان غلام بچه، جوهرشاه غوربندی، محمدعثمان پروانی و محمدایوب خان پوپلزایی را تیرباران و به قتل رسانید و باقی در محابس ارگ و شیرپور زندانی شدند که بعد از حصول استرداد استقلال، از زندان‌ها رها شدند.

اندیشه‌های محمود طرزی در شكل‌گیری مشروطیت دوم، ناشی از شرایط سیاسی و زمینه‌های مشترک فرهنگی و تاریخی كشورهایی چون تركیه‌ی عثمانی، پارس، هند و افغانستان بود که مشروطه‌خواهی هم‌زمان و با فاصله‌ی كمی از یک‌دیگر داشتند.

محمود طرزی که پایه‌گذار نشریه‌ی مـُـدرنی به نام «سراج‌الاخبار افغانیه» بود، نه به صفت یک روشن‌فكر تحصیل کرده، عمدتا به عنوان یک ژورنالیست سرشناس معرفی شده و به او لقب پدر ژورنالیزم اعطا شده است. وی در سن ۴۶ سالگی با ناملایمات روبه‌رو شد. ناپسند افتیدن مطالب سراج‌الاخبار افغانیه، عدم رضایت اولیای امور هند بریتانیوی از تبصره‌ها و مقاله‌های انتشار یافته، مرتبط به استقلال سیاسی، در آخرین شماره‌ی آن به چاپ رسید که در آن هیچ گونه ضعف و ناامیدی وجود نداشت.

او واژه‌های عصری را وارد سروده‌های خود کرد و یک سلسله نوآوری‌ها در سراج الاخبار افغانیه راه یافت. مقاله‌های چاپ شده‌ی طرزی در این نشریه، به تعداد ۵۰۰ اثر تخمین زده شده است. نام‌برده، به حوزه‌های علمی و فرهنگی نیر تمرکز داشت. او نظام‌نامه‌ها را از زبان تـرکی به فارسی ترجمه کرد. ۳۱ عنوان ترجمه و تألیف به محمود طرزی نسبت داده شده است.

در ماه حوت سال ۱۲۹۷ خورشیدی، خبر ترور امیر حبیب‌الله خان در کله گوش لغمان افغانستان موجب شد که محمود طرزی، شهزاده امان‌الله خان را در آغوش بکشد و به او اظهار تأثر کند. بعد از ابراز هم‌دردی و غم‌شریکی، گفت: «تـأثـر مکن، حالا وقتی عمل و کار است.» گویا محمود طرزی همکاری عملی‌اش را به شاه جوان تعهد سپُرد!

محمود طرزی به جایگاه زن در توسعه‌ی جامعه، مشاركت اجتماعی، سیاسی و تربیت سالم فرزندان تأكید داشت. موصوف، توجه جدی به اقشار و لایه‌های محروم جامعه داشت و از بی‌عدالتی‌های حاكم كه شکاف عمیق اجتماعی را به وجود آورده بود، رنج می‌بُرد؛ بنا بر این، احساسات خویش را در قالب داستان‌ها می‌ریخت.

او از عوامل تأثیرگذار در عقب‌ماندگی جامعه به این نتیجه رسیده بود كه نظام سیاسی مطلوب، سیستم خلافتی در مشاركت مردم بوده و فقط از طریق تبدیل نظام سلطنتی مطلقه به سیستم سلطنتی مشروطه، آرزوها تحقق می‌یابد که در زمان حیات، مدت ۸ سال چنین نظامی را نیز تجربه کرد.

یکی از اقدام‌های مؤثر محمود طرزی، معرفی گرایش تدریس مضمون تاریخ معاصر افغانستان در نهادهای تعلیمی و تحصیلات عالی وانمود شده که به این وسیله، موفق به جلب همکاری‌های علمی، فرهنگی و اداری تعداد زیادی از دانش‌مندان نیز شد. موصوف با استفاده از تجارب غنی در مهاجرت، اندوخته‌های وسیع علمی و فرهنگی را فرا گرفت و این گنجینه‌ی فکری را در راه ترقی افغانستان به کار بست.

در افکار او، از دغدغه‌هایی چون؛ ملی‌گرایی، نوگرایی، مبارزه با خرافات، تلاش در رفع عقب‌مانی، مساعی در برابر بهره‌کشی، استقرار مشروطیت، تحول‌طلبی و همبستگی کشورهای اسلامی، دیده می‌شد.

وی به رشته‌ی حقوق و علوم سیاسی علاقه‌ی مفرط داشت. در سن ۵۴سالگی، بر تداوم همکاری‌هایش، یک‌بار دیگر اصرار می‌ورزید. در مدتی قریب به یک دهه، مسؤولیت وزارت امور خارجه‌ی کشور را بر دوش داشت.

طرزی، به انجام کارهای دشوار پرداخت و به دلیل فشار جاسوس‌ها مجبور شد درخواست استراحت دهد. به حیث وزیرمختار در فرانسه مقرر شد. به ایجاد سفارت افغانستان در شهر پاریس کشور فرانسه اقدام کرد و به امور مشکل‌تر که تأمین روابط فرهنگی افغانستان و فرانسه بود پرداخت. در سیاست خارجی، طرف‌دار حفظ موازنه با کشورهای دوست بود.

همراه با باستان‌شناسان فرانسوی و دست‌اندرکاران حوزه‌ی باستان‌شناسی برای کاوش‌های علمی – تاریخی وارد کابل، پایتخت افغانستان شد. به همکاری مالی حکومت فرانسه به تأسیس لیسه‌ی استقلال توفیق یافت. در این مرحله، بنا بر نفوذ جاسوس‌ها، مشوره‌های او کارساز نیفتاد و از صحنه‌ی سیاست کنار رفت.

نتیجه گیری:

در فرجام می‌توان گفت که محمود طرزی؛ اساس گذار وزارت امور خارجه‌ی افغانستان بود. طی مدت ۱۰ سال با ارائه‌ی مشوره‌های سالم و به دور از حـُـب و بعض، شاه را در امر بسط و گسترش مناسبات منطقه‌ای و بین‌المللی تشویق و ترغیب کرد.

برای نخستین بار در سطح جهانی به معرفی افغانستان تلاش‌های گسترده کرد. در بخش‌های اجتماعی، مفکوره‌های عصری، اصلاحی و تجددگرایانه را پیشکش کرد که این تحولات ژرف در برگیرنده‌ی مبارزات استقلال‌طلبانه‌ی مردم هند، جنبش‌های مشروطه‌خواهی پارس، حاکمیت قانون و ضدیت با نظام‌های مطلقه پنداشته می‌شد که الهام‌بخش برای مبارزان نام‌دار و گم‌نام این مرز و بوم شد.

طرزی، به عنوان پدر ژورنالیزم افغانستان معرفی شده است. او از چهره‌های تابناک در پایه‌گذاری کتاب‌شناسی ملی افغانستان از جایگاه ویژه‌ای علمی برخوردار بوده که آرشیف ملی مؤید این ادعا است.

محمود طرزی، سرانجام در سال ۱۳۱۲ خورشیدی / ۱۹۳۳ میلادی در استانبول ترکیه جهان هستی را وداع گفت.