در دههی اخیر با تقویت سیستم آموزشی و نظام دانشگاهی در افغانستان، شاهد این بودیم که با توجه به میزان بورسیههای تحصیلیای که برای دولت افغانستان از سوی کشورهای مختلف داده میشود تا دولت افغانستان بتواند دانشجویان خود را برای ادامهی تحصیل در مقاطع بلندتر تحصیلی به کشورهای میزبان بفرستد، میل و اشتیاق دانشجویان افغانستانی هم برای ادامهی تحصیل در دانشگاههای اروپا هر روز افزایش یافت.
به دنبال افزایش روزافزون این روند، در افغانستان نوعی از مهاجرت به نام مهاجرت تحصیلی نیز مرسوم شده است که در بین نسل جوان افغانستان امروزه سفر به اروپا و ادامهی تحصیل در یکی از دانشگاههای معتبر اروپا و برنگشتن به کشورشان، موجی تازهای از مهاجرت را در میان جوانان افغانستان و به طور کل در روند مهاجرت به اروپا ایجاد کرده است که طرفداران بسیاری دارد.
این تمایل همگانی به مهاجرت در میان قشر تحصیلکردهی افغانستان سبب شده است که از یک سو زمینهی آشنایی هر چه بهتر قشر تحصیلکردهی افغانستان با نظامهای تحصیلی جهان را فراهم کند و از سوی دیگر در داخل افغانستان سبب شده است که زمینهی مناسبی را برای فعالیت غیر قانونی یک سری از شرکتهای توریستی و سازمانهای حقوقی «جعلی» در زمینهی فراهمسازی تسهیلات مهاجرت تحصیلی برای دانشجویان افغانستان به وجود بیاید.
میل به مهاجرت تحصیلی در میان دانشجویان افغانستان سبب شده که بسیاری از این شرکتها و سازمانها از سوی افراد سودجو به صورت غیرقانونی دست به فعالیت میزنند و در صدد آن استند تا بتوانند از این طریق از دانشجویان بهره ببرند و در واقع هیچ بورسیهی تحصیلی وجود ندارد و آنان فقط به دنبال استفادهجویی مالی شان از ناآگاهی دانشجویان در زمینهی شرایط بورسیه برای مهاجرت تحصیلی استند.
استفادهجویی این افراد در پوشش فعالیت این شرکتها و سازمانها یک بُعد قضیه در زمینهی افزایش تمایل دانشجویان برای مهاجرت تحصیلی است؛ اما بُعد دیگر میتواند این باشد که شماری از دانشجویانی هم هستند که از طریق همین بورسیههای تحصیلی امکان این را پیدا میکنند تا به یکی از دانشگاههای معتبر اروپایی راه پیدا کنند و بتوانند تحصیلات عالی خود را در اروپا به اتمام برسانند.
اما بحث اینجا است که در حدود بالاتر از نود درصد دانشجویان افغانستانی که تا امروز توانسته اند برای ادامهی تحصیلات دانشگاهی شان به دانشگاههای اروپا راه پیدا کنند، بعد از پایان دورهی تحصیلی شان هیچ گاه نخواسته اند بار دیگر به کشور شان برگردند و همان جا درخواست اقامت یا پناهندگی داده و در همان کشور میزبان زندگی خود را ادامه داده اند.
این امر سبب شده است در دههی اخیر درصد قابل توجهی از نفوس مهاجران افغانستانی در اروپا را همین دانشجویان بازنگشته به افغانستان تشکیل بدهد که این روند برنگشتن دانشجویان افغانستانی آسیب جدیای را به نظام تحصیلی و بازار کار افغانستان میزند.
البته باید یادآور شد که اگر بخواهیم برنگشتن دانشجویان از مهاجرت تحصیلی را آسیبشناسی کنیم و در پروندهی مهاجرت افغانستان در این زمینه بخواهیم مبحث جدیدی را آغاز کنیم، باید در این باره گفت که روند برنگشتن مهاجران تحصیلی و افزایش تمایل جوانان به این نوع مهاجرت را بیشتر باید کم و کاستی حکومت افغانستان دانست که در دو دههی اخیر نتوانسته است بازار کار مساعدی را برای قشر تحصیلکردهی افغانستان فراهم کند. نتوانسته است در سالهای اخیر کیفیت نظام تحصیلی را به مرحلهی قابل قبولی برساند و دانشگاههای دولتی را در سطح و معیارهای جهانی آماده کند تا دیگر نیاز نباشد برای دریافت یک مدرک معتبر تحصیلی دانشجویان افغانستان به سفر بیرون از کشور فکر کنند. اگر بازار کار خوبی برای شان فراهم بود، بدون شک حالا تمام دانشجویانی که در این سالهای اخیر در دانشگاههای معتبر اروپا تحصیل کرده اند، به داخل بازگشته و در سیستم بازار کار افغانستان ادغام شده بودند.
شایان ذکر است که به عنوان یکی از افرادی که به دنبال تحصیلات معیاری و یافتن شغل مناسب در کشور خود افغانستان استم، باید بگویم بسیاری از جوانان افغانستان که در چنین شرایطی یکسانی قرار دارند، همگی در لحظاتی از خلوت شان که به آیندهی شان فکر میکنند، بدون شک به مهاجرت تحصیلی فکر میکنند و در ذهن این تصویر را میپرورانند که کلید موفقیت شان در زندگی تحصیل در اروپا و ادامهی زندگی در آنجا است.
صراحتا میتوانم مدعی شوم که سبب رشد روزافزون مهاجرت و بیرغبتی به ادامهی زندگی در داخل افغانستان در میان شهروندان، دولت افغانستان بوده است.