وضع بشر افغانستانی (کابلی)

تقی حسینی
وضع بشر افغانستانی (کابلی)

هر شهر، متنی است مصور و نمادین که روح کلی و نشانه‌های بصری دارد؛ از این رو، شهر متنی خواندنی و نیازمند تفسیر است. صبح بسیار زود، آدم‌ها خودشان را از لابه‌های دود و بوی آکنده از ناامیدی و اضطراب، با عضلاتی هنوز خسته و صورت‌هایی اخم کرده، همچون موجوداتی وحشت‌زده به شتاب از بیغوله‌های کوچک خود بیرون می‌آیند. همه در این هوای گرم، از کوچه‌های خاکی با چشم‌های خواب‌آلود و گرد و خسته از شب‌بیداری به سوی متن شهر می‌روند تا از حاشیه فاصله بگیرند.

انعکاس خشن صداهای خواب‌آلود و طنین فحش‌های زشت و نابه‌هنجار، فضا را می‌شکافد و به استقابال‌شان می‌آید، روزی دیگر و روزگاری دیگر آغاز می‌شود. مسابقه‌ی مرگ آغاز می‌شود، انتحاری، تجاوز، قتل، زورگویی، لت‌وکوب و یا شاید هم توهین و تحقیر در انتظار آنان است.

غروب وقتی که خورشید فرو می‌رود، متن شهر شاهد کارگرانی با چهره‌های سیاه و دود‌کرده و داندان‌های درخشان از گرسنگی به سوی خوابگاه خود بازمی‌گردند. آن روز، از دفتر عمر آنان خط خورده بود بی‌آنکه اثری از خود برجای گذاشته باشد. انسان قدمی دیگر به سوی گور برداشته بود و این موضوع را که انسان، با پای خود به سوی نیستی پیش می‌رود، بیش از پیش قوت بخشیده بود.

در مسیر بازگشت، گفته‌ها و اندیشه‌ها فقط اطراف مواردی دور می‌زنند که مربوط کار می‌شود و به زحمت ممکن است، فکری هرچند کوتاه و نارسا بر یک‌نواختی حزن‌انگیز روزهای‌شان بتابد. خستگی چنان در عضلات این مردم ریشه دوانده است که به بیماری روحی تبدیل شده که گویی ارثی است، مرضی که چون سایه‌ای سیاه آنان را تا دم گور همراهی خواهد کرد. گویی در این وادی علاج، تنها مردن است.

این شهر نماد ویران‌گری آدمی است، حماقت‌های بزرگ به طرح هنری در مکتب دادائیستی می‌ماند. دادا به معنای سرگرمی، مسخرگی، ناامیدی، اضطراب و آشوب است. کابل به انسان‌کشی، ویران‌گری، مزاحمت‌های خیابانی، تقلب و دروغ‌های بزرگ معتاد است. در این شهر حقیقت را نمی‌توان یافت؛ زیرا زیبایی را با حقیقت میانه‌ای است و آن‌چه کاذب باشد را نمی‌توان حقیقت پنداشت.

این روزمرگی اندوهناک را چه چاره‌ای است. هانا آرنت در کتاب وضع بشر تفاوتی اساسی بین کار و زحمت قائل می‌شود؛ زحمت عملی است که روزانه و شاید هم سال‌ها تکرا می‌شود ولی نتیجه‌ای دربر ندارد و به روزمرگی می‌ماند؛ اما آنچه مایه‌ی تغییر و امید است کار است؛ کاری که نتایج مثبتی را دربر دارد و می‌تواند رهگشایی باشد برای آینده‌ی فردی و جمعی یک گروه یا یک شهر و کشور. آنچه باید انجام شود کار است، نه زحمت به تنهایی.