ادارهی سرمفتش خاص امریکا در امور بازسازی افغانستان (سیگار) میگوید، ماموریت معاونت امریکا با سکتور امنیتی افغانستان، در تصمیمگیریهای مهم به افغانها سهم نمیداد و برنامههایی را عملی میکرد که بدون کمک امریکا، برای افغانها ممکن نبود.
در این گزارش انتقادی از سوی «سیگار»، بسیاری از نکات دیگر نیز مطرح شده است که همه در نهایت این را برجسته میکند که نیروهای افغان و ماموریت معاونت امریکا، در هماهنگی لازم قرار نداشتهاند.
آنچه برای مردم افغانستان پر اهمیت شمرده میشود، حضور نیروهای آمریکایی با هدف همکاری قاطعانه با نیروهای امنیتی کشور است و اگر به آنچه ادارهی سرمفتش خاص امریکا در امور بازسازی افغانستان گزارش داده است، توجه درست صورت نگیرد، این ناهماهنگی میتواند سبب کمرنگی اعتماد مردم در همکاریهای دو کشور شود.
این ناهماهنگی در حالی بیان میشود که امریکا در جریان گفتوگوهای صلح برای افغانستان است و طالبان در این نشستها تاکید بر خروج نیروهای خارجی دارند. اگر توافقهایی بر این اساس صورت بگیرد و نیروهای خارجی در افغانستان کاهش پیدا کند، نیروهای افغان باید این توانایی را داشته باشند که در برابر خطرات احتمالی از سوی هراسافگنان مبارزه کنند؛ اما در صورت جبران نشدن این ناهماهنگیها، گمان نمیرود که افغانها به تجربهی درستی در مبارزه با تروریزم برسند.
به گفتهی سیگار، ماموریت معاونت امریکا با سکتور امنیتی افغانستان یک پلان دوامدار و همهجانبه نداشت تا به اساس آن به پیش میرفت. حالا ما با چنین رویکردی نمیتوانیم برای داشتن امنیت کافی خوشبین باشیم؛ زیرا حتا برنامهی همکاریهای دو نیرو باهم در توافق نیستند.
مردم افغانستان، از حضور خارجیها استقبال کردهاند و امیدوار بر این بودهاند تا این نیروها بتوانند آموزش کافی را به سربازان افغان بدهند تا در نهایت سیستم امنیتی و شیوههای مبارزه با تروریزم در این کشور نهادینه شود؛ اما در حال حاضر، چنین دیده میشود که در صورت خروج نیروهای خارجی، تنها از لحاظ تجهیزاتی و نیروی کمکی، دچار مشکل نمیشویم؛ بلکه حتا این خروج میتواند در سیستم دفاعی افغانستان ضربه بزند و تاکتیک مبارزه را نابود کند.
چرا که در گزارش سیگار، از عدم هماهنگیها در آموزش نیروهای افغان نیز یادآوری شده است؛ در گزارش آمدهاست که قوماندان عمومی نیروهای امریکایی و ناتو در افغانستان، در زمینهی چگونگی آموزش و مشورهدهی به نیروهای افغان صلاحیت قاطع نداشت و این دلیلی است که ناهماهنگیها را در میان نیروهای داخلی و نیروهای بینالمللی ایجاد کرده است.
وابستگی همیشگی نیروهای افغان به نیروهای آمریکایی و دیگر کشورها، افغانستان را همواره در حالت دفاعی قرار میدهد و باعث میشود هرگز در صدد تهاجم به دشمن نباشد. چیزی که در این سالها دیده شده است نیز همین نکته است که نیروهای افغانستان، بیشترین فعالیتها را در جواب حملات تروریستی و گروههای تروریستی داشته است و نه حملهی تهاجمی بر این گروهها.
در طول سالهایی که نیروهای بینالمللی در افغانستان حضور یافتهاند، برنامههای مختلفی برای آموزش نیروهای امنیتی کشور، ایجاد شده است که همه برای مردم افغانستان،سبب امیدواری در جهت خودکفایی نیروهای خودی بوده است؛ اما متأسفانه چالشهای زیادی در قسمت استفاده از این دورههای آموزشی و فارغان آن، بر سر راه نیروهای افغان به وجود آمده است.
به طور مثال نکتهای که در این گزارش از سیگار نیز آمده است؛ گماشتن سربازانی که در خارج از کشور آموزش دیدهاند، به کارهای خلاف رشتهیشان، توانسته است تقریبا آن دورههای آموزشی را بیهوده جلوه دهد و همچنان گفته شده است که تفاوت در پالیسیهای اردوی افغانستان، باعث شده که قوای دفاعی و امنیتی این کشور نتوانند از برنامههای آموزشی در امریکا استفادهی خوب کنند.
داشتن هماهنگی در همه امور، یکی از نیازهای نیروهای افغان است؛ زیرا این نیروها همه تجهیزات خودشان را از امریکا و کشورهای عضو ناتو میگیرند و باید بر اساس برنامههایی که برایشان آموزش داده میشود حرکت کنند و در همه امور از جمله عملیات مشترکی که با نیروهای خارجی انجام میدهند، داشته باشند.
عدم سهیم بودن افغانها در تصمیمگیریها، شاید یکی از برجستهترین دلایل عدم پیشرفت کافی این نیروها در جنگ با تروریزم باشد؛ زیرا این نکته نیز میتواند سبب اجرایی نشدن آموزشهای فنی و جنگیای باشد که باید مورد استفاده قرار بگیرد.