افغانستان را زود فراموش نکنید

ابوبکر صدیق
افغانستان را زود فراموش نکنید

نویسندگان: ویندا فلیپ برون، رونالد نیومن و دیوید سیدنی

منبع: انستیتوت بروگنیز

برگردان: ابوبکر صدیق

سقوط ولایت کندز – در اکتوبر ۲۰۱۵ – حادثه‌ی ترسناک و فاجعه‌باری برای مردم افغانستان و داکتران بدون مرز بود. هم‌چنان یک شکست راهبردی برای نیروهای امریکایی و افغانستان تلقی شد؛ اما نگرانی تکرار این فاجعه هم‌چنان پابرجاست.
برای نیروهای دولتی و امریکایی نیاز است در برابر تکرار چنین فاجعه‌ای مسئولیت خود را ادا کنند. چه اتفاقی قرار است بیافتد و چه نیاز است که انجام شود.
بارک اوباما رییس‌جمهور پیشین امریکا تصمیم گرفته بود تا برای به دست آوردن اهداف خویش در افغانستان ظرفیت نیروهای امنیتی – دفاعی افغانستان را ارتقا دهد.
کندز از اولین ولایت‌هایی بود که دو بار به دست طالبان سقوط کرده است. سقوطی که نمایش قدرت طالبان را به‌دنبال داشت؛ زیرا در ۲۰۰۱ کندز از آخرین ولایت‌های بود که از دست طالبان بیرون شده بود.
حمله بر نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان که از تجهیزات آن‌چنانی برخوردار نیستند و بمباران یک مرکز پزشکی غیردولتی – در حملات نیروهای هوایی – نگرانی جدی نهادهای بین‌المللی را برانگیخت.
این اتفاقات دقیق زمانی پیش آمد که حکومت وحدت ملی روی کار آمده و افراد زیاد غیرنظامی در حملات هوایی نیز تلف شده بودند، همه امیدوار بودند تا اداره‌ی جدید یک نظام با صلابت در روند حکومت‌داری باشد.
امریکا و متحدانش مسئولیت مشترک در بخش تلفات نظامی داشتند: ما نیروهای امنیتی افغانستان ایجاد کردیم و نیاز به حمایت‌های هوایی، استخباراتی و مشورتی دهی دارند. ولی به‌جای اطمینان حاصل کردن از حمایت‌های که نیاز بود انجام شود، ما حمایت اندکی برای‌شان فراهم کردیم، فقدان اطلاعات استخباراتی مانند عراق سبب شد ساحات کلیدی مانند کندز را از دست بدهند. این به دلیل نبود یک مشورت دهی مؤثر بود.
خروج ما در چنان شرایط، در نظر نگرفتن واقعیت‌های سیاسی و زمینه‌‌ی جنگ بود، بدون این‌که ظرفیت طالبان و توسعه‌ی داعش و سایر گروه‌های تروریستی را بسنجیم، برنامه‌ی خروج به اجرا درآمد.
اما افغانستان باید این را درک کند که حمایت امریکا نمی‌تواند به‌عنوان یک چک سفید دایمی به این کشور باشد. برای طرف‌های مختلف هم از دولت و مخالفان سیاسی‌شان نیاز است تا روی ظرفیت‌سازی سیاسی، نظامی و حکومت‌داری بهتر بیشتر تلاش کنند، نه این‌که این کشور را یک‌بار دیگر وارد منجلاب بدبختی بسازند.
واپس گرفتن کندز به معنای پایان جنگ نبود، بخش از نیروهای کماندو افغانستان در فرصت اندکی توانستند که این ولایت را واپس بگیرند، درحالی‌که موصل عراق پس از سقوط هنوز در دست دشمن است و کندز در کنترل حکومت درآمده است. در آن زمان – رییس‌جمهور غنی و رییس اجرایی داکتر عبدالله عبدالله – وارد عمل شدند. در ۱۰ روزی که ما در افغانستان بودیم هر دو به‌سرعت بخشیدن عملیات تأکید داشتند، از پنج والی تازه تقرر یافته –آن زمان- سه ولایت کلیدی بود، بخش از این جابجایی‌ها در ولایت‌های افراد به مدت طولانی در آنجا باقی مانده بودند. این‌ افراد باید چهر‌های تأثیر گزار می‌بودند و نباید زیر بار سیاسی قرار می‌گرفتند.
غنی یک هیئتی را برای بررسی ولایت کندز در آن زمان به رهبری یکی عضو مخالف سیاسی‌‌ و رییس پیشین استخباراتی این کشور تشکیل داد، اما اعضای اندک آن را زنان تشکیل می‌داد. تلاش‌های حکومت اعتماد اجتماعی را دوباره بازسازی می‌کرد، آجندا‌ی شخصی روی قدرت شکننده دولت افغانستان تأثیر گذاشته است، هر طرف تلاش می‌کند تا قدرت را به نفع شخصی مصادره کنند.
تلاش‌های که‌ قدرت را در کابل منزوی می‌ساخت، غنی و عبدالله نیاز داشتند تا باهم کار کنند، درحالی‌که مخالفت‌های جدی میان آنان وجود داشت. مشورت با مردم افغانستان یک نیاز بود.
ایالات‌متحده‌ی امریکا نیز به اساس نیاز خودش باید اقدامات را روی دست بگیرد، تنها مبارزه در میدان نبرد بسنده نمی‌کند، مشورت دهی و حمایت از نظام و تجدیدنظر روی راهبردهای فرسوده یک نیاز است. حمایت‌های هوایی باید بیشتر در دسترس قرار داشته باشد؛ نه این‌که پس از حمله دوباره نا پدیده شوند.
ما با بیشتر از نیروهای افغانستان که صحبت داشتیم، نگران خروج نیروهای امریکایی و افزایش حملات طالبان بودند و حملات بیشتر طالبان در سال آینده باید باشد. ما جنگ افغانستان را تمام نکردیم و تنها نیروهای خود را بیرون کردیم.
ایالات‌متحده‌ی امریکا بخش از نیروها را که احتمالاً ۱۰ درصد از نیروهای امریکایی تشکیل می‌داد در افغانستان حفظ خواهد کرد که مسئولیت مشوره‌دهی نیروهای افغانستان را به عهده خواهند گرفت.
کاهش نیروهای امریکایی و حفظ بخش کوچک برای مبارزه با تروریزم قسمت از برنامه‌ی رییس‌جمهور امریکا بود، راهبردی که چند دهه پیش جورج بوش روی دست داشت.
چنین خروجی فراموشی افغانستان و قرار دادن نیروهای امنیتی – دفاعی افغانستان در یک وضعیت غیرقابل پیش‌بینی بود که نگرانی از ظهور دوباره‌ی گروه‌های تروریستی را افزایش می‌داد.
اگر از متحدان ما بخواهیم که کارهای خود را به‌صورت منظم انجام دهند، اتفاقی مانند کندز پیش نخواهد آمد و یک بیمارستان مورد بمباران قرار نمی‌گرفت.
اوباما مصمم به حل چالش‌های که فرا راه نیروهای نظامی وجود داشت بود.
برنامه اخیر ما، حمایت و مشورت دهی از نیروهای امنیتی – دفاعی افغانستان تا زمانی است که این نیروها روی پاهای خود ایستاده شوند، این برای نیروهای امنیتی افغانستان و متحدان ما یک نیاز جدی است. برخی از این نیروهای تعهد به ماند در افغانستان دارند و این برای ما منافع ملی ما خیلی مهم است.
یادداشت: «این مقاله در سال ۲۰۱۵ در واشنگتن‌پست منتشر شده است و به دلیل خروج نیروهای امریکایی و نگرانی پیش‌آمده در افغانستان بار دیگر در وب‌سایت انستیتوت بروگنیز منتشر شده است، یاندا فلیپ برون، عضو ارشد انستیتوت بروگنز، رونالد نیومن، سفیر امریکا در کابل از ۲۰۰۵ -۲۰۰۷ و رونالد نیومن معاون سفیر امریکا در افغانستان از ۲۰۰۲ – ۲۰۰۴ و معاون قوت‌های دفاعی در افغانستان، پاکستان و آسیا میانه از ۲۰۰۹ – ۲۰۱۳.»