جنگ‌وصلح؛ صلحش از شما و جنگش برای ما؟

صبح کابل
جنگ‌وصلح؛ صلحش از شما و جنگش برای ما؟

نامه‌ی دانشجوی افغان در مسکو به فرستاده‌ی پوتین در امور افغانستان

نویسنده: بشیراحمد موسوی

آقای کابلوف!
از آن‌جایی که اظهارات شما را درباره پیش‌آمدها و تحولات منطقه، به‌ویژه افغانستان با ارزش می‌‌‌پندارم و نیز گفته‌های اخیر شما در دیدار از پاکستان و پشتیبانی از حکومت موقت در افغانستان، مرا واداشت تا این دل‌نوشته کوتاه را در قالب یک نامه برای شما بنویسم.
برای من جای تأسف است که چنین اظهارنظری بستر سخن را می‌‌‌سازد؛ وگرنه افغانستان و روسیه مشترکات فراوانی دارد که می‌‌‌تواند فرصت‌ساز تعمیق در روابط دو کشور و دو ملت باشد؛ اما برآیند جانب‌داری شما از حکومت عبوری –موقت- جز فرصت‌سوزی نیست.
مردم افغانستان تجربه‌ی حکومت موقت را دارند. باز ماندن از کاروان تجدد و پیشرفت، ویران ‌شدن زیربناها، آوارگی و بیچارگی میلیون‌‌ها شهروند، جنگ‌‌های ویرانگر و دنباله‌دار، فزونی خشم و نفرت و بی‌سوادی از نشانه‌ها و بقایای حکومت‌‌های موقت است که هنوز هم چنگ در گریبان جامعه‌ی ما دارد و آرامش را از شهروندان افغانستان گرفته است.
کودکی را تصور کنید که در برابر دیدگانش عزیزان خود را از دست می‌دهد، خانواده‌ای که یگانه فرزند و نان‌آورش کشته می‌شود، همسری که پیکر بی‌جان شوهر را برایش آورده‌اند و همانند این‌ها، ده‌‌ها رخداد جان‌سوز دیگر، از واقعیت‌‌های امروز افغانستان است که ریشه در حکومت‌‌های موقت دیروز و موقت‌خواهان امروز دارد. این رنج‌هایی است که هر روز مردم ما با آن دست‌وپنجه نرم می‌‌‌کنند.
هر کس که از مهرورزی و انسانیت بهره‌ای برده باشد، خواستار چنین رنجی چه در افغانستان و چه در هر نقطه‌ای از جهان، نیست. رنج‌های امروز اگر زمینه‌ی ساختن فردایِ بهتر را فراهم نسازد، به یادمان‌هایی تلخ و بی‌ارزش تنزیل خواهد کرد. بیایید در کنار افغانستان که در خط نخست مبارزه با تروریسم سد محکمی ساخته است، بایستید و یک‌جا مانع بیراهه‌هایی شوید که افغانستان و جهان را در معرض خطر تروریسم قرار داده است.
جناب ضمیر کابلوف!
درست است که امروز تروریسم دشمن مشترک همه‌ی ما است؛ اما لازم است بدانید که ناامنی و اضطرابی که شما در حمله انتحاری ۲۰۱۱ در فرودگاه دَمادِدُوا (Аэропорт Домодедово)، حمله سال ۲۰۱۳ به ترمینل مسافربری «والگاگراد» و حمله تروریستی ۲۰۱۷ در متروی شهر سن‌پترزبورگ در روسیه تجربه کردید، با رنجی که هر روز مردم ما در افغانستان طی سال‌های متمادی تحمل می‌‌‌کنند دو تفاوت دارد: نخست این‌که؛ افغانستان در ابعادی به‌مراتب گسترده‌تر، در حجمی انبوه‌تر و به مدت بسیار طولانی‌تر قربانی دحشت‌افکنی و خشونت است. دوم؛ دریغا که این خشونت‌ها، همواره از سوی برخی از کشور‌‌های منطقه به روش‌های گوناگون پشتیبانی شده است. امروز کمتر کسی از نقش پاکستان در تقویت و تسلیح طالبان بی‌اطلاع است.
آقای کابلوف!
من امیدوارم که دیدگاه شما که گویا برپایی حکومت موقت و شریک ‌شدن طالبان در قدرت راه چاره‌ی افغانستان است، تغییر کند؛ ذهنیتی که در صورت تحقق، از یک‌سو به زیان افغانستان تمام خواهد شد و از سوی دیگر آتش آن دامن کشور‌‌های منطقه و جهان، ازجمله روسیه را خواهد گرفت.
اشتباه بزرگ در مبارزه با تروریسم رویکرد واکنشی است و هر حرکت هیجانی و شتاب‌زده به زیان همگان تمام خواهد شد.
تروریسم دشمن مشترک همه است. همان‌طور که رییس‌جمهور پوتین در جلسه ۲۴ فبروری امسال (سرویس امنیت فدرال روسیه) از تروریسم به‌عنوان بزرگ‌ترین تهدید برای جهان نام برد، افغانستان در خط نخست نبرد با تروریسم جهانی قرار دارد. این پیکار هر روز از نیروهای قهرمان امنیتی و مردم عزیز ما قربانی می‌‌‌گیرد. بگذارید مردم خود سرنوشت‌شان را تعیین کنند و این حق اساسی و بنیادین برای آن‌ها محفوظ بماند.
آقای کابلوف!
حکومت موقت امتداد اختناق و استبداد دوره طالبانی است. مردم افغانستان به‌هیچ‌وجه حاضر به تکرار و تحمل آن دوره‌ی سیاه و نکبت‌بار نیستند.
در دوره طالبان، نظامی وجود نداشت و تمام آزادی‌‌های مدنی و شهروندی از مردم سلب شده و زنان و اقلیت‌‌ها، از اساسی‌ترین حقوق‌شان که حق تعلیم و کار است محروم شده بودند. قانون به‌وسیله دره و شلاق تطبیق می‌‌‌شد و مخالفان رژیم را یا اعدام می‌‌‌کردند و یا هم به حبس و بند می‌‌‌کشیدند. این گروه با زبان جهان امروز آشنا نبوده و با تجدد و توسعه سر ستیز داشتند. آن‌ها بسیاری از میراث‌‌های فرهنگی و تاریخی کشور را نابود کرده و به روی هنر و هنرمند تیغ می‌‌‌کشیدند.
افغانستان امروز اما از نظم و نظام برخوردار است و از رهگذر آن به دست‌آورد‌‌های چشم‌گیری رسیده است. ارتش منظم، نهاد‌‌های حکومتی و ادارات دولتی، رسانه‌ها، آزادی بیان،‌ کثرت‌گرایی، مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان و ده‌‌ها نمونه‌ی دیگر از دست‌آورد‌‌های نظام امروز افغانستان است.
مردم افغانستان به‌هیچ‌عنوان حاضر به معامله بر سر این ارزش‌‌ها که نظام جمهوری اسلامی افغانستان شاکله آن را می‌‌‌سازد، نیستند و هیچ قدرتی هم حق معامله بر سر آن را ندارد.
جناب کابلوف!
از اقامت من در مسکو یک و نیم سال می‌‌‌گذرد. روسیه کشوری سردسیر اما مردمان دوست‌داشتنی و خون‌گرمی دارد. مردمان زحمت‌کش، وطن‌دوست و اهل علم و ادب که سرزمین مادری‌شان را مثل خانواده‌ی خود دوست دارند. از جنگ بیزارند و صلح‌خواهی را می‌‌‌شود در رفتار و گفتار آن‌ها مشاهده کرد.
من در طول یک‌ونیم سال گذشته همیشه از مهمان‌نوازی و رفاقتِ صمیمانه دوستان روسی‌ام شگفت‌زده شده‌ام. جاهای باستانی و فرهنگی روسیه دیده‌ام و ادبیات کلاسیک روسیه برایم لذت‌بخش است. ادبیاتی که شالوده‌ی آن خیر و صلح‌خواهی برای عموم جهان است. نمونه‌ای از این صلح‌جویی را در شعر خانم اولگا مسلووا می‌‌‌توان یافت:
جنگ در جهان بس است
سربازها و کودکان کشته می‌‌‌شوند
مادران گریه می‌‌‌کنند، گریه می‌‌‌کنند
آدم دلش می‌‌‌خواهد فریاد بکشد
مردم، بایستید!
جنگ را خاتمه بدهید
با ارزش زندگی کنید
طبیعت و کره‌ی زمین می‌‌‌میرد
چگونه شما چنین می‌‌‌پسندید
جنگ درد، مرگ و اشک است
بگذارید که در روی زمین صلح و دوستی باشد
بگذارید که آفتاب درخشان بر همگان بتابد
و جنگ هرگز و در هیچ جا نباشد.
در پایان، تمنا دارم تا از صراحت بیان که لازمه‌ی اهمیت بالای موضوع بود آزرده‌خاطر نشده باشید. به‌نمایندگی جوانان و مردم افغانستان برای روسیه‌ی بزرگ و مردم بیدار و صلح‌طلب کشور شما، آرزوی موفقیت، سعادت و سلامتی دارم.