با معلولیت ذهنی در کودکان بیشتر آشنا شویم

صبح کابل
با معلولیت ذهنی در کودکان بیشتر آشنا شویم

نویسنده: زهرا اکبری

معلولیت ذهنی یا ناتوانی عقلانی، اختلالی است که در طول دوره‌ی رشد شروع می‌شود و کم‌بودهای عقلانی و عمل‌کرد انطباقی را در زمینه‌های مفهومی، اجتماعی و عملی در بر می‌گیرد. در چهارمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی این اختلال با عنوان عقب‌ماندگی ذهنی مطرح می‌شد؛ اما در پنجمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، عنوان ناتوانی عقلانی جایگزین اسامی دیگر شد.

ملاک‌های تشخیص معلولیت ذهنی

برای تشخیص معلولیت ذهنی در فرد موردنظر سه معیار زیر باید وجود داشته باشد:

الف. نقص در عمل‌کرد ذهنی، مثل استدلال، حل مسأله، برنامه‌ریزی، تفکر انتزاعی، قضاوت، یادگیری تحصیلی و یادگیری از تجربه. این نقص‌ها را هم سنجش بالینی و هم آزمون‌های استندرد شده باید تأیید کنند.

ب. نقص در عمل‌کرد سازگارانه که به ناتوانی در رسیدن به استندردهای رشدی و اجتماعی-فرهنگی برای استقلال شخصی و مسؤولیت اجتماعی منجر می‌شود. بدون کمک مداوم نقص‌های موجود در عمل‌کرد سازگارانه باعث می‌شوند فرد در یک یا چند فعالیت زندگی روزمره (مثلا ارتباط برقرار کردن با دیگران، شرکت در فعالیت‌های اجتماعی، و زندگی مستقل) و در چند محیط (مثلا، خانه، مدرسه، کار و جامعه) محدودیت عمل‌کرد داشته باشد.

ج. شروع نقص‌های ذهنی و سازگارانه در طول دوره‌ی رشد (قبل از ۱۸ سالگی).

درجه‌بندی معلولیت ذهنی

در معلولیت ذهنی بر اساس شدت آن و توانایی‌های فرد در زمینه‌ی اجتماعی و عملی به چهار گروه زیر تقسیم می‌شود:

     ۱- معلولیت ذهنی خفیف. (mild) این افراد معمولا مهارت‌های اجتماعی و ارتباطی را به اندازه‌ی کافی کسب می‌کنند و در بزرگ‌سالی می‌توانند مهارت‌های اجتماعی و شغلی کافی به دست آورند تا حداقل خودکفایی را داشته باشند.

     ۲- معلولیت ذهنی متوسط. (moderate) افراد مبتلا به معلولیت ذهنی متوسط به گفت‌وگوهای ساده می‌پردازند و با حمایت و نظارت دیگران می‌توانند شغل‌های کوچکی به دست بگیرند و خود را سرگرم کنند.

     ۳- معلولیت ذهنی شدید. (severe) افراد مبتلا به معلولیت ذهنی شدید زبان را به خوبی یاد نمی‌گیرند و در مهارت‌های خودگردانی مشکل دارند. افراد این گروه معمولا به نظارت بسیار زیاد نیاز دارند؛ اما می‌توانند کارهای بسیار ساده را یاد بگیرند.

     ۴- معلولیت ذهنی عمیق. (profound)  اکثر این افراد یک نشانه‌ی نورولوژیک شناخته شده دارند که علت اصلی ناتوانی آن‌هاست. آن‌ها به بعضی دستورات ساده واکنش نشان می‌دهند؛ ولی هیچ‌گونه توانایی کلامی ندارند یا توانایی کلامی آن‌ها بسیار اندک است. آن‌ها معمولا در سازمان‌های مخصوص به صورت شبانه‌روزی و دایمی، نگه‌داری می‌شوند.

علل معلولیت ذهنی

جداسازی و شناسایی علل ناتوانی ذهنی در موارد فردی بسیار دشوار است. علت اصلی ناتوانایی‌های ذهنی ذاتا بیولوژیک است؛ اما بسیاری از روان‌شناسان بالینی معتقدند که عوامل محیطی نیز در ایجاد معلولیت ذهنی تأثیر بسیاری دارند.

عوامل بیولوژیک

عوامل بیولوژیک بزرگترین و اصلی‌ترین عامل معلولیت ذهنی است که شامل عوامل کروموزومی، متابولیک و جنینی می‌شود. روان‌شناسان بالینی کشف کرده اند که انواع معلولیت ذهنی با ناهنجاری‌های کروموزوم X ارتباط دارند. ناهنجاری‌های کروموزومی علت ۲۵ تا ۳۰ درصد معلولیت‌های ذهنی استند. در اختلالات متابولیک توانایی بدن، در تولید یا تجزیه‌ی مواد شیمیایی نقص پیدا می‌کند و در توانایی ذهنی افراد تأثیر می‌گذارد. در عوامل جنینی از جمله بیماری‌های عفونی، سوءمصرف مواد و سوء تغذیه‌ی مادر باردار می‌تواند باعث معلولیت ذهنی دایمی شوند.

عوامل محیطی

کودک ممکن است سالم به دنیا بیاید؛ ولی در اوایل کودکی در اثر بعضی از عوامل محیطی در معرض معلولیت ذهنی قرار بگیرد. از جمله عوامل محیطی می‌توان به حوادث و آسیب‌ها، قرار گرفتن در معرض مواد سمی، عفونت‌های کودکی و فقر و محرومیت اشاره کرد. از رایج‌ترین حوادث و آسیب‌های دوران کودکی که می‌تواند به نقص ذهنی دایم و غیر قابل ترمیم منجر شود، عبارتند از افتادن از ارتفاع، تصادفات رانندگی، خفگی و مسمومیت. همچنین در معرض مواد سمی مانند سرب قرار گرفتن منجر به ناتوانایی ذهنی می‌شود. عفونت‌های کودکی نیز می‌تواند باعث آسیب‌های عصبی شود. محرومیت اجتماعی و فقر نیز به ایجاد معلولیت ذهنی کمک می‌کند.