کرزی؛ قره‌قل و چپن یا بیشتر از آن؟

ریحان تمنا
کرزی؛ قره‌قل و چپن یا بیشتر از آن؟

در آشفته‌بازار فعلی نگاه‌ها همه بر روی پرده دوخته شده و سعی بر آن است تا اصل ماجرا را از ظاهر امر بشناسند. این در حالی است که شاید آنچه در ظاهر به نظر می‌رسد سایه‌ی یک بازی پیچیده و متفاوت در عمق قضایا باشد. این روزها هیچ کس از خود نمی‌پرسد کرزی کجاست. شاید به این دلیل که فکر می‌کنند این قره‌قل‌پوش خوش‌مشرب تا اطلاع ثانوی مثل مردم کشور فقط شاهد بی‌ادعای ماجرای سیاست کشور است و شاید هم تصور می‌شود تمام دارایی کرزی در حال حاضر همین دید و بازدیدهای تعارفی‌اش با شخصیت‌ها و گروه‌های مردمی است. من اما فکر می‌کنم ساده‌بینی قضایا که نوعی دید عام است، هیچ کمکی به درست بازی کردن نمی‌کند. البته وقتی گفتم فکر می‌شود کرزی شاهد بی‌ادعای ماجراست، منظور دقیقا اشاره به مردم عادی و رده‌ای از سیاست‌مداران ساده‌انگار کشور است که دسترسی کافی به اطلاعات مهم پشت پرده‌ی ماجرا ندارند. تعدادی از بازیگران سیاست هنوز هم به درستی می‌دانند کرزی در متن سیاست افغانستان حضور دارد و با روابط بسیار عمیق و گسترده‌ی خود با منابع بیرونی و گروه‌های فعال داخلی کشور، تأثیر مشخص خود را بر اوضاع دارد. لازم است به این پرسش تعمق کنیم که کرزی چه نقشی در اوضاع سیاسی کنونی دارد؟ یا این که کرزی  در حال حاضر به چه مشغول است؟

کرزی، به لحاظ شخصیتی یک کاراکتر جذاب است. او در طول دوره‌ی طولانی حضورش در قدرت، به همه نشان داد که توان بسیار زیادی در ایفای نقش‌های متضاد به فاصله‌ی دو جلسه‌ی پی‌هم دارد؛ نقش‌هایی که در یکی باید به حیث وطن‌پرست تندرو ظاهر شود و چند دقیقه بعد در جلسه‌ای باید روی مدیریت نرم افکار عمومی برآشفته‌ی افغانستان با حوصله‌مندی تام و تمام کار کند. توانایی کرزی در کنترل افکار مخاطب‌هایش بسیار قابل توجه است. او شاید از معدود بازیگران سیاسی افغانستان است که گاهی اتفاق افتاده است که در اوج یک فاجعه‌ی بزرگ و آشفتگی پررنگ حاضرین یک گردهمایی بزرگ روی موردی خاص، با مطالعه‌ی دقیق از راه‌های ورود به ذهن حاضرین، ناگهان خلاف توقع یک موضع‌گیری دور از انتظار کرده و توانسته با چند جمله حاضرین را با خود همراه سازد. شاید همیشه این طور نبوده، ولی کسانی که از نزدیک با کرزی کار کرده و یا در محافل و مجالسی که کرزی حضور یافته، حاضر بودند، به خوبی می‌دانند که این مرد خوش‌پوش، چقدر از این رفتارها داشته است. زبان و ادبیات خاص کرزی همیشه برایش نوعی برگ برنده در اجتماعات بوده است.

او با تلفیق بذله‌گویی، ساده‌گویی، لحن و کلام حماسی، ساده‌سازی یا پیچیده‌سازی مسأله، عقب‌نشینی و جلوکشیدن در گفت‌وگو، تندگویی و نرم‌کلامی، تهدید و منت‌کشی، تحمل و ده‌ها خصوصیت دیگر، طرف مقابل را به نتیجه‌ای که می‌خواهد، می‌رساند. براساس درک من، در کرزی ویژگی‌های متضادی جمع شده که بنا بر وضعیت، رفتارش را شکل می‌دهد. او در چند مورد پشت تریبون با خلق فضای بسیار سنگین عاطفی گریه کرد. یکبار در افتتاحیه‌ی پارلمان، یکبار در بحث روی مسأله‌ی امنیتی کشور و چند مورد دیگر. کرزی شاید با نوعی درک تجربی، به این نتیجه رسیده است که رفتار حاکمان باید مطابق وضع انعطاف پذیر باشد؛ اما در عین حال دریافته بود که توان ورود مدیریت ذهن طرف خود را (اگر توده‌ی مردم یا مجموعه‌آی با خصوصیت توده‌ای باشد) دارد. چنین است که کرزی با تمام پرونده‌های قطور ناکامی‌های خود در میدان عمل، در ذهن یک سری افراد اقلا از لحاظ کاراکتر یک شخصیت جذاب است.

اما کرزی این روزها به چی مشغول است؟

وی در سال‌های آخر ریاست‌جمهوری خود، به دلایلی که تا کنون برای خیلی ها واضح نیست، روحیه‌ی تهاجمی علیه امریکایی‌ها پیدا کرد. او بارها با استفاده از تریبون‌های مختلف اقدام به تحریک افکار عمومی افغانستان علیه امریکایی‌ها کرد. وقتی بحث قرارداد امنیتی و استقرار پایگاه‌های دایمی امریکا در افغانستان به میان آمد، با تمام توان در برابر امضای این قرارداد ایستاد. حتا در لوی جرگه‌ای که به این منظور برپا شده بود، او به صورت علنی و بی‌درنگ علیه روحیه‌ی غالب در خیمه‌ی لوی جرگه حرف زد و با عصبانیتی بی‌سابقه و با لحن بسیار روشن و خشن، شرایط خاصی را برای امضای سند قرارداد استقرار پایگاه‌های نظامی امریکا در افغانستان، تعیین و از آن دفاع کرد. با این که طالبان به شکل بسیار وحشیانه هر روز به کشتن مردم مشغول بودند، کرزی در تمام دوره‌ی زعامت خود، هرگز در مورد کشتار مردم توسط طالبان، حاضر به شناختن طالبان به حیث یک گروه ضد مردمی نشد. او همواره طالبان را برادر خطاب کرد و در نهایت، پیش از این که در کنار مردم قرار داشته باشد، در کنار گروه طالبان قرار داشت و از منافع طالبان با استفاده از جایگاه و قدرت خودش دفاع می‌کرد. او بارها زندانیان طالب را از بند رها کرد و حتا در مواردی مهاجمان انتحاری دستگیر شده را رها کرده و فرصت برگشت به جبهه‌ی جنگ علیه مردم را به آن‌ها داد.

در آستانه‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۱۴ وی با شکل‌دهی سناریوی مشکوک، کل انتخابات را به سوی بحران برد. کسانی که از جانب کرزی به کمیسیون مستقل انتخابات گماشته شده بودند، طی یک بازی بسیار پیچیده، انتخابات را به سوی کاهش مشروعیت بردند و در نهایت با موفقیت در این امر، حکومت بعدی را در بحران بسیار جدی مشروعیت قرار دادند و حاصل عمل شان تشکیل یک ساختار خارج از چهارچوب قانون اساسی کشور بود؛ مشکلی که تا امروز حکومت مشارکتی وحدت ملی را تهدید می‌کند. بعد از سر کار آمدن حکومت جدید، کرزی به عنصر فعال سیاسی خارج از دایره‌ی حکومت شد. در این دوره کرزی با استفاده از ارتباطاتش با منابع خارجی، در تلاش بود تا به حیث یک فیگور جدی در سیاست افغانستان جایگاهش را حتا بعد از خروج از قدرت، حفظ کند. او چند بار به روسیه سفر کرد و چند بار هم سفرهای سیاسی به کشورهای دیگر داشت. با جدی شدن بحث صلح با طالبان، یک بار دیگر کرزی به متن برگشت. او به نوعی در چند نشست با طالبان نقش رهبر هیأت مذاکره‌کننده با طالبان از جانب گروه‌ها و شخصیت‍‌های سیاسی افغانستان را داشت. هرچند کرزی کمتر رابطه‌ی نزدیک با پاکستانی‌ها داشت و اگر هم داشته به صورت بسیار قابل رویت نبوده است؛ اما در بحث مذاکرات صلح و چگونگی مدیریت این مذاکرات، موضع کرزی به پاکستانی‌ها نزدیک می‌شود. البته این قضیه می‌تواند متأثر از نزدیکی پاکستان به روسیه در سال‌های اخیر در زمینه‌ی موضع‌گیری‌های منطقه‌ای باشد که کرزی رابطه‌ی بسیار نزدیک با روس‌ها دارد.

احتمالا برگزاری اولین دور مذاکرات رودررو با طالبان در مسکو، نتیجه‌ی همراهی پاکستان و نزدیکی کرزی به کرملین در سال‌های اخیر باشد. به نظر می‌رسد مسأله‌ی صلح روی وضعیت کشور، حتا انتخابات پیش روی بسیار تأثیرگذار است و تمرکز کرزی روی مسأله‌ی مذاکره با طالبان، یک رویکرد بسیار معنادارد است. کرزی با بسیاری از تی‌هایی که نامزد در انتخابات دارند، رابطه دارد و به تعداد زیادی از آن‌ها هم گویا روی خوش نشان داده؛ اما در واقع اصل قضیه شاید چیز دیگری باشد. باید تعداد زیاد مسائل را روی هم گذاشت تا از روی آن تصویر اصلی فعالیت پیچیده‌ی کرزی قابل خوانش شود. از یک سو باید رویکرد و اهداف قوه‌های خارجی در میدان افغانستان را با دقت دنبال کرد، بعد جایگاه صلح با طالبان را در رابطه با منافع این قوه ها سنجید. در ادامه باید تأثیر طالبان را روی تحولات در صورت امضای موافقت‌نامه‌ی صلح دریافت و در نهایت نگرش‌های سیاسی قوه‌های داخلی را از لحاظ منافع و رویکرد واضح ساخت. همه‌ی این مسائل باید تا حد کافی روشن شود و آن وقت کرزی و سطح نفوذش روی طالبان و پیوند منافعش با عوامل تعیین کننده، همه جایگاه امروز کرزی خوش تیپ را تعریف خواهد کرد.

نیروهای سیاسی‌ای که در سطح حرکت می‌کنند و توان رصد کردن حرکت‌های عمقی‌ای را که پایه و ستون اصلی حرکت‌های سطحی است، ندارند، با محاسبه‌ی ذهنی و غالبا خوش‌بینانه نسبت به خود و بدبینانه نسبت به دیگران، رفتار خود را تنظیم می‌کنند. کرزی خوش‌پوش، قره‌قل به سر را نباید تنها از روی تیپش که روزی سرو صدای زیادی را تحت نام خوش‌تیپ‌ترین رییس جمهور دنیا خلق کرد، شناخت. او یکی از مهمترین بازیگران سیاسی صحنه‌ی دردآلود و خونبار در افغانستان است. آن‌هایی که نقش ابزار را در سیاست کشور دارند، بی‌شمارند؛ اما بازی‌گرانی که با دست‌های پنهان شان بسیاری از آدمک‌های به ظاهر سیاسی و قرار گرفته در رأس یک گروه سیاسی، با تارهایی که از دور رفتارشان را پی‌ریزی می‌کنند، مدیریت می‌شوند. بازی‌گران اصلی تعداد شان بسیار معدود است، اما دستگاه‌های بسیار پیچیده‌ای برای به حرکت درآوردن انبوهی از افراد به شدت ناآگاه اما مست و سرخوش در حوزه‌ی سیاسی، دارند.

کرزی هنوز هم خوش پوش است، هنوز هم طالب را برادر خطاب می‌کند و هنوز هم ظاهرا مخالف امریکاست!!!