گفت‌وگو با دختر افغان مبتلا به کرونا در آلمان

مجیب ارژنگ
گفت‌وگو با دختر افغان مبتلا به کرونا در آلمان

گفت‌وگوکننده: مجیب ارژنگ

اشاره: بنفشه، دختر افغانستانی‌ای است که در ایالت زاکسن آلمان زندگی می‌کند و چهار روز می‌شود به ویروس کوید-۱۹، گرفتار شده است. او، حالا در قرنطین خانگی به سر می‌برد. بنفشه دانشجوی سال آخر مهندسی اقتصاد در یکی از دانشگاه‌های این ایالت است.

صبح کابل: چگونه شد که به کوید-۱۹، گرفتار شدی؛ از خانه، موتر یا بیمارستان؟

بنفشه: ۲۷ فبروري بود كه از پاريس به آلمان آمدم؛ در اوايل ماه مارچ، سرفه‌های خفيف می‌کردم. سردرد و گه‌گاهي تهوع داشتم؛ گمانم اين بود كه اثر تغيیر آب‌ و هوا است و بهتر مي‌شوم. دو هفته گذشت، سرفه‌ام شديد و شديدتر شد؛ به اندازه‌ای كه گرفتگي عضلات شانه داشتم و سردرد . باز هم شك بر زكام داشتم تا اين كه به تاريخ ١٩ مارچ، تب با اين كاروانی از درد همراه شد؛ به اسرار فاميلم رفتم داكتر و آزمایش دادم. همان‌جا داكتر برايم گوش‌زد كرد كه خودت مبتلا به اين ويروس نيستي فقط گريپ است و بهتر مي‌شوي. خوش‌حال از اين كه بهتر مي‌شوم، روانه‌ی خانه شدم؛ اما بنا به معلوماتی كه داشتم؛ خودم را در اتاقم قرنطين كردم و از فاميلم خواستم، از من دور بمانند و هم‌چنان از اشيایی كه من با آن تماس داشتم. دو روز بعد (۲۱مارچ) تماسي از بيمارستان داشتم كه گفتند داكتر معالجم بيماري كويد-۱۹ داشته و من بايد هر چه عاجل از همه دور باشم تا داكتر به خانه بيايد.

صبح کابل: چه زمان مطمئن شدی که به کوید-۱۹، گرفتار شده‌ای؟

بنفشه: بعد از اين كه داكتر آمد به خانه و مطمئن شد كه حال من به گريپ شبيه نيست و نتیجه‌ی تست هم مثبت بود، ازم سؤال كردند که به بيمارستان انتقال دادن تان ممكن است حد اکثر يكي را مصاب كند؛ من‌ هم گفتم بهتر است در خانه مي‌مانم؛ اما به تضمين اين‌ كه هر روز داكتر خانواده‌ی ما به من سر بزند. از آن‌جا كه بيمارستان‌های آلمان پر از اين بيماری است، درخواستم را قبول کردند و من در خانه وآپارتمان قرنطين شدم.

صبح کابل: چه چیزی باعث شد که در خانه قرنطین شوید نه در بیمارستان؟

بنفشه: دليل خانه بودن و قرنطين بودنم در خانه، این است که من خانه را بيش‌تر قبول دارم تا بيمارستان. اين بيماري ترس‌ناك نيست؛ اگر اطلاعات عمومي داشته باشيد و بدانید چه در انتظار شماست و چگونه مي‌توانيد روحيه‌ی تان را حفظ كنيد.

صبح کابل: روزی که روشن شد به کوید-۱۹، گرفتار شده ‌اید؛ آیا درد جسمی هم داشتید؟

بنفشه: حال جسماني و روحي من روز اول قابل توصيف نبود؛ دقيقا روز اول كه خبر شدم من بيماري كويد-۱۹، دارم؛ چون تا آن لحظه سراغ راه حل و درمان نرفته بودم. فقط خبر ها را مي‌ديدم كه كرونا مساوي به مرگ. حال روحي‌ام بدتر از جسمي بود؛ اما به كمك دوستان عزيزم، روحيه‌ام بهتر شد تا به درد جسماني فكري كنم. روز اول سردرد شديد داشتم، تلخي گلو و سوزش قفسه‌ی سينه اذيتم مي‌كرد . با اين هم از پا نيفتاده بودم.

صبح کابل: توصیه‌های بیمارستانی که در آن تشخیص شد به کوید-۱۹، گرفتار شده‌ای، برایت چه بود؟

بنفشه: توصيه‌ی داكتر‌م این بود كه بيشتر در روز، حد اقل نيم ساعت قدم بزنم تا مقاومت بدنم را كمي فعال نگه دارم.

صبح کابل: حالا سلامت تان در چه وضعی است و چه حسی به زندگی دارید؟

بنفشه: روز دوم، درد‌هایم  شدت یافت، حالت تهوع و دل‌درد شديد داشتم و حالت تنفسي‌ام بد بود؛ به اندازه‌ای كه به آساني نمي‌شد نفس بکشم؛ اما بدتر از همه سردرد بود كه امانم را بريده بود. روز سوم را من روز مبارزه با مرگ می‌نامم. فکر می‌کنم کسانی که به این بیماری تسلیم شده اند، باید در همین روز باشد؛ سردرد، اسهال، سوزش قفسه‌ی سينه، گرفتگي عضلات شانه و صورت، تلخي و خشكي گلو و تب در این روز بود که روزگارم را تلخ و تلخ‌تر مي‌کرد؛ نزدیک ساعت شش شام بود که دوباره مبارزه میان مرگ و زندگی آغاز شد، خیلی وحشت‌ناک؛ اما حس مبارزه داشتم به اين ويروس را شکست دهم.

امروز، در روز چهارمِ گرفتاری به این ویروس استم. حال نسبتا ثابتی دارم. سردرد، گرفتگی عضلات پشت، قفسه‌ی سینه و اسهال دارم.

صبح کابل: از تجربه‌ای که از زندگی در این چند روز یافتید، اندکی بگویید  که زندگی در کرونا چگونه است؟

بنفشه: تجربه‌ی جالب و نادری است برايم؛ من در زندگي فرد خيلي اجتماعي استم، اين بيماري من را به انزوا كشاند. این روزها همدمم، آهنگ، كتاب و نوشتن است؛ به شدت از درد رنج مي‌برم؛ اما تلاش مي‌كنم از كارهای روزمره‌ام عقب نمانم؛ اين گونه به خود مي‌فهمانم که رفتن در كار نيست؛ من در اين‌جا خيال‌ها و آرزوهایی دارم كه بايد تحقق بيابد.

صبح کابل: پیشنهادت به آن‌هایی که تا هنوز به کوید-۱۹، گرفتار نشده اند چیست؟

بنفشه: پيشنهاد من برای همه مخاطبان شما این است: مواظب خود بمانيد؛ اين ويروس به شما درس زندگی است كه از خود و داشته‌های ‌تان مراقبت كنيد. درسي که من از اين حالم آموختم، این است كه همه درد‌ها درمان مي‌شود؛ كافيست شما اراده کنید. راه‌های درمان را خود تان زودتر از داكتر معالج تان پيدا مي‌كنيد. اگر فرصت و امكان اين را داريد، در خانه خود را قرنطين کنید، به تفريح‌ها و هدف‌های تان فکر کنید؛ قدرت مبارزه با این بیماری بیش‌تر خواهد شد.