
از لت خوردن کادرهای درمانی شفاخانهی افغان-جاپان توسط مردم، مبتلا شدن وزیر صحت عامه به کرونا، کشف شدن جسدهای بیشتر از هریرود، چتری چلونکیهای شهردار کابل و گرسنگی مردم که بگذریم، عادی شدن کرونا و بازگشت وضعیت کشور به دوران پیشاکرونا با توصل به شایعهها قابل تأمل است. مسائلی که همه به یکدیگر یا ربط مستقیم و یا غیر مستقیم دارند. بین رفتار شهردار کابل، قراردادن دستها در جیب پشت پتلون، چتری بالای سر در روز غیر بارانی و آفتابی و یا حملهی مردم به کادر درمانی، مهمترین شفاخانهی اختصاصی ویروس کرونا در کابل و… ارتباط نامرئی به نام عدم ثبات، مدیریت، انتظار و تحمیل بیحاصل رفتار درست بر مقامها است؛ در حالی که فضایل اخلاقی و فرهنگ رفتاری در جامعه، نیاز به وقت و نهادینهسازی در جریان زمانی طولانی و آموزش مداوم دارد؛ اما موضوعی که میخواهم در باره اش بنویسم، اینها نیست.
این روزها، شایعهی رقابت مسؤولان برای تسلط بر منابع کمک و پولهای کرونا، داغ است و به نظر میرسد که پروژهبگیران، رانتخواران و کسانی که هر شرایطی را با وضعیت پر کردن حسابهای بانکی شان هماهنگ میکنند، رقابت شدیدی را برای دالرهای کمکی شروع کرده اند.
راستش، جدا از فسادهای گسترده و متنوع، یکی از فراخترین کلاههای که در این نزدیک به بیست سال، بر سر جامعهی جهانی و حتا حکومت افغانستان رفته است، آمیختن کارها با خیال و یا خیالیسازی آن بوده است. مشهور است که ما مکتبهای خیالی، سربازان خیالی، معلمان خیالی و خیالهای زیادی داشته ایم؛ اما جدیدترین خیالپردازی به نظر میرسد که به مرگهای کرونایی خیالی مربوط است.
نمیگویم، قطعا چنین است؛ بل میخواهم وضعیت جاری را در این زمینه که معطوف به شایعه است، بازگو کنم. چند روز پیش از کسی که باید دکانش بسته باشد؛ اما باز است، پرسیدم از کرونا نمیترسد که مدام با مردم در ارتباط است؟ او با قوارهی حق به جانب گفت: «کرونا کجا بود بیدر، خبر داری که دَ هرات، به مُردای غیر کرونایی، پول میتن که بگوین، مُردیشان از کرونا مرده؟»
افغانستان کشوری است که به دلیل بیش از چهار دهه بحران، جنگ و نابسامانی، به ثبات اطلاعرسانی پایدار و پاسخگویی شفاف نرسیده است و برای همین، شایعه و شایعهپراکنی که محصول بیثباتی و سردرگمی است، همیشه در آن نقش بارز و برجسته داشته است. شایعه با وضعیت روحی و بینظمی اجتماعی نیز ارتباط دارد، یعنی هر چه ثبات بیشتر باشد، شایعه کمتر میشود.
در بیثباتی و وضعیتی که این روزها ما درگیرش هستیم، دو نوع خبر با یکدیگر رقابت میکنند، خبری که مورد تأیید مقامها است و از طریق رسانههای رسمی نشر میشود و خبرهای غیر موثق و شایعه. وقتی بین مردم و حکومت فاصله زیاد باشد، مردم با شک و تردید به حرفهای زمامداران گوش دهند، شایعه از راه رسیده و جایگاهش را تثبیت میکند. چنین است که «ویرژیل»، شاعر روسی میگوید: «ای شایعه، هیچ شیطان دیگری از تو سریع تر و تندتر نیست، تو با هر حرکتی که به جلو میروی و پیشرفت میکنی، قدرت ویرانکننده و تخریبیای بیشتری به دست میآوری.»
شایعه به عنوان پدیدهی اجتماعی و اضطراب به عنوان پدیدهی روانی، تعامل دو سویه دارد؛ به این معنا که از یکسو، اضطراب از انگیزههای ساخت و رواج شایعه است و از سوی دیگر، شایعه نیز در پیدا شدن اضطراب مؤثر است. شایعه در واقع قدیمیترین رسانهی گروهی است که در اختیار نقل کننده و شایعهپردازان قرار دارد، به خصوص در کشوری مثل افغانستان که رسانه در آن جایگاهی نداشته و این روزها بسیار جوان و مورد تهدید است؛ پیوند بسیار محکم بین راوی و روایت کننده به وجود میآید که بر افکار عمومی تأثیرگذار بوده و معمولا در زمینههای بدبینی افراد به یکدیگر، بیاعتمادی مردم به مسؤولان، حس ناامنی، ناامیدی اجتماعی، زمینهسازی برای دخالت بیگانگان، مشکلات سیاسی و… مؤثر است که بیشتر جنبهی تخریبی و منفی دارد؛ اما در شایعات اخیر که مسؤولان در ولایتهای افغانستان تلاش دارند، میت مردم را برای بالا رفتن آمار کرونا خریداری کنند، با وجود جنبهای تخریبی حکومتی آن، مخالفان کرونا و افرادی که باورهایشان وابسته به سنت و تکیهگاهها است، نه طبابت و مسؤولان وزارت صحت عامه؛ از آن به عنوان یک خلاصگیر و خلسهی دوران کرونایی برای فرار از کرونا استفاده کرده و با شایعه، به مردم ذهنیت آن را تلقین میکنند که کرونا دروغ است، از خانه بیرون بیایید!
جامعهشناسان، شایعه را به دستههای گوناگون از نظر کاربرد و تأثیر اجتماعی تقسیم کرده اند که از یکدیگر متفاوت است. شایعات «خزنده»، آرام و پنهانی منتقل میشود، شایعات «شناور»، در موقعیتهای خاص ظاهر میشود، شایعات «سریع»، در زمان کوتاه به همه میرسد، شایعات «شیطانی»، مخصوص دوران اضطراب و نگرانی مردم است و شایعات «وحشت»، که برای ایجاد ترس و وحشت کاربرد دارد، در زمان بحران مورد استفاده قرار میگیرد.
دو شایعه در افغانستان همواره پر کاربرد بوده است، شایعهی شیطانی و شایعهی وحشت! که هر دو، محصول نابسامانی، جنگ و بینظمی اجتماعی است. مخالفان حکومت و تروریزم، معمولا از شایعهای وحشت استفاده میکنند و شایعات روزهای کرونایی در دستهی شایعات شیطانی قرار میگیرد.
این روزها به نظر میرسد که «شایعه»، شیطانتر از هر شیطان دیگری، میتواند مردم را بازی داده و موجب انحراف افکار عمومی شود. شایعهی این که کرونا دروغ است و مسؤولان، مردههای مردم را میخرند موجب شده است تا مردم، کرونا را جدی نگرفته، تمام مغازهها –ضروری و غیر ضروری- باز شده و سرکها مملو از جمعیت شود.
اطلاعرسانی حکومت در پاسخ به شایعات و رساندن خبرهای لحظه به لحظه، حق دسترسی به اطلاعات، همیشه ضعیف و پرسشبرانگیز بوده است که باعث تقویت بازار شایعه شده و جامعه را در سردرگمی دایمی قرار دهد. همهی آدمها نیاز دارند که عاطفه و بهداشت روانی شان متعادل باشد و گرنه آرامش از بین خواهد رفت و مردم در خلاء اطلاعات موثق و درست، برای شایعهپذیری مستعد میشوند. این به آن معنا است که اگر شایعه در جامعه قدرتمند است و میتواند حتا بر رفتار و کردار افراد تاثیر بگذارد، این مسؤولیت و ضعف شدید حکومت است که اجازه داده است، فضا برای جولان شایعه فراهم و باز باشد.
در یک جامعهی سنتی، بیسواد و یا کم سواد، وقتی مردم به صورت منظم به اطلاعات دقیق دسترسی نداشته باشند، در مواجه با شایعه، همیشه احساسات بر عقل و منطق غلبه کرده و شایعه در آن جامعه پیروز میشود. مسالهی دیگر و حُسن دیگر شایعه برای شایعهسازان این است که ساخت، پخش و نشر آن، هزینهی برای آنها ندارد و به سرعت در جامعهی فقیر و بحرانزده که کارهای شفاهی بیشتر از مکتوب در آن رواج دارد، به سرعت دهان به دهان بچرخد!
شیطانی که امروز شیطانتر از هر شیطان دیگر است!