انسان برای سیر تکاملش نیاز به بسترسازی و پیشنیازهای زیادی در راستای گذار از گذشته به حال و آینده دارد. در این میان، ارزشمندترین پدیدهای که جامعه را در مسیر رستگاری و توسعهی پایدار قرار میدهد، القای خرد است. القا و افکندن خرد در ذهن تودهها و شعلهور نگهداشتن آن، با آنکه میتواند بسیار دشوار باشد؛ اما میبایست عدهای این مشعل راه آزادی را به منزل مقصود برسانند.
پیوند خرد با انسان، نه رابطه خاص و نه رابطه عام؛ بلکه پیوند ناگسستنیای است که انسان را به پیشرفت ترغیب میکند. بیتردید، این پیوند نیاز به عواملی دارد که انسان را با خرد و ریز و درشت آن آشنا بکند و انسان را در مسیر خردورزی قرار بدهد.
انسانهای خردورز، برای فراگیر شدن «خرد» و راههای توسعه در میان تودهها، میبایست از خودگذریهای بیشماری را متحمل شوند؛ در غیر آن، خرد و انسان دو خط موازیای است که بههم پیوستن این دو امکانپذیر نمیتواند باشد.
امروزه، انسان برای قرار گرفتن در مسیر توسعه، پیشنیازهایی را باید طی کند تا بتواند جامعهای را برای رسیدن به «آرمانشهر» مورد پذیرش رهنمون کند. حقوق بشر، عدالت اجتماعی، رفاه عمومی، مردمسالاری از پیشنیازهای جوامعی است که در مسیر توسعه قرار گرفتهاند.
آنچه انسان را بهسوی مدینه فاضله یا جامعه آرمانی میبرد، ممکن است که با رویاپردازی آغاز شود اما؛ امکان واقعیت پذیری را نمییابد، مگر اینکه پیشنیازهای لازم در میان مردم فراهم شود و بستر خردورزی هموار گردد.
حقوق بشر، مردمسالاری، عدالت اجتماعی پیشنیاز یک جامعهی در حال توسعه است. القا و تزریق یکشبه این نیازمندیها بهدور از واقعیت است. به بیان سادهتر؛ برای رسیدن به آن آرمانشهر مورد پسند و همهپذیر، باید انسانهای خردگرا رنجها متحمل شوند تا آن تخیل درون ذهن، در مسیر واقعیت گام بردارد.
آنچه بانی خرد در میان تودهها میشود، تولید آهسته و پیوسته محتوا است. محتوای شایسته و بایستهای که باید خورد انسان اجتماعی داده شود؛ چاپ کتاب، مجلات، رسالهها و رسانههای چاپی میتواند ملزومات یک جامعه روشن را فراهم کند و انسان را بهسوی یک جامعه متعالی ببرد. هرقدر تولید متن در میان تودهها کمتر باشد، همان اندازه سیر تکامل میان تودهها کندتر حرکت میکند. از دیرباز، روزنامهها در این عرصه پیشگام بودهاند. درواقع، روزنامه یکی از اثرگذارترین رسانهها در جوامع بشری بهشمار میرود.
روزنامهنگاران باوجود فضای گاه ملتهب جامعه، میخواهند جامعه را آماده تغییر کنند، با وجود اشراف بر اینکه ممکن است زیر گامهای تغییر له شوند. کشته شدن و نابود شدن خبرنگاران در ماههای اخیر گواه این مسئله است. اگرچه روزنامههای ما بسیار جای نقد دارند و در مواقع خاص همسو با کسانی شدند که بهصورت ناباورانه بر پایهداری سنت تأکید داشتهاند؛ حتا با آگاهی بر این حقیقت نیز نمیتوان رسانهها را سکاندار تغییرات شگرف اجتماعی ندانست.
رسانهها میتوانند با بینشی دقیق و تحلیلی ریزبینانه، جامعه را مورد واکاوی قرار داده و جای پای خرد را در جامعه باز کند. وجود روزنامهها در کل بانی خردورزی اجتماعی است.
سال پیش با شیوع کرونا، رسانههایی چاپی در افغانستان، رو به کم شدن رفتند. اکثر این رسانهها تا هنوز نتوانستهاند دوباره سربلند کنند؛ اما روزنامه ماندگار یکی از روزنامههایی بود که جای خالیاش در میان رسانههایی چاپی ملموس بود و حس میشد. اگرچه پروژهای شدن، آسیبی بزرگی بر پیکر رسانهها زده و همین امر باعث شده که رسانههای ما نیازمند یکسری منابع باشند؛ اما بازهم بودن رسانههایی مانند ماندگار، غنیمتی است که نمیشود در این دورهی ملتهب، انکارش کرد.
خوشبختانه پس از یکسال، دیروز روزنامه ماندگار به دست مخاطبین با اندک تغییر در نام و طرح قرار گرفت. نام این روزنامه از ماندگار به راه ماندگار تغییر یافت که امید داریم روزنامه راه ماندگار همچنان سکاندار تغییر اجتماعی باشد و راه ماندگار را ادامه دهد.