عدم تأمین امنیت خبرنگاران از سوی حکومت می‌تواند هدفمند باشد

صبح کابل
عدم تأمین امنیت خبرنگاران از سوی حکومت می‌تواند هدفمند باشد

تلویزیون انعکاس با وجود این‌که در ولایت ننگرهار نشرات دارد و یک رسانه محلی به شمار می‌رود، برای مردم افغانستان نسبتاً آشنا است. ولی دلیل آشنایی تماشای این تلویزیون و برنامه‌هایش نیست؛ کسانی که با نام این رسانه آشنا هستند، آن را با قربانی‌هایی که در میان کارمندانش داشته است می‌شناسند. تلویزیون انعکاس در همین سال، چهار کشته داشته است که هر چهار نفرشان از بین زنان بوده‌اند.
حمله‌های تروریستی به جان کارمندان رسانه‌های در سال جاری شدت گرفت و افغانستان را کشوری خطرناک برای خبرنگاران ساخت. این رویکرد، بیشتر به‌خاطر خاموش ساختن خبرنگاران بود که می‌توان نتیجه‌ی آن را مهاجرت اجباری بسیاری از افراد شناخته شده و تأثیرگذار در بخش‌های رسانه‌ای خواند.
کشتار خبرنگاران و فعالان مدنی در افغانستان، یک تأثیر پنهانی دیگر را نیز با خود به همراه داشت. این تأثیر، خودسانسوری است که در بسیاری از موارد خبرنگاران را گرفتار خود ساخته است. ترس از انتقاد، به‌خصوص انتقاد از گروه‌های تروریستی و تهیه گزارش در مورد آنان، بسیاری از خبرنگاران را تحت تأثیر قرار داده است و به نحوی کارشان را لطمه زده است.
ملاله میوند، گوینده‌ی شبکه تلویزیونی انعکاس در همین سال کشته شد. او که ۲۶ سال سن داشت در مقابل خانه‌اش، در ولایت ننگرهار به ضرب گلوله از پا درآمد. ملاله از قربانیان نخست موج ترورهای هدفمند به شمار می‌رود. موج مخوف کشتار هدفمند خبرنگاران به نحوی با کشته شدن او آغاز شد.
کشتار خبرنگاران، مدتی بعد از وقفه خیلی کوتاه دوباره شروع شده است و این بار نیز با قربانی گرفتن از زنان، خبرسازتر از قبل وارد فضای رسانه‌ای می‌شود. دیروز، حوالی شام در ولایت ننگرهار، حادثه مشابهی اتفاق افتاد. سه کارمند رسانه‌ای از شبکه‌ تلویزیونی انعکاس، ترور شدند و یک تن‌شان زخم برداشت. حمله کاملاً هدفمند بود و توانست آن‌چه را تعیین کرده بود بدون هیچ مداخله‌ای از سوی نیروهای امنیتی به دست بیاورد. هرچند، ساعاتی بعد فرد تروریست که گفته می‌شود عضو گروه طالبان است از سوی نیروهای امنیتی گرفتار شد اما چه سود که او کارش را قبلاً بدون هیچ مزاحمتی به پایان رسانده بود.
پرسش و نگرانی همراه با این پرسش، چگونگی فعالیت نیروهای امنیتی در ولایت‌ها و پایتخت افغانستان است. روزبه‌روز کشتار بیشتر می‌شود و با این‌که نیروهای امنیتی ادعا دارند که می‌توانند این جریان را متوقف کنند، هیچ پیشرفتی در کارشان دیده نمی‌شود. حکومت افغانستان با دستگیری یک‌سری از افراد دخیل در ترورها، می‌خواهد نشان بدهد که می‌تواند اوضاع را تغییر بدهد اما این نتیجه قابل‌قبول نیست زیرا ما می‌خواهیم کشته نشویم؛ نه این‌که پس از کشته‌ شدن‌مان قاتلان‌مان را گرفتار کنید.
شبکه تلویزیونی انعکاس، با وجود دادن قربانی هنوز هم از سوی حکومت و مقام‌های امنیتی در ننگرهار، حمایت نشده است. اثبات این ادعا، ترور دیروز کارمندان این شبکه است، که به مرگ سه تن آن‌ها انجامید.
بدون شک، تروریستان، برای چند هدف دست به ترور خبرنگاران می‌زنند؛ نخست این‌که خبرنگاران نمادهای نظام افغانستان و آزادی هستند. چیزی که امروزها اشرف‌غنی داد از آن می‌زند اما برای حفاظت از آن هیچ ترفندی با خود ندارد. نظام جمهوری، بدون خبرنگاران، هویت ناقصی خواهد داشت. حمایت از نظام نمی‌تواند بدون تأمین امنیت جانی و کاری خبرنگاران و اعضای جامعه مدنی، کارمندان زن در اداره‌های دولتی و… باشد.
ناکامی غنی و اطرافیانش نشان می‌دهد که «نظام‌نظام» گفتن‌شان یک دروغ است؛ زیرا هیچ تأثیری بر استحکام آن ندارد.
هدف دیگر تروریستان از کشتن خبرنگاران به‌خصوص خبرنگاران زن، برجسته ساختن ضدیت‌شان با حضور زنان و فعالیت برای زنان است. خبرنگاران همواره از حضور زنان در جامعه نوشته و گفته‌اند زیرا این حضور را نیازی برای داشتن یک جامعه برابر و مردمی می‌دانند. تروریستان این مورد را نمی‌پذیرند و سعی می‌کنند با کشتار مخالفت‌ خود را بیان کنند.
هدف دیگر آن نیز، خبرسازی است؛ کشتن خبرنگاران و از این جمع، خبرنگاران زن، سروصدای زیادی به پا می‌کند. این می‌تواند وحشت بیافریند و دیگران را تحت تأثیر قرار بدهد.
همه این موارد در یک محور جمع می‌شوند. آن محور، گفت‌وگوهای صلح افغانستان است. از زمانی که این بحث به وجود آمد، خبرنگاران موردحمله قرار گرفتند و قربانی جدال بین حکومت و طالبان شدند. این ترورها کاملاً ریشه سیاسی دارد و هرکدام از طرف‌ها سود خاصی از آن می‌برند. این‌که حکومت امنیت درستی فراهم نمی‌کند، خود مجال دادن به تروریستان است و می‌تواند عملی هدفمند باشد. ترورها در چنین زمانی که حکومت درگیر گفت‌وگوها است و طالبان نیز در خطر بازبینی توافق‌نامه از سوی امریکا قرار گرفته است، می‌تواند ضربه محکمی به آنان وارد کند؛ بنابراین همه‌چیز مشکوک است و اگر از سوی حکومت اقدام قانع‌کننده‌ای را شاهد نباشیم، این شک بزرگ یخن مقام‌های حکومتی را نیز می‌گیرد.