کابل؛ شهر گانگسترهای مسلح

صبح کابل
کابل؛ شهر گانگسترهای مسلح

آلودگی هوا، انفجار، انتحار، فساد همه‌گیر، قوم و تبارپرستی، انحصارطلبی، فاشیزم، جنگ، خشونت‌طلبی روزافزون، اوضاع متشنج منطقه، سرگیجه‌ی انتخابات، مشخص نبودن گفت‌وگوهای صلح، فقر گسترده، تجاوز جنسی بر شاگردان مکاتب و حالا گانگسترهای مسلح که در هر قدم، هر کوچه و خیابان در کمین انسان این سرزمین نشسته ‌اند، دمار از روزگار همه در آورده است. روزی نیست که در کوچه‌های کابل، دزدان مسلح به دلایل گوناگون خون جوانان ما را به زمین نریزند. کار به جایی رسیده است که روز روشن، موتر، تلفون، کمپیوتر، پول و اجناس مردم با زور اسلحه دزدیده نشود. بی‌کاری، فقر روزافزون اقتصادی، فقر فرهنگی و ارزش نداشتن جان انسان‌ها به دلیل عدم کارایی لازم مسؤولان امنیتی برای دست‌گیری مجرمان، تطبیق نشدن قانون و هزینه‌بر نبودن کشتن انسان، هر روز در افغانستان فاجعه می‌آفریند. مسأله‌ای که موجب افزایش روزافزون باندها و گروه‌های اختطاف، دزدی و زورگیری به خصوص در کابل شده است. باندهایی که در بسیار موارد با مراجع قدرت و حتا مقام‌ها در ارتباط اند و کسی را یارای مقابله و توان برابری با آن‌ها نیست. افرادی که به راحتی آب خوردن جوانان مردم را می‌کشند و آب از آب تکان نمی‌خورد.
در حالی که گراف جرم و جنایت هر روز بیشتر از دیروز است و مردم از این همه ناامنی به ستوه آمده اند؛ اما وزارت داخله می‌گوید در یک‌سال گذشته ۲۶۳۲ واقعه‌ی جنایی در کابل ثبت شده است که ۵۲۳ مورد قتل، ۶۳۸ رویداد ضرب و جرح، ۲۶ واقعه‌ی اختطاف، ۹۳۷ مورد دزدی و جرایم دیگر بوده است. این وزارت هم‌چنان می‌گوید که ۱۱۸۷ واقعه‌ی جرمی را در سطح افغانستان کشف کرده است.
در ماه آخر خزان امسال در کابل ۱۴۹ قضیه‌ی جرمی اتفاق افتاده که ۳۳ مورد آن قتل بوده است؛ در حالی که تنها در ۱۵ روز ماه اول زمستان (جدی) هفتاد واقعه‌ی جنایی در فرماندهی پولیس کابل ثبت شده است که بیشترین آمار آن مربوط به دزدی‌های خیابانی، چاقوکشی و زورگیری بوده است.
همین دو شب پیش بود که دزدان مسلح برای گرفتن موبایل و کمپیوتر، جوان ۲۲ساله‌لی را در حوزه‌ی سیزدهم پولیس با ضربه‌های پی‌هم چاقو کشتند که دانش‌جوی سال سوم خبرنگاری دانشگاه کابل و دانش‌جوی سمستر پنجم دانشگاه امریکایی و کارمند یکی از شرکت‌های خصوصی بود. او که سابقه‌ی روزنامه‌نگاری نیز داشت، هم به دلیل ضربه‌های چاقو و هم به خاطر عدم مسؤولیت شفاخانه‌های خصوصی که از پذیرش و درمان او سر باز زدند، جانش را از دست داد. نزدیکان این جوان به رسانه‌ها گفته اند که مسؤولان امنیتی پس از یک‌ونیم ساعت از واقعه، به شفاخانه آمده اند که منجر به دست‌گیری و تعقیب هیچ فرد یا گروهی نشده است. مردم ترسیده و بلادیده‌ی کابل از دیروز کمپاینی را به نام «کابل امن نیست» راه‌اندازی کرده اند که قطعا ره به جایی نخواهد برد. به غیر از ناامنی و عدم کارایی مسؤولان امنیتی، اخلاق‌ درمانی نیز در جامعه‌ی پزشکی افغانستان به شدت زیر سؤال است که چطور از درمان کسی که به شدت خون‌ریزی دارد و زخمی است، شفاخانه‌ها خودداری می‌کنند. باید از خود پرسید که نقش اصلی این همه شفاخانه‌ی خصوصی در کابل چیست؟ آیا فقط بهانه‌تراشی برای مریض و سرکیسه کردن او است یا تعهد اخلاقی برای درمان مردم را نیز دارند؟ دغدغه‌ی اصلی آن است که جای امن برای مردم و فرزندان این سرزمین کجاست؟ چرا باید خانواده‌ها پس از این همه سال، سرمایه‌گذاری، امید بستن و تلاش برای پرورش انسان وارسته، درست در زمانی که تمام امیدها به قامت یک جوان رعنا معطوف است، به راحتی آب خوردن و با چاقوی دزدان او را از دست بدهند؟ جواب درد آن مادر، پدر، خواهر، برادر و خانواده‌ای که در یک چشم به هم زدن، همه چیز شان را از دست می‌دهند، چیست؟ چرا وضعیت امنیتی، دزدی‌ مسلحانه و کشتن جوانان مردم کم نشده و میزان آن هر روز بیش از گذشته است؟ ریشه‌ی این همه نابسامانی امنیتی در کجا نهفته است؟ در خرید و فروش پست‌ها یا گماشته شدن افراد نالایق در رأس امور، به خصوص در حوزه‌های امنیتی؟