نیویارک تایمز، گفته است که بخشی از گروه طالبان که از این گروه تروریستی انشعاب کرده است، در ادامه با گروه داعش خواهند پیوست. این مشکل، یکی از نکاتی است که بارها از سوی رسانههای افغانستان و مردم این کشور به عنوان نگرانی در رابطه به نتیجهی گفتوگوهای صلح، در غیاب این گروهها و انشعاباتی که از طالبان صورت گرفته، مطرح شده است.
بسیاری از مردم معتقد اند که گروه طالبان، یک گروه کاملا متحد نیست و بخشهای مختلفی از آن به دلیل وجود اختلاف در مذاکرات صلح، از بدنهی این گروه جدا خواهند شد؛ اما گزارشهایی وجود دارد که نشان میدهد گروه طالبان در درون خودش با بیبرنامگی و عدم یکپارچگی مواجه شده است. این پراگندگی در رهبری طالبان، دو مورد را برای مردم افغانستان در پی دارد و ممکن است در هر دو مورد، مردم افغانستان را از ناحیهی مشخصی صدمه بزند.
یکی از این موارد، داشتن رابطهی گروههای انشعابی طالبان با دیگر گروههای تروریستی است. طالبان مخالف با گفتوگوهای صلح، هرچند ممکن است نظر به دیگر طالبانی که در گفتوگوهای صلح با ایالات متحدهی امریکا قرار دارند، کمتر باشند؛ اما این موضوع دلیلی برای حل شدن نگرانیها نیست؛ زیرا این گروهها با عدم اکمال شدن از سوی فرماندهان دیگر طالبان، در نهایت مجبور به بیعت به داعش میشوند.
چیزی که نیویارک تایمز گفته است، حکایت از این موضوع میکند که طالبان مخالف با گفتوگوهای صلح، ممکن است اکثرا به داعش بپیوندند. این میتواند زمینهای برای حضور برجستهی داعش در افغانستان شود.
گفتوگوهای صلح افغانستان که در میان طالبان و نمایندگان امریکا صورت گرفت، نمیتواند ضامن صلح سراسری در افغانستان باشد؛ زیرا گروه طالبان حاکمیت لازم را بالای افراد خود ندارد. این عدم حاکمیت است که نیروهای این گروه را به سوی گروههای تازهتر و جبههی تازه فرا میخواند.
نکتهی دومیای که قابل درنگ است، این است که طالبان چون در خود اتحاد لازم را ندارند، در نهایت رهبران جدیدی از این گروه بیرون خواهد زد. رهبران جدید گروه طالبان یا حتا رهبرانی که بعد از مرگ ملاعمر در میان افراد طالب ظهور کردند، با آنچه ملابرادر و ملا هبتالله معتقد اند، مخالفت میکنند و در نتیجه ممکن است شاخههای انشعابی این گروه، بتوانند با همکاری کشورهای همسایه، به جنگ خود با حکومت افغانستان ادامه بدهند.
اینها نکاتی استند که هیچ جوابی در مورد آن داده نشده است. در واقع، این بیجوابی، سبب بیاعتمادی مردم افغانستان به گفتگوهای صلح و نتیجهی آن شده است.
دیروز، زلمی خلیلزاد در یک تویت گفته بود که نیروهای امریکایی پس از توافق صلح نیز همکاری خود شان را با نیروهای افغان ادامه میدهند؛ در صورتی که ادامهی همکاریها وجود داشته باشد، میتوان به گفتوگوهای صلح خوشبین شد؛ اما اگر قرار باشد، صلح با طالبان فقط صلح با گروه مشخصی از میان آنان باشد، نتیجهای که منتظر آن استیم، به دست نخواهد آمد.
با چنین وضعیتی میتوان چنین تعبیر کرد که گروه طالبان در آستانهی ازهمپاشی قرار دارد و گفتوگوهای صلح سبب افشای واقعیتهایی شده که میتواند اصلیت تشکیلات طالبان را برملا کند.
طالبانی که مدعی تحت کنترل داشتن بخش بزرگی از کشور استند، با فاش شدن چنددستگیها در درون تشکیلات شان، معلوم میشود که همهی این مناطق تحت فرمان یک رهبر نیست و در واقع، حاکمیت طالبان دارای هیچ نوع مرکز برای فرمان آتشبس و یا حمله هم نیست.
چیزی که باید از سوی حکومت افغانستان در صورت آغاز گفتوگوهای صلح بینالافغانی، بیشتر از همه مورد تأکید قرار بگیرد، همین موضوع است؛ زیرا طرح این مسأله با ارائهی اسناد و شواهد لازم، قدرت و امتیازاتی را که طالبان با ایجاد وحشت و پراپاگنداها در مورد اتحاد شان، به دست آورده اند، از میان میبرد.
حکومت افغانستان تنها نمایندهای است که باید با تمام تلاشش به نفع مردم افغانستان، در گفتوگوهای صلح موضعگیری کند. موضعگیریهای امریکا به عنوان همکار افغانستان، اگر بتواند زمینهی گفتوگوهای بینالافغانی را مهیا کند، کافی به نظر میرسد. پس از تفاهم امریکا با طالبان، آنچه مردم توقع دارند، باید از آدرس حکومت افغانستان برآورده شود و این خواستهی مردم افغانستان است.