ابهام در پس‌زمینه‌های صلح طالبان و امریکا

مجیب ارژنگ
ابهام در پس‌زمینه‌های صلح طالبان و امریکا

دیروز ۱۰ حوت (۲۹ فبروری) طالبان با دشمن دیرینه‌اش امریکا، در دوحه پایتخت قطر، توافق نامه‌ای را به امضا رساند که به اساس آن سربازان امریکایی در مدت زمان مشخص به گونه‌ی کامل از افغانستان بیرون خواهند شد و در عوض طالبان تعهد می‌سپارند که از خاک افغانستان به ضد کشور دیگری استفاده نشود.
قرار است پس از امضای توافق‌نامه‌ی صلح طالبان با امریکا؛ این گروه وارد مذاکره‌ی میان‌افغانی شود.
به اساس زمان از پیش تعیین شده، قرار است گفت‌وگوهای میان‌افغانی ده روز پس از امضای توافق‌نامه‌ی صلح طالبان با امریکا، در ۱۹ حوت (۱۰ مارچ) شروع شود؛ اما طالبان آزاد کردن ۵۰۰۰ طالب را که درزندان‌های افغانستان به سر می‌برند برای شروع این گفت‌وگوها، پیش‌شرط گذاشته است.
شیر عباس ستانکزی نماینده‌ی دفتر سیاسی طالبان در قطر، بر این موقف طالبان تاکید کرده و می‌گوید که امریکا ناچار است این ۵۰۰۰ طالب را پش از ۱۰ مارچ آزاد کند.
آزاد‌کردن طالبان از زندان، جزو صلاحیت‌های دولت افغانستان است نه امریکا که بر سر آن با طالبان توافق کرده و متضمن اجرایی شدن آن باشد؛ اما آن گونه که روشن است افغانستان در یک معامله‌ی انجام شده قرار گرفته و برای نگهداری حیثیت خود ناچار به اجرایی‌کردن این خواست طالبان و امریکا خواهد بود.
با این همه، اگر ۵۰۰۰ طالب از زندان‌های افغانستان آزاد شوند، گفت‌وگوهای صلح میان‌افغانی شروع خواهد شد؛ اما هنوز روی اعضای‌ هیاتی که با گروه طالبان وارد گفت‌وگو شود، اجماع کلی شکل نگرفته است.
دولت افغانستان، مدعی است که به اساس قانون‌اساسی، تنها نهاد مسؤول و با صلاحیت برای گفت‌وگو با طالبان است و طالبان پس از امضای توافق‌نامه‌ی صلح با امریکا، باید با دولت افغانستان وارد گفت‌وگو شود؛ اما گروه‌های مخالف سیاسی دولت و احزاب سیاسی، مدعی استند که باید هیاتی متشکل از نمایندگان احزاب سیاسی و کسانی که از مردم نمایندگی کنند با طالبان وارد گفت‌و گو شود؛ این در حالی است که دولت افغانستان می‌گوید که هشتاد درصد سیاسی‌های افغانستان روی چارچوب گفت‌وگوهای میان‌افغانی به توافق رسیده اند.
از سویی هم طالبان، دولت افغانستان را برای گفت‌وگو با صلاحیت ندانسته و سهیل شاهین، سخن‌گوی طالبان، می‌گوید که هر گاه نمایندگان دولت افغانستان در گفت‌و گوهای میان افغانی، با طالبان حضور پیدا کنند به آن‌ها به عنوان جزوی از نمایندگان مردم نگریسته خواهد شد، نه به عنوان تنها نمایندگان با صلاحیت برای گفت‌و گو با این گروه.
از شروع تلاش‌های دولت افغانستان، برای گفت‌وگوهای صلح، از زمان حاکمیت کرزی تا کنون، طالبان، دولت افغانستان را هیچ گاه طرف خود ندانسته و حاضر به گفت‌وگوی مستقیم با دولت افغانستان نشده اند.
طالبان، در هژده‌سال اخیر، دولت افغانستان را دست نشانده‌ی امریکا و غیر مستقل دانسته و پیوسته بر این موضع اش تاکید کرده است؛ روی همین دلیل است که طالبان تا هنوز با دولت افغانستان وارد گفت‌وگو نشده اند.
سهیل شاهین سخن‌گوی طالبان، می‌گوید که طالبان پس از امضای توافق‌نامه‌ی صلح با امریکا، با دولت افغانستان نه بلکه با نمایندگان مردم، مثل کسانی که در نشست‌ میان‌افغانی مسکو شرکت کرده بودند، وارد گفت‌وگو خواهند شد.
نشست مسکو، دومین نشست میان‌افغانی صلح بود که در ۸ مه ۲۰۱۹ در مسکو، پایتخت روسیه برگزار شد و در این نشست، ملا عبدالغنی برادر از جانب طالبان و حامد کرزی، یونس قانونی، اسماعیل خان، محمد محقق و عطا محمد نور، از چهره‌های سیاسی افغانستان حضور داشتند؛ در این نشست، نماینده‌ای از دولت افغانستان حضور نداشت.
این که طالبان می‌خواهد با آن دست از نمایندگان مردم که در نشست مسکو شرکت کرده بودند، وارد گفت‌وگو شود به این معنا است که طالبان خود را به لحاظ هویتی با گروه‌های جهادی نزدیک‌تر می‌دانند تا دولت افغانستان.
خواست‌های طالبان در رابطه به گفت‌وگوهای میان‌افغانی؛ نشان‌دهنده‌ی این است که طالبان از جایگاه بلندتر از دولت افغانستان می‌خواهد وارد گفت‌وگوهای میان افغانی شود.
در شروع این که طالبان با امریکا وارد امضای توافق نامه‌ی صلح شد، خود شخصیت حقوقی و سیاسی دولت افغانستان را زیر پرسش برد؛ طالبان در افغانستان و به ضد منافع مردم فعالیت مسلحانه دارند و در دو دهه‌ی اخیر هزاران شهروند افغانستان را کشته و میلیاردها دالر به دولت افغانستان آسیب زده است اما باید نخست با امریکا به توافق رسیده و آزادی ۵۰۰۰ سربازشان را از امریکا خواسته و پس از آن وارد گفت‌و گوهای میان‌افغانی شود.
درمتن توافق نامه‌ی صلح امریکا با طالبان، از طالبان، زیر نام امارت اسلامی نام برده شده است؛ این به این معنا است که امریکا، طالبان را به عنوان گروه مخالف مسلح دولت افغانستان و یا گروه تروریستی نه، بکله دولت مستقلی شناخته و با چنین رویکرد با آن‌ها وارد گفت‌و گو شده است؛ چیزی که دولت افغانستان از آن ناراضی است؛ اما برای امریکا اهمیتی ندارد.
مهم‌ترین تعهد طالبان پس از امضای توافق‌نامه‌ی صلح باامریکا، این است که از خاک افغانستان به ضد منافع کشور دیگری استفاده نشود؛ اما به اساس اصول حقوق بین‌الملل، این دولت افغانستان است که باید این تعهد را به جامعه‌ی جهانی بدهد نه طالبان.
از سویی هم امریکا اگر با این رویکرد از افغانستان بیرون شود، به این معنا است که برای نابودی تروریسم به افغانستان نیامده و نه در هژده سال گذشته دنبال حکومت‌سازی و تحقق دموکراسی و حمایت حقوق‌بشری شهروندان در این کشور بوده است.
اگر امریکا به افغانستان آمده بود تا با تروریسم مبارزه کرده و این کشور را به کشوری امن بدل کند؛ پس چرا با این همه امکان‌های نظامی و مالی در هژده‌سال نتوانسته است به هدفش برسد؛ این‌ها به نحوی صداقت امریکا را در رابطه به مبارزه با تروریسم و امن‌ساز‌ی افغانستان زیر پرسش می‌برد.
آنچه برای افغانستان مهم است، بحث گفت‌وگوهای میان‌افغانی است که در این گفت‌وگوها، دولت افغانستان باید در چهارچوبی با طالبان وارد گفت‌و‌گو شده و به توافق برسد که دست‌آورد‌های هژده سال اخیر دولت، حقوق اساسی شهروندان، و آزادی‌های سیاسی_مدنی شهروندان محدود نشده و بتواند طالبان را درخود جذب کرده و درجامعه حل کند؛ در غیر این صورت، دوام جنگ با طالبان بهتر از این است که به صلحی برسیم که در آن عدالت‌اجتماعی و ارزش‌های مدنی پامال شده و هیچ شهروندی به حقوق اساسی‌اش مثل آزادی باور و آزادی بیان دست‌رسی نداشته باشد.