بازگشت صلح به صحنه‌ی سیاست

سید مهدی حسینی
بازگشت صلح به صحنه‌ی سیاست

پیش‌برد گفت‌وگوهای صلح، در اولویت حکومت کنونی بوده و در حکومت آینده نیز، در اولویت خواهد بود. این‌ که چه کسی بر حکومت جدید تکیه می‌زند، تا هنوز روشن نیست؛ اما چشم‌اندازهای داخلی و خارجی به آغاز روند مذاکرات صلح میان نمایندگان امریکا و طالبان بیشتر شده است. محمد اشرف‌غنی، رییس‌جمهور افغانستان، در هجدهمین اجلاس سران کشورهای عضو جنبش عدم انسلاک، گفت که تأمین صلح پایدار از اولویت‌های اساسی حکومت افغانستان است و این کشور کاملا برای آوردن صلح به مردم افغانستان و منطقه متعهد است. آقای غنی افزود که افغانستان بر اساس اصول و قواعد جنبش عدم انسلاک، دست دوستی به تمام همسایه‌ها می‌دهد و مجددا گفت‌وگوهای صلح را برای گروه طالبان پیشنهاد می‌کند.
خروج نیروهای امریکایی و ناتو از افغانستان، مهم‌ترین پیش‌شرط گروه طالبان برای آغاز مذاکرات بین‌الافغانی است که به باور آقای غنی، اگر طالبان و حامیان این گروه پیشنهاد صلح دولت افغانستان را می‌پذیرفتند، شمار قوای بین‌المللی به گونه‌ی چشم‌گیری کاهش می‌یافت؛ اما طالبان با ایجاد رابطه با شبکه‌های تروریستی جهانی، زمینه‌ی فعالیت بیشتر این گروه‌ها را در افغانستان فراهم کرده اند. رییس‌جمهور با اشاره به ادامه‌ی جنگ «نیابتی» در افغانستان، تأکید کرد که افغانستان نباید میدان جنگ نیابتی نیروها و میدان برای صادرات عناصر ناخواسته از کشورهای همسایه و جهان باشد.
در عین حال، داکتر عبدالله عبدالله، رییس اجرائیه‌ی دولت نیز در مصاحبه با «سی‌ان‌ان»، گفته است که افغانستان با دشمنان سرسختی چون القاعده و طالبان، روبه‌رو است و در جهت مبارزه با این گروه‌ها، به حمایت و پشتیبانی جامعه‌ی جهانی نیازمند است. آقای عبدالله با اشاره به توقف مذاکرات صلح امریکا و طالبان، گفت که تلاش‌های متحدان افغانستان ادامه دارد و نماینده‌ی ویژه‌ی امریکا برای صلح افغانستان، به منطقه سفر خواهد کرد تا فضا را برای گفت‌وگوهای مستقیم تسهیل کند.
در بعد خارجی؛ روسیه از امریکا خواسته تا مذاکرات با گروه طالبان را فوری از سر بگیرد. وزارت خارجه‌ی روسیه، در اعلامیه‌ای گفته است که مسکو بر ضرورت از سرگیری فوری مذاکرات میان امریکا و طالبان تأکید می‌کند و تلاش مشترک کشورها برای برگزاری مذاکرات بین‌الافغانی، ادامه یابد.
روسیه از دولت افغانستان و گروه طالبان خواسته است که به گروه‌های القاعده، داعش و جنبش اسلامی ترکستان شرقی اجازه ندهند تا با استفاده از خاک افغانستان، امنیت کشورهای منطقه را با تهدید روبه‌رو کند.
از جانب دیگر، بیجینگ قرار بود که در روزهای نزدیک، میزبان نشست صلح بین‌الافغانی باشد؛ اما به دلایل نامعلوم، این نشست به تعویق افتاده است. دولت افغانستان با استقبال از این نشست گفته است که پیش از برگزاری این نشست، فهرست هیأت اشتراک‌کننده در نشست بیجینگ را همگانی و با دولت چین شریک می‌کند.
ماجرای همه‌ی این رویدادها روشن است که صلح افغانستان در محور جناح‌های داخلی و خارجی قرار گرفته است. امریکا، روسیه و چین، از عمده‌ترین کشورهایی است که خواستار بازگشت واشنگتن به میز مذاکره با طالبان شده‌ است. در ادامه‌ی این امر، با گذشت نزدیک به یک ماه از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری افغانستان، قرار است که در آینده‌ی نزدیک، زلمی خلیل‌زاد به سلسله‌ی سفرهای منطقه‌ای خود بپردازد تا گفت‌وگوهای نهایی با طالبان را به پایه‌ی اکمال برساند.
در پیوند به این موضوع، شماری از آگاهان سیاسی معتقدند که این ‌بار مذاکره‌‌ای میان نمایندگان طالبان و امریکا درکار نیست؛ بلکه دو طرف سند توافق‌نامه‌ای را که قبلا آماده کرده بودند، امضاء می‌کنند. نمایندگان امریکا و طالبان طی یک سال گذشته، نُه دور مذاکره را در دوحه پایتخت قطر انجام داده و سند توافقی‌ای را نهایی کردند که به دنبال کشته شدن یک جنرال امریکایی در کابل، این مذاکرات از سوی دونالدترامپ، رییس‌جمهوری امریکا، لغو شد.
وحید مژده، آگاه سیاسی می‌گوید که بعد از امضای سند توافق‌نامه، مذاکرات بین‌الافغانی با دولت افغانستان آغاز می‌شود و در این دور مذاکرات، طالبان و دولت افغانستان پیرامون نظام سیاسی آینده و تغییر قانون اساسی بحث خواهند کرد. آقای مژده همچنان ادامه می‌دهد که با توافق بر سر این دو موضوع، زمینه‌ی آتش‌بس و خروج نیروهای خارجی از افغانستان فراهم می‌شود.
موضع گروه طالبان در قبال دولت افغانستان روشن است و دولت موجود برای طالبان مشروع نیست؛ وضعیت کنونی دولت و طالبان، شبیه وضعیت مجاهدین با دولت داکتر نجیب است. دولت داکتر نجیب، با ارائه‌ی چندین طرح برای تحقق صلح تلاش کرد تا قناعت مجاهدین را فراهم کند؛ اما مجاهدین حاضر به گفت‌وگو با دولت داکتر نجیب نشدند و سرانجام منجر به سقوط دولت نجیب شد.
پس از حادثه‌ی یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱، افغانستان به میدان جنگ نیابتی کشورهای منطقه و جهان تبدیل شد. ادامه‌ی این جنگ، قربانی‌های زیادی را از مردم افغانستان گرفت. جنگ نیابتی، به گونه‌ای است که در آن قدرت‌های درگیر به جای این‌ که مستقیم وارد جنگ با رقیب شوند، گروه‌های مخالف مسلح را حمایت‌های مالی و تسلیحاتی می‌کنند تا بر علیه قدرت مخالف مورد استفاده قرار دهند. بر این اساس، قدرت‌های منطقه‌ای چون روسیه، ایران، چین و پاکستان در طول هجده سال گذشته به منظور تضعیف رقبای خود، از گروه طالبان حمایت کرده و جنگ نیابتی را شدت بخشیدند.
آگاهان سیاسی بر این باور اند که تأکید رییس‌جمهور، مبنی بر جلوگیری از جنگ نیابتی در افغانستان، فرسوده و کهنه است و اکنون نمی‌توان تنها از جنگ نیابتی سخن زد و از آن، گذشت.
رحمت‌الله بیژن‌پور، آگاه سیاسی، می‌گوید که هر کشوری تلاش دارد تا برای کشور ضعیف، سیاست‌گذاری کند تا تأثیرگذار واقع شود و از این طریق بتواند منافع خود را به دست آورد؛ اما افغانستان صلاحیت و اقتدار لازمه را در سطح منطقه ندارد که منافع خود را به کشورهای دیگر تعریف کند و این ضعف بزرگ دولت است.
او می‌گوید که به دلیل غفلت سیاست‌گران افغان، این کشور همواره از دست‌اندازی‌های منطقه‌ای آسیب دیده و با گذشت چندین دهه، کابل هنوز در میان کشورهای منطقه‌ تأثیرگذار نیست تا بتواند شیوه‌های تعامل در منطقه را تغییر دهد و کابل با کشورهایی دوست است و روابط استراتیژیک برقرار کرده که این کشورها با یک‌دیگر در تقابل قرار دارند.
آگاهان با اشاره به عدم مذاکره‌ی طالبان با دولت کابل، می‌گویند که سیاست دولتی و سیاست اپوزیسیون مسلح از سوی کشورهای خارجی حمایت و مدیریت می‌شود و تناقض در این سیاست‌ها واضح است که اسلام‌آباد قادر به سازمان‌دهی فعالیت یک نیروی مسلح بر علیه منافع امریکا نیست؛ زیرا واشنگتن مستقیم وارد جنگ با پاکستان می‌شود.
با این وجود، دیدگاه‌های داخلی در کشور، بر این امر استوار است که طالبان ابزار منافع امریکا و پاکستان تعریف شده اند و هر دو کشور با روش‌های استخباراتی در افغانستان به توافق رسیده ‌اند. طالبان بازیگر، میدان بازی افغانستان، پاکستان مدیر بازی و واشنگتن، تیوری‌پرداز و ناظر بر بازی‌ها. افغانستانی‌که هجده سال با این بازی‌ها درگیر بود؛ ولی به دنبال عدم درایت مدیریتی سیاست‌گران، افغانستان نتوانست که از دایره‌ی این بازی‌ها، بیرون شود.
در طول هجده سال اخیر، فرصت‌های طلایی برای تحول و پیشرفت افغانستان خلق شد. میلیاردها دالر برای بازسازی، تجهیز نیروهای امنیتی و رسیدن به خودکفایی سرازیر شد؛ اما به دلیل فساد گسترده، افغانستان از کاروان تحول و تغییر عقب ماند. نه تنها عقب ماند؛ بلکه شکاف‌های قومی عمیق‌تر و فاصله‌ی دولت با مردم بیشتر شد و از سوی دیگر، چهره‌های سیاسی بیشتر وابسته به کشورهای منطقه شدند. همه‌ی این عوامل باعث شد تا دریچه‌های بیشتری برای مداخله‌ی قدرت‌های منطقه‌ای در افغانستان گشوده شود.