نویسنده: فرهنگ دیوانبیگی
از چندی بدینسو، بلندپایگان سیاسی افغانستان منتظر رخدادهاییاند که حتا اگر شده برای چند دقیقهای تریبونی بیابند و تمام عقدههای داشته و نداشته را یکجا بیرون بریزند و مردم را بیشتر نگران وضعیت کنند.
در روز دوشنبه همین هفته، مقامات سیاسی به بهانهی برگزاری هفتمین سالمرگ مارشال محمد قسیم فهیم در تالار لویهجرگه، یکبار دیگر میکروفون و تریبونی بهدست آوردند تا ناتوانیها و بیکفایتیهای خود را به رخ مردم بکشند.
مقامات سیاسی افغانستان به حدی تشنهی سخنرانی هستند و میخواهند در مقابل مردم افغانستان خود را پاکیزه نشان دهند که منتظر میمانند تا بهانههایی مثل تجلیل از سالروز درگذشت یک رهبر سیاسی فرا برسد و تقصیر شرایط پیشآمده را به دوش دیگران بیاندازند و هیچکس و هیچ چیزی را جز وضعیت مقصر ندانند.
گفتوگوهای صلح افغانستان و تصمیم امریکا، پس از آمدن جو بایدن تا رسیدن نامهای از واشنگتن گنگ بود؛ اما همینکه یک نامه از واشنگتن به نشانی ریاست جمهوری افغانستان رسید، سراسیمگی در حکومت پیش آمد و کاخ رویاهای برپایی جمهوریت در ارگ از هم پاشید.
در این میان اما مرغ حامد کرزی و داکتر عبدالله تخم دو زرده داد و اکنون مشغول شمردن تخممرغهایشان هستند؛ این واقعیت از سخنانشان در روز بزرگداشت از مارشال فهیم هویدا بود.
در سوی دیگر اما آنعده از سیاستمدارانی که در ساختار حکومت سهیم هستند، خود را یکه و تنها در میدان سیاست دیدند و از خود تصور امام حسین را داشتند که در میدان جنگ با یزید تنها میماند.
امرالله صالح معاون نخست ریاستجمهوری افغانستان و محمد محقق مشاور سیاسی-امنیتی ارگ که در بدنهی قدرت سهم دارند، در این برنامه جز فکاهی و گاهی ناسزاگویی، سخن درخوری از هیچکدامشان شنیده نشد. ظاهراً سراسیمگی حکومتیها سبب شده تا در سخنرانیهایشان از این شاخه به آن شاخه بپرند. معاون نخست ریاستجمهوری در سخنرانی خود گفت: اگر طالبان روی اصل انتخابات توافق کنند، روی زمان آن بحث میکنیم و هزاران ناظر را نیز برای نظارت از انتخابات بیاورند؛ اما هرگز به معاملهای بین ۲۰ نفر که انحلال نسخهی قانون اساسی را بپیچند و حق رأی مردم را بگیرند، تن نخواهیم داد. اگر چنین لحظهای آمد، من مثل امام حسین ایستاد میشوم. باز آنوقت سینهی چاکچاک از مرمی پاکستانی و طالب شرف دارد به اینکه به سرنوشت قوم خود معامله کنم و بگویم حق رأی نداری و از این به بعد در مدرسه حقانیه از تو امتحان گرفته میشود.
از سخنان معاون نخست ریاستجمهوری چه برداشت میشود جز اینکه بگوییم حکومت نفسهای آخر خود را میکشد، خود را در باتلاق تنهایی احساس میکند و دولت افغانستان دچار سراسیمگی است و برنامهای برای آینده و گفتوگوهای صلح ندارد. اگر حکومت افغانستان برای صلح برنامه دارد از کلیگویی دست بکشد و بیاید روی جزییاتی که برای مردم افغانستان مهم است بپردازد.
وضعیت حکومت افغانستان اکنون کودکی را مانند است که پس از لتوکوب شدن از سوی فردی بزرگسال فرار کرده و از دور در حال ناسزا گفتن است. تردیدی نیست که اینهمه تحقیر شدن و کم زدن تقصیر خود حکومت است؛ زیرا برای پایداری خود و ایستادگی در برابر طالبان و پاکستان هیچ برنامهی منظمی نداشت و همچنان نتوانسته علیه فساد اقدامی داشته باشد.
این حکومت با رویکرد یکجانبه همیشه قدرتمندها را در قدرت سهم داده و چاقتر کرده و هیچ توجهی به منافع مردم نداشته است. از همین رو، حکومت، کمتر توانسته در میان اذهان و دلهای مردم جای بگیرد.
اکنون که وضعیت اینطور پیش آمده است و نامهای از واشنگتن رسیده، یک تعداد تماشاچی مثل حامد کرزی و داکتر عبدالله از فروپاشی حکومت لذت میبرند؛ چراکه خود را در این حکومت نتوانستند پیدا کنند و منتظرند تا حکومت انتقالی بیاید تا شاید جایگاهی در آن حکومت داشته باشند.